پرش به محتوا

کاظمی، اسدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ انصارى ' به 'شيخ انصارى '
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ کاظمی، اسدالله بن اسماعیل را به کاظمی، اسدالله منتقل کرد)
جز (جایگزینی متن - 'شيخ انصارى ' به 'شيخ انصارى ')
خط ۴۳: خط ۴۳:
اسد الله شوشترى (تُسترى)، فرزنداسماعيل، از فقيهان اصولى اماميه و مؤلف مقابس الانوار است كه او را كاظمى، دزفولى و انصارى نيز خوانده‌اند. تاريخ تقريبى ولادت وى را آقابزرگ از عبارتى در اجازه‌ى مورخ 1211ق از شيخ جعفر كاشف الغطا استنباط كرده است، در حالى‌كه حرزالدين آن را در 1185ق نوشته است.اسد الله مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت، آنگاه در كربلا سكنى گزيد، ولى به سبب اختلاف نظر با استادش وحيد بهبهانى مجبور به مهاجرت به كاظمين شد و تا پايان عمر در اين شهر به سر برد. وى پس از دانش‌اندوزى از محضر وحيد، در سلك شاگردان شيخ جعفر كاشف الغطا درآمد و با دختر او ازدواج كرد. از ديگر مشايخ و استادان او محمد مهدى بحرالعلوم، سيد على صاحب رياض، ميرزا مهدى شهرستانى، شيخ احمد احسايى و ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب قوانين را مى‌توان نام برد.  
اسد الله شوشترى (تُسترى)، فرزنداسماعيل، از فقيهان اصولى اماميه و مؤلف مقابس الانوار است كه او را كاظمى، دزفولى و انصارى نيز خوانده‌اند. تاريخ تقريبى ولادت وى را آقابزرگ از عبارتى در اجازه‌ى مورخ 1211ق از شيخ جعفر كاشف الغطا استنباط كرده است، در حالى‌كه حرزالدين آن را در 1185ق نوشته است.اسد الله مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت، آنگاه در كربلا سكنى گزيد، ولى به سبب اختلاف نظر با استادش وحيد بهبهانى مجبور به مهاجرت به كاظمين شد و تا پايان عمر در اين شهر به سر برد. وى پس از دانش‌اندوزى از محضر وحيد، در سلك شاگردان شيخ جعفر كاشف الغطا درآمد و با دختر او ازدواج كرد. از ديگر مشايخ و استادان او محمد مهدى بحرالعلوم، سيد على صاحب رياض، ميرزا مهدى شهرستانى، شيخ احمد احسايى و ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب قوانين را مى‌توان نام برد.  


اسدالله شوشترى از بزرگان علماى اماميه در ادوار اخير بود كه تحقيقاتش در ميان علما مشهور و متداول است. پس از فوت شيخ جعفر كاشف‌الغطا مرجعيت به وى منتقل شد و بسيارى از مردم در امر تقليد به او روى آوردند. شيخ انصارى در پايان مبحث «اجماع» از كتاب فرائد (ص 97- 98)، پيش از نقل كلامش از كشف القناع، او را ستوده است.  
اسدالله شوشترى از بزرگان علماى اماميه در ادوار اخير بود كه تحقيقاتش در ميان علما مشهور و متداول است. پس از فوت شيخ جعفر كاشف‌الغطا مرجعيت به وى منتقل شد و بسيارى از مردم در امر تقليد به او روى آوردند. [[شيخ انصارى]] در پايان مبحث «اجماع» از كتاب فرائد (ص 97- 98)، پيش از نقل كلامش از كشف القناع، او را ستوده است.  


وى را آراء و نظرياتى است كه مورد قبول بسيارى از علماى معاصر و پس از وى قرار گرفته است؛ از آن جمله به «عدم حجيّت اجماع منقول به خبر واحد» مى‌توان اشاره كرد كه فقهاى اماميه تا روزگار اسدالله آن را در حكم كلى خبر واحد قرار مى‌دادند و او در كتاب كشف القناع، بر خطا بودن اين نظر استدلال كرده است. در نتيجه كوشش‌هاى او بود كه از آن پس فقيهان، اجماع منقول به خبر واحد را حجت نمى‌دانند.  
وى را آراء و نظرياتى است كه مورد قبول بسيارى از علماى معاصر و پس از وى قرار گرفته است؛ از آن جمله به «عدم حجيّت اجماع منقول به خبر واحد» مى‌توان اشاره كرد كه فقهاى اماميه تا روزگار اسدالله آن را در حكم كلى خبر واحد قرار مى‌دادند و او در كتاب كشف القناع، بر خطا بودن اين نظر استدلال كرده است. در نتيجه كوشش‌هاى او بود كه از آن پس فقيهان، اجماع منقول به خبر واحد را حجت نمى‌دانند.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش