۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'سيوطى ' به 'سيوطى ') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
2- سياق يا بافت سخن معناى كلمات را روشن مىكند؛ بى آنكه مفسّر چيزى از خود بر آن بيفزايد. | 2- سياق يا بافت سخن معناى كلمات را روشن مىكند؛ بى آنكه مفسّر چيزى از خود بر آن بيفزايد. | ||
نزد قرآن پژوهان، فهم واژگان قرآن، شرح مفردات آن و يافتن غرايب آن بيش از ساير علوم اهميّت دارد. سيوطى به نقل از مقاتل حديثى را آورده است كه:«كسى به كمال فقه نرسد مگر اينكه براى قرآن وجوه زيادى ببيند» «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». مراد اين است كه در يك لفظ معانى متعددى را احتمال دهد، در صورتى كه با هم متضاد نباشند و لفظ را بر همه آن معانى حمل نمايد و به يك معنا اكتفا نكند «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». | نزد قرآن پژوهان، فهم واژگان قرآن، شرح مفردات آن و يافتن غرايب آن بيش از ساير علوم اهميّت دارد. [[سيوطى]] به نقل از مقاتل حديثى را آورده است كه:«كسى به كمال فقه نرسد مگر اينكه براى قرآن وجوه زيادى ببيند» «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». مراد اين است كه در يك لفظ معانى متعددى را احتمال دهد، در صورتى كه با هم متضاد نباشند و لفظ را بر همه آن معانى حمل نمايد و به يك معنا اكتفا نكند «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». | ||
ذو وجوه بودن قرآن را امام على (ع) هم- وقتى عبد اللّه بن عباس را نزد خوارج مىفرستاد- يادآور شده است«نهج البلاغه،صبحى صالح،وصيت 77». | ذو وجوه بودن قرآن را امام على (ع) هم- وقتى عبد اللّه بن عباس را نزد خوارج مىفرستاد- يادآور شده است«نهج البلاغه،صبحى صالح،وصيت 77». | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
اين بررسى وى را به اين مطلب كشاند كه پديده چند معنايى در قرآن براى وجوه و نظاير، در نوشته برخى از دانشمندان ما هم آمده است؛ همچون «الاضداد» و «مشكل القرآن». وى در بررسى توجيه آنچه را كه در اضداد، مشكل يا متشابه يافتند در كتابهاى اساسى زبانشناسان و مفسران و اقوال آنها در تأويل واژگان كوتاهى نورزيد. | اين بررسى وى را به اين مطلب كشاند كه پديده چند معنايى در قرآن براى وجوه و نظاير، در نوشته برخى از دانشمندان ما هم آمده است؛ همچون «الاضداد» و «مشكل القرآن». وى در بررسى توجيه آنچه را كه در اضداد، مشكل يا متشابه يافتند در كتابهاى اساسى زبانشناسان و مفسران و اقوال آنها در تأويل واژگان كوتاهى نورزيد. | ||
در بيان ارزشمند تاريخى نوشتهها در وجوه و نظاير و خاستگاه آنها نزد متأخران به فصلهايى از كتابهاى قرآن پژوهان مثل «البرهان» زركشى در قرن هشتم و «الاتقان» سيوطى در قرن دهم هجرى، به اصل آن دو از پيامبر (ص) در باب تعدّد وجوه قرآن و به حديث على (ع) علاقه وافر نشان مىدهد. | در بيان ارزشمند تاريخى نوشتهها در وجوه و نظاير و خاستگاه آنها نزد متأخران به فصلهايى از كتابهاى قرآن پژوهان مثل «البرهان» زركشى در قرن هشتم و «الاتقان» [[سيوطى]] در قرن دهم هجرى، به اصل آن دو از پيامبر (ص) در باب تعدّد وجوه قرآن و به حديث على (ع) علاقه وافر نشان مىدهد. | ||
صبر و شكيبايى وى را به مطالعه منابع و استقراى آراى دانشمندان و تكيه بر دليل كشاند و به قرينه، با نياز به آنها، به ضرورت روشى تكيه نكرد؛ چنانكه «اشارههايى» را با اصطلاح مكتب زبانشناسى نوين پيگيرى كرد و شايد اگر اصطلاح دانشمندان عرب را در سبك و اسلوب برمىگرفت، به روش آنها در بررسيهاى زبانشناختى قرآن نزديكتر بود. | صبر و شكيبايى وى را به مطالعه منابع و استقراى آراى دانشمندان و تكيه بر دليل كشاند و به قرينه، با نياز به آنها، به ضرورت روشى تكيه نكرد؛ چنانكه «اشارههايى» را با اصطلاح مكتب زبانشناسى نوين پيگيرى كرد و شايد اگر اصطلاح دانشمندان عرب را در سبك و اسلوب برمىگرفت، به روش آنها در بررسيهاى زبانشناختى قرآن نزديكتر بود. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
فصل سوم: وجه مشكل قرآن | فصل سوم: وجه مشكل قرآن | ||
از جمله دانشهايى كه در همان آغاز در تمدّن اسلامى به وجود آمد، دانشى است به نام «مشكل القرآن». اين دانش در كتابهايى كه به جمعآورى انواع علوم قرآنى پرداختهاند، نامهاى ديگرى هم دارد. زركشى در البرهان آن را «موهم الاختلاف» ناميده است و سيوطى در نوع چهل و هشتم «مشكل القرآن و موهم الاختلاف و التناقض». قديمىترين اثر در اين موضوع كتاب «الرّد على الملحدين فى تشابه القرآن» از قطرب، زبانشناس معروف عرب مىباشد. درحالىكه نام «مشكل القرآن» شهرت يافت و كاربرد آن در نوشتههايى چون «تأويل مشكل القرآن» از ابن قتيبه و «الفوائد فى مشكل القرآن» از عزّ بن عبد السّلام (ت 66 ه) فراوان رواج يافت. | از جمله دانشهايى كه در همان آغاز در تمدّن اسلامى به وجود آمد، دانشى است به نام «مشكل القرآن». اين دانش در كتابهايى كه به جمعآورى انواع علوم قرآنى پرداختهاند، نامهاى ديگرى هم دارد. زركشى در البرهان آن را «موهم الاختلاف» ناميده است و [[سيوطى]] در نوع چهل و هشتم «مشكل القرآن و موهم الاختلاف و التناقض». قديمىترين اثر در اين موضوع كتاب «الرّد على الملحدين فى تشابه القرآن» از قطرب، زبانشناس معروف عرب مىباشد. درحالىكه نام «مشكل القرآن» شهرت يافت و كاربرد آن در نوشتههايى چون «تأويل مشكل القرآن» از ابن قتيبه و «الفوائد فى مشكل القرآن» از عزّ بن عبد السّلام (ت 66 ه) فراوان رواج يافت. | ||
حدّ مشترك ميان دو كلمه «متشابه» و «مشكل» همان اشتباه كردن است. سپس نوعى «انتقال» يا «انتقال معنايى» رخ داده است و بر هرچه كه مبهم يا موجب اشتباه مىشود به واسطه گسترش دلالت از أصل وضع آن، اطلاق مىگردد. | حدّ مشترك ميان دو كلمه «متشابه» و «مشكل» همان اشتباه كردن است. سپس نوعى «انتقال» يا «انتقال معنايى» رخ داده است و بر هرچه كه مبهم يا موجب اشتباه مىشود به واسطه گسترش دلالت از أصل وضع آن، اطلاق مىگردد. |
ویرایش