۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
برچسب: واگردانی دستی |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سر آغاز' به 'سرآغاز') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== ساختار و گزارش محتوا== | == ساختار و گزارش محتوا== | ||
با مقدمههای مفيدي از مترجم و مؤلف آغاز مىشود. اولين تابلويي كه در كتاب آمده "دروازه قرآن شيراز" است. از گذشته دور هر ايراني سفرش را با گرفتن قرآن بر | با مقدمههای مفيدي از مترجم و مؤلف آغاز مىشود. اولين تابلويي كه در كتاب آمده "دروازه قرآن شيراز" است. از گذشته دور هر ايراني سفرش را با گرفتن قرآن بر سرآغاز مىكرده است. نویسنده نيز با توجه به اين نكته، اين طرح را كه بايد در صفحه 170 كتاب میآمد، در مطلع كتاب آورده است. او در "به سوي ايران" چگونگی آغاز سفر به ايران را شرح داده و سپس شهرهای مختلف ايران: اصفهان، شيراز، يزد، کرمان، مشهد، قزوين، تبريز، رشد و انزلي را به همان ترتيبي كه سفر كرده توصيف كرده است. آنچه در اين شهرها توجهش را جلب كرده است، از آثار تاریخی تا رسوم و مراسم مذهبی و يا حتي ملخ و درشكه و گورستانهای ايران را با بياني شيرين تعريف میكند. يك مشاهده كوچك را چنان پرورش مىدهد و از اندوختههای علمي و اشعار و تشبيهات استفاده مىكند كه خواننده را به اعجاب وامیدارد. تفكيك بين موضوعات، جذابيت آنها و بيان روان و داستاني كتاب فضايي را فراهم آورده كه خواننده از مطالعه آن خسته نشود. | ||
هر سفرنامه بيانگر اوضاع و احوال يك جامعه در زمان معيني است. سفرنامههای خارجي از اين جهاتي بر داخلي برتر است: اول آنكه نویسنده آن يك فرد بيگانه با مردم و فرهنگ و رسوم است و ممكن است هر پديدهای نظر او را جلب كند و ديگر اينكه پديده مورد نظرش را با پديدههای همانندش در جامعه خويش مقايسه مىكند. از جهات مثبت كه بگذريم در مطالعه سفرنامههای سياحان بيگانه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه اين مقايسهها ممكن است كه تحليلهای ناصوابي را نتيجه دهد. عدم آشنايي كافي با زبان و ادبيات و تاريخ گذشته ايران نيز سبب لغزشهایی در اين زمينهها شده كه مترجم كتاب با دقت و تيزبيني مواردي از آنها را يافته و تذكر داده است. به عنوان نمونه در صفحه 162 كتاب سوزاندن كتابخانه اسكندريه به عمر نسبت داده شده است. در صفحه 163 در رباعي مشهور عمر خيام به جای نام جمشيد، بهرام آمده است. در صفحه 189 امامت را با نظام شاهنشاهي و موروثي مقايسه كرده است. | هر سفرنامه بيانگر اوضاع و احوال يك جامعه در زمان معيني است. سفرنامههای خارجي از اين جهاتي بر داخلي برتر است: اول آنكه نویسنده آن يك فرد بيگانه با مردم و فرهنگ و رسوم است و ممكن است هر پديدهای نظر او را جلب كند و ديگر اينكه پديده مورد نظرش را با پديدههای همانندش در جامعه خويش مقايسه مىكند. از جهات مثبت كه بگذريم در مطالعه سفرنامههای سياحان بيگانه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه اين مقايسهها ممكن است كه تحليلهای ناصوابي را نتيجه دهد. عدم آشنايي كافي با زبان و ادبيات و تاريخ گذشته ايران نيز سبب لغزشهایی در اين زمينهها شده كه مترجم كتاب با دقت و تيزبيني مواردي از آنها را يافته و تذكر داده است. به عنوان نمونه در صفحه 162 كتاب سوزاندن كتابخانه اسكندريه به عمر نسبت داده شده است. در صفحه 163 در رباعي مشهور عمر خيام به جای نام جمشيد، بهرام آمده است. در صفحه 189 امامت را با نظام شاهنشاهي و موروثي مقايسه كرده است. |