۱٬۵۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
نویسنده در ابتدای مباحث، علم نحو را اینگونه معرفی میکند: علمی که بهوسیله قیاس و استقراء از کتاب خداوند و کلام فصیح استنباط شده و شناخت آن واجب کفایی است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> این تعریف همانگونه که محقق اثر در پاورقی نوشته تعریف علم نحو به اصطلاح متقدمین است که شامل دو علم صرف و نحو است. اما در تعریف اصطلاحی مختص به بناء و اعراب در ادامه میآورد: علم به اصولی است که بهوسیله آن اواخر کلمات به لحاظ اعراب و بنا شناخته میشود<ref>ر.ک: همان، پاورقی4</ref> | نویسنده در ابتدای مباحث، علم نحو را اینگونه معرفی میکند: علمی که بهوسیله قیاس و استقراء از کتاب خداوند و کلام فصیح استنباط شده و شناخت آن واجب کفایی است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> این تعریف همانگونه که محقق اثر در پاورقی نوشته تعریف علم نحو به اصطلاح متقدمین است که شامل دو علم صرف و نحو است. اما در تعریف اصطلاحی مختص به بناء و اعراب در ادامه میآورد: علم به اصولی است که بهوسیله آن اواخر کلمات به لحاظ اعراب و بنا شناخته میشود<ref>ر.ک: همان، پاورقی4</ref> | ||
سپس با اشاره به اهمیت شناخت کلمه، کلام، اسم، فعل، حرف، اعراب، بناء و مانند آن در رابطه با هر یک تعریف لغوی و اصطلاحی ارائه و انواع آن را متذکر میشود.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-13</ref> پس از آن علامات اعراب | سپس با اشاره به اهمیت شناخت کلمه، کلام، اسم، فعل، حرف، اعراب، بناء و مانند آن در رابطه با هر یک تعریف لغوی و اصطلاحی ارائه و انواع آن را متذکر میشود.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-13</ref> پس از آن علامات اعراب را اینگونه تشریح میکند که اصل در معرب این است که مرفوع به ضمه، منصوب به فتحه، مجرور به کسره و مجزوم به سکون شود؛ اما هفت باب از اصل خارج میشود که از آن جمله است مالاینصرف که به فتحه مجرور میشود.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref> احکام اسماء، احکام افعال، توابع، منصوبات، مجرورات و عوامل از دیگر مباحث نحوی مطرح شده در کتاب است. | ||
یکی دیگر از ابواب کتاب به الفاظی اختصاص یافته که به معانی مختلف میآید: به عنوان مثال در آیه «ثم اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تخرجون» اذا | یکی دیگر از ابواب کتاب به الفاظی اختصاص یافته که به معانی مختلف میآید: به عنوان مثال در آیه «ثم اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تخرجون» اذا اول به معنای ظرفیه شرطیه و اذا دوم، فجائیه آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص84</ref> | ||
آخرین باب کتاب به خط و نگارش اختصاص دارد. در بخشی از آن میخوانیم: ««داود و طاوس» با یک واو نوشته میشود، و به «عمرو» در حال رفع و جر برای تفاوت قائل شدن بین آن و «عمر» واو افزوده میشود. همچنین به «اولئک» برای تفاوت قائل شدن بین آن و الیک واو اضافه میشود.<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> | آخرین باب کتاب به خط و نگارش اختصاص دارد. در بخشی از آن میخوانیم: ««داود و طاوس» با یک واو نوشته میشود، و به «عمرو» در حال رفع و جر برای تفاوت قائل شدن بین آن و «عمر» واو افزوده میشود. همچنین به «اولئک» برای تفاوت قائل شدن بین آن و الیک واو اضافه میشود.<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> |