پرش به محتوا

پیکار با منکر در سیره ابرار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى'
جز (جایگزینی متن - 'آخوند خراسانى' به 'آخوند خراسانى')
جز (جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى')
خط ۶۵: خط ۶۵:
فولاد از نگاه صاحب مضطرب شده و سريعاً شخصى را مأمور كرد كه با آن زن برود و حق او را بستاند. سپس با شتاب خود را به صاحب رساند.
فولاد از نگاه صاحب مضطرب شده و سريعاً شخصى را مأمور كرد كه با آن زن برود و حق او را بستاند. سپس با شتاب خود را به صاحب رساند.


«سيد مرتضى» (متوفى 436ق): شهر بغداد و اطراف آن را قحطى فرا گرفته بود. مردى يهودى كه به ظاهر شغلى نداشت و از قحطى و تنگدستى رنج فراوان مى‌برد، هر چه فكر كرد نتوانست براى فقر درمانى بيابد. به فكرش رسيد به سراغ آن عالم شيعى برود كه مى‌گويند مردى بزرگوار است و در علوم مختلف تخصص دارد و سرآمد همه عالمان عصر است و به شاگردانش به فراخور حال مبلغى جهت اداره زندگى مى‌پردازد.
«[[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]» (متوفى 436ق): شهر بغداد و اطراف آن را قحطى فرا گرفته بود. مردى يهودى كه به ظاهر شغلى نداشت و از قحطى و تنگدستى رنج فراوان مى‌برد، هر چه فكر كرد نتوانست براى فقر درمانى بيابد. به فكرش رسيد به سراغ آن عالم شيعى برود كه مى‌گويند مردى بزرگوار است و در علوم مختلف تخصص دارد و سرآمد همه عالمان عصر است و به شاگردانش به فراخور حال مبلغى جهت اداره زندگى مى‌پردازد.


روز بعد در مجلس درس سيد مرتضى حاضر شد. تعدادى از شاگردان از حضور فردى يهودى شگفت زده شدند. گروهى ناراحت بودند و برخى نيز منتظر بودند تا ببينند هدفش از آمدن چيست؟ وقتى درس خاتمه يافت به حضور سيد رسيد و با كمال خضوع از وى خواست كه علم نجوم را برايش تدريس كند.
روز بعد در مجلس درس [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] حاضر شد. تعدادى از شاگردان از حضور فردى يهودى شگفت زده شدند. گروهى ناراحت بودند و برخى نيز منتظر بودند تا ببينند هدفش از آمدن چيست؟ وقتى درس خاتمه يافت به حضور سيد رسيد و با كمال خضوع از وى خواست كه علم نجوم را برايش تدريس كند.


سيد در مقابل، با رويى گشاده با او روبرو شد و تقاضايش را پذيرفت و دستور داد هر روز مبلغى به او بپردازند. آن مرد مدتى در درس شركت كرد و زندگى خود را نيز از طريق همان دريافتى از استاد گذراند. او در مدتى اندك چنان تحت تاثير عظمت و برخوردهاى صحيح و مكتبى سيد قرار گرفت كه مسلمان شد.
سيد در مقابل، با رويى گشاده با او روبرو شد و تقاضايش را پذيرفت و دستور داد هر روز مبلغى به او بپردازند. آن مرد مدتى در درس شركت كرد و زندگى خود را نيز از طريق همان دريافتى از استاد گذراند. او در مدتى اندك چنان تحت تاثير عظمت و برخوردهاى صحيح و مكتبى سيد قرار گرفت كه مسلمان شد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش