۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شیخ مفید' به 'شیخ مفید') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
كتاب «الإفصاح في الإمامة» يكى از كتب شيخ مفيد است كه در موضوع امامت تاليف شده است.بنابر اشارۀ مولف در ابتداى كتاب،هرآنچه كه در موضوع امامت لازم بوده مفصلا بيان كرده است و اين موضوع مهم تا آن زمان به اين گستردگى مورد بررسى قرار نگرفته بود.از طرفى نياز مبرم به طرح موضوع امامت و اشكالات پيرامون آن و آراء و نظراتى كه در اين مورد،از تمام فرق اسلامى مانند معتزليها-حشويهها و خوارج و...و بيان مىشد و جواب به آنها با استفاده از استدلالات محكم و ادله اربعه لازم بود.اهميت كتاب از آنجا بيشتر روشن مىشود كه شيخ مفيد قريب العصر با ائمه بوده.لذا اين كتاب در موضوع امامت منبع معتبر و غنى مىباشد. | كتاب «الإفصاح في الإمامة» يكى از كتب [[شيخ مفيد]] است كه در موضوع امامت تاليف شده است.بنابر اشارۀ مولف در ابتداى كتاب،هرآنچه كه در موضوع امامت لازم بوده مفصلا بيان كرده است و اين موضوع مهم تا آن زمان به اين گستردگى مورد بررسى قرار نگرفته بود.از طرفى نياز مبرم به طرح موضوع امامت و اشكالات پيرامون آن و آراء و نظراتى كه در اين مورد،از تمام فرق اسلامى مانند معتزليها-حشويهها و خوارج و...و بيان مىشد و جواب به آنها با استفاده از استدلالات محكم و ادله اربعه لازم بود.اهميت كتاب از آنجا بيشتر روشن مىشود كه [[شيخ مفيد]] قريب العصر با ائمه بوده.لذا اين كتاب در موضوع امامت منبع معتبر و غنى مىباشد. | ||
گرچه از شيخ مفيد كتابهاى متعددى در علم كلام و حتى در بررسى بعضى از مسائل مربوط به امامت برجاى مانده است اما كتاب افصاح،جامعترين و مفصل ترين كتاب او در بحث امامت مىباشد.تنها كتابى است كه تنها به مسألۀ امامت و آن هم به همۀ مسائل آن مىپردازد.شيوۀ مولف در اين كتاب بيشتر جدلى است،لذا حتى به قياس هم بر اثبات مسائل امامت استناد مىكند. | گرچه از [[شيخ مفيد]] كتابهاى متعددى در علم كلام و حتى در بررسى بعضى از مسائل مربوط به امامت برجاى مانده است اما كتاب افصاح،جامعترين و مفصل ترين كتاب او در بحث امامت مىباشد.تنها كتابى است كه تنها به مسألۀ امامت و آن هم به همۀ مسائل آن مىپردازد.شيوۀ مولف در اين كتاب بيشتر جدلى است،لذا حتى به قياس هم بر اثبات مسائل امامت استناد مىكند. | ||
مولف سائل فرضى را تصور نموده است كه اشكالات متعددى در مسائل امامت دارد و به صورت فان قال اشكالات را مطرح و با قيل له جواب مىدهد.اين كتاب را شيخ مفيد در سال 373ق تأليف نموده است. | مولف سائل فرضى را تصور نموده است كه اشكالات متعددى در مسائل امامت دارد و به صورت فان قال اشكالات را مطرح و با قيل له جواب مىدهد.اين كتاب را [[شيخ مفيد]] در سال 373ق تأليف نموده است. | ||
==ساختار كتاب:== | ==ساختار كتاب:== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در فصل بعد مولف از مباحثى نظير اثبات امامت امير المومنين از آيه'''«قل للمخالفين من الاعراب»'''،كافر بودن محارب با امير المومنين(ع)و در فصل بعد از مواردى نظير ردّ ادعاى امامت ابى بكر با توجه به آيه'''«من يرتد منكم عن دينه»'''و اثبات امامت امير المومنين(ع)از اين آيه بحث مىكند.مولف در فصل بعد استدلال بر فضل ابو بكر به آيۀ'''«محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم»'''را رد كرده و در فصل بعد نزول آيه'''« و الذى جاء بالصدق و صدق به»'''را در مورد ابى بكر قبول نمىكند.بلكه او اثبات مىكند نزول اين آيه در مورد امير مومنان على(ع)مىباشد. | در فصل بعد مولف از مباحثى نظير اثبات امامت امير المومنين از آيه'''«قل للمخالفين من الاعراب»'''،كافر بودن محارب با امير المومنين(ع)و در فصل بعد از مواردى نظير ردّ ادعاى امامت ابى بكر با توجه به آيه'''«من يرتد منكم عن دينه»'''و اثبات امامت امير المومنين(ع)از اين آيه بحث مىكند.مولف در فصل بعد استدلال بر فضل ابو بكر به آيۀ'''«محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم»'''را رد كرده و در فصل بعد نزول آيه'''« و الذى جاء بالصدق و صدق به»'''را در مورد ابى بكر قبول نمىكند.بلكه او اثبات مىكند نزول اين آيه در مورد امير مومنان على(ع)مىباشد. | ||
شيخ مفيد در مسائل كتاب به موضوعات مختلفى از قبيل:آيات قرآنى در اثبات امامت على(ع)و رد امامت ابى بكر مىپردازد و در فصل آخر از نتايج فاجعهبار تقدم ديگر خلفاء بر امير المومنين على(ع)سخن مىگويد. | [[شيخ مفيد]] در مسائل كتاب به موضوعات مختلفى از قبيل:آيات قرآنى در اثبات امامت على(ع)و رد امامت ابى بكر مىپردازد و در فصل آخر از نتايج فاجعهبار تقدم ديگر خلفاء بر امير المومنين على(ع)سخن مىگويد. | ||
==ويژگيهاى كتاب:== | ==ويژگيهاى كتاب:== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
مولف از اين شيوه كمال استفاده را كرده است و بحثهاى دقيق و جذابى پيرامون امامت در قالب پرسش و پاسخ بيان مىكند. | مولف از اين شيوه كمال استفاده را كرده است و بحثهاى دقيق و جذابى پيرامون امامت در قالب پرسش و پاسخ بيان مىكند. | ||
2-جامعيت كتاب در مبحث امامت:گرچه از شيخ مفيد هم در زمينه امامت و هم ديگر مسائل كلام رسائل متعددى باقى مانده است،مانند رسالهاى در معنى مولى،النكت فى مقدمات الاصول فى علم الكلام و...اما اين كتاب تمام زواياى مخفى موضوع مهم امامت را روشن و تبيين مىكند و اكثر مسائل قضيۀ امامت مورد بررسى قرار مىگيرد. | 2-جامعيت كتاب در مبحث امامت:گرچه از [[شيخ مفيد]] هم در زمينه امامت و هم ديگر مسائل كلام رسائل متعددى باقى مانده است،مانند رسالهاى در معنى مولى،النكت فى مقدمات الاصول فى علم الكلام و...اما اين كتاب تمام زواياى مخفى موضوع مهم امامت را روشن و تبيين مىكند و اكثر مسائل قضيۀ امامت مورد بررسى قرار مىگيرد. | ||
3-استدلال بر وجوب معرفت امام:مولف در آغاز كتاب استدلال مختصرى مبتنى بر چهار دليل قرآن،حديث،اجماع و عقل،بر ضرورت معرفت امام به اين صورت آوردهاست،اما در قرآن آمده است كه'''«يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم».'''خداوند معرفت ائمه را از آن جهت واجب كرد كه فرمانبردارى ايشان را واجب ساخت،همانگونه كه شناختن خود و شناختن پيامبرش را واجب كرده است و يا در جاى ديگر خداوند مىفرمايد'''«يوم ندعو كل اناس بامامهم فمن اوتى كتابه بيمينه فاولئك يقرءون كتابهم و لا يظلمون فتيلا»؛'''روزى كه بخوانيم از هردسته به امام ايشان پس كسانى كه نامه آنان به دست راستشان داده شود نامه خود را بخوانند و به اندازه تار ميان هسته خرما بر ايشان ستم نخواهد شد.[1]و اين درست نيست كه كسى به چيزى خوانده شود كه دانستن و شناختن آن بر وى واجب نباشد و به دنبال آن مولف در خصوص دليل دوم چنين مىگويد:و اما از جهت خبر بايد بگوييم كه اين حديث از پيغمبر(ص)به تواتر به ما رسيده است كه گفت هركس بميرد و امام زمان خود را نشناسد همچون كسى است كه بر جاهليت مرده باشد.اين حديث صراحت دارد بر اينكه جاهل بودن نسبت به امام سبب بيرون رفتن از اسلام است و در مورد دليل سوم،مولف چنين گفته است:اما در مورد اجماع بايد بگوييم كه اختلافى ميان اهل اسلام در اين مسئله نيست كه شناختن ائمۀ مسلمانان بر همگان واجب است، همچون واجب بودن بيشتر فرايض دينى.و اين يك استناد جدلى به اجماع كسانى است كه مسلمان خوانده شدهاند.مولف استدلال را بر پايۀ اجماع عام همه اهل اسلام قرار داده است.حتى كسانى كه در استدلال قبل،آنان را خارج شده از دين معرفى كرده بود،كسانى كه نمىدانند امام بر حق زمان ايشان چه كسى است،در اين مورد دليل سخن مولف چنين است:و اما از جهت عقل و تجربه ما دريافتهايم كه مردمان در امور شرعى وابسته به ائمهاند و اين وابستگى مقتضى آن است كه به تحقيق امامان خود را بشناسند،اگر چنين نباشد آنچه بدان مكلف شدهاند همچون تسليم در برابر ايشان در گرفتن حقوق از ايشان،مراجعه به ايشان در هنگام ضرورت و نيازمندى به وجود ايشان براى بر پا داشتن واجبات همچون نماز و زكات-حج-جهاد تكليفى بيش از اندازۀ توانايى مىشود و اين تكليف بما لا يطاق و محال مىباشد. | 3-استدلال بر وجوب معرفت امام:مولف در آغاز كتاب استدلال مختصرى مبتنى بر چهار دليل قرآن،حديث،اجماع و عقل،بر ضرورت معرفت امام به اين صورت آوردهاست،اما در قرآن آمده است كه'''«يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم».'''خداوند معرفت ائمه را از آن جهت واجب كرد كه فرمانبردارى ايشان را واجب ساخت،همانگونه كه شناختن خود و شناختن پيامبرش را واجب كرده است و يا در جاى ديگر خداوند مىفرمايد'''«يوم ندعو كل اناس بامامهم فمن اوتى كتابه بيمينه فاولئك يقرءون كتابهم و لا يظلمون فتيلا»؛'''روزى كه بخوانيم از هردسته به امام ايشان پس كسانى كه نامه آنان به دست راستشان داده شود نامه خود را بخوانند و به اندازه تار ميان هسته خرما بر ايشان ستم نخواهد شد.[1]و اين درست نيست كه كسى به چيزى خوانده شود كه دانستن و شناختن آن بر وى واجب نباشد و به دنبال آن مولف در خصوص دليل دوم چنين مىگويد:و اما از جهت خبر بايد بگوييم كه اين حديث از پيغمبر(ص)به تواتر به ما رسيده است كه گفت هركس بميرد و امام زمان خود را نشناسد همچون كسى است كه بر جاهليت مرده باشد.اين حديث صراحت دارد بر اينكه جاهل بودن نسبت به امام سبب بيرون رفتن از اسلام است و در مورد دليل سوم،مولف چنين گفته است:اما در مورد اجماع بايد بگوييم كه اختلافى ميان اهل اسلام در اين مسئله نيست كه شناختن ائمۀ مسلمانان بر همگان واجب است، همچون واجب بودن بيشتر فرايض دينى.و اين يك استناد جدلى به اجماع كسانى است كه مسلمان خوانده شدهاند.مولف استدلال را بر پايۀ اجماع عام همه اهل اسلام قرار داده است.حتى كسانى كه در استدلال قبل،آنان را خارج شده از دين معرفى كرده بود،كسانى كه نمىدانند امام بر حق زمان ايشان چه كسى است،در اين مورد دليل سخن مولف چنين است:و اما از جهت عقل و تجربه ما دريافتهايم كه مردمان در امور شرعى وابسته به ائمهاند و اين وابستگى مقتضى آن است كه به تحقيق امامان خود را بشناسند،اگر چنين نباشد آنچه بدان مكلف شدهاند همچون تسليم در برابر ايشان در گرفتن حقوق از ايشان،مراجعه به ايشان در هنگام ضرورت و نيازمندى به وجود ايشان براى بر پا داشتن واجبات همچون نماز و زكات-حج-جهاد تكليفى بيش از اندازۀ توانايى مىشود و اين تكليف بما لا يطاق و محال مىباشد. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
اين كتاب براى اولينبار در نجف اشرف،توسط المطبعة الحيدرية در سال 1368 ه.ق و بار ديگر در سال 1369 ه.ق در 136 صفحه به چاپ رسيده است.براى مرحله سوم در تهران توسط دار الكتب الاسلامية در سال 1392 ه.ق مطابق با 1350 ه.ش منتشر شد و در سال 1412 ه.ق در قم توسط موسسه البعثة به چاپ رسيد.نسخه حاضر در بيروت توسط دار المفيد در سال 1414 ه.ق به چاپ رسيد و طبعهاى ديگر آن در قم توسط موسسة البعثه در سال 1414 و مؤتمر الشيخ المفيد در سال 1413 از روى نسخۀ حاضر افست شده است. | اين كتاب براى اولينبار در نجف اشرف،توسط المطبعة الحيدرية در سال 1368 ه.ق و بار ديگر در سال 1369 ه.ق در 136 صفحه به چاپ رسيده است.براى مرحله سوم در تهران توسط دار الكتب الاسلامية در سال 1392 ه.ق مطابق با 1350 ه.ش منتشر شد و در سال 1412 ه.ق در قم توسط موسسه البعثة به چاپ رسيد.نسخه حاضر در بيروت توسط دار المفيد در سال 1414 ه.ق به چاپ رسيد و طبعهاى ديگر آن در قم توسط موسسة البعثه در سال 1414 و مؤتمر الشيخ المفيد در سال 1413 از روى نسخۀ حاضر افست شده است. | ||
اين نسخه در 288 صفحه و با تحقيق موسسه البعثة در جلد 8 از سلسله مولفات شيخ مفيد همراه رسالههاى اقسام المولى فى اللسان،رسالة فى معنى المولى و شرح المنام به چاپ رسيده است. | اين نسخه در 288 صفحه و با تحقيق موسسه البعثة در جلد 8 از سلسله مولفات [[شيخ مفيد]] همراه رسالههاى اقسام المولى فى اللسان،رسالة فى معنى المولى و شرح المنام به چاپ رسيده است. | ||
نسخۀ حاضر شامل مقدمهاى كوتاه از طرف موسسۀ بعثت در معرفى مولف و كتاب و چگونگى تحقيق مىباشد. | نسخۀ حاضر شامل مقدمهاى كوتاه از طرف موسسۀ بعثت در معرفى مولف و كتاب و چگونگى تحقيق مىباشد. |
ویرایش