پرش به محتوا

کتابان في النحو: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}


'''کتابان في النحو'''تشکیل شده از دو کتاب الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة نوشته ابوجعفر احمد بن محمد مرادی نحاس (متوفای 338ق) از علماى قرن چهارم هجرى، و کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل نوشته محمد بن ابراهیم حلبى (908-971ق)، مشهور به ابن حنبلی، مورخ، لغت‌شناس، شاعر و فقيه حنفى مذهب  در موضوع علم نحو
'''کتابان في النحو''' تشکیل شده از دو کتاب الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة نوشته ابوجعفر احمد بن محمد مرادی نحاس (متوفای 338ق) از علماى قرن چهارم هجرى، و کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل نوشته محمد بن ابراهیم حلبى (908-971ق)، مشهور به ابن حنبلی، مورخ، لغت‌شناس، شاعر و فقيه حنفى مذهب  در موضوع علم نحو


==الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة==
==الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة==
سیبویه (140-180ق)، دانشمند و نحوى مشهور ايرانى و پيشواى مكتب نحوى بصره، جمله‌ای دارد که همین جمله ایشان بزرگان نحوی را به خود مشغول کرده و ده‌ها احتمال اعرابی درباره آن گفته‌اند که چگونه این جمله را می‌توان این جمله را خواند و اعراب‌گذاری کرد. این جمله عبارت است از: هذا باب علم ما الکلم من العربیة.
سیبویه (140-180ق)، دانشمند و نحوى مشهور ايرانى و پيشواى مكتب نحوى بصره، جمله‌ای دارد که همین جمله ایشان بزرگان نحوی را به خود مشغول کرده و ده‌ها احتمال اعرابی درباره آن گفته‌اند که چگونه این جمله را می‌توان این جمله را خواند و اعراب‌گذاری کرد. این جمله عبارت است از: هذا باب علم ما الکلم من العربیة.
نحاس کتاب اول از این دو کتاب را درباره همین جمله و چگونگی خوانش نحوی آن نوشته است.  او چهل و هفت وجه نحوی برایش نوشته است. <ref> ر. : همان، ص12</ref>
نحاس کتاب اول از این دو کتاب را درباره همین جمله و چگونگی خوانش نحوی آن نوشته است.  او چهل و هفت وجه نحوی برایش نوشته است. <ref> ر. : همان، ص12</ref>
خط ۳۷: خط ۳۸:


==کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل==
==کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل==
مسئله دوم درباره مسئله کحل است. در مثال" ما رأیت رجلا أحسنَ فی عینه الکحلُ منه فی عین زید " یعنی هیچ کسی را ندیدم که سرمه در چشمش زیباتر از چشم زید باشد.  
مسئله دوم درباره مسئله کحل است. در مثال" ما رأیت رجلا أحسنَ فی عینه الکحلُ منه فی عین زید " یعنی هیچ کسی را ندیدم که سرمه در چشمش زیباتر از چشم زید باشد.  
بحث نحوی در اینجا این است که: در اینجا کحل فاعل است و مرفوع. چرا؟ چون احسن اَفعل تفضیل است و مانند فعل عمل کرده و فاعل گرفته؛ ولی نحوی‌ها می‌گویند: اسم تفضیل در تمییز و ظرف و حال و فاعل مستتر به‌صورت مطلق عمل می‌کند ولیکن در مصدر عمل نمی‌کند به‌جز در مسئله کحل و در اینجا کحل مصدر است؛ یعنی سرمه کشیدن ...  <ref> ر.ک: همان، ص31</ref>
بحث نحوی در اینجا این است که: در اینجا کحل فاعل است و مرفوع. چرا؟ چون احسن اَفعل تفضیل است و مانند فعل عمل کرده و فاعل گرفته؛ ولی نحوی‌ها می‌گویند: اسم تفضیل در تمییز و ظرف و حال و فاعل مستتر به‌صورت مطلق عمل می‌کند ولیکن در مصدر عمل نمی‌کند به‌جز در مسئله کحل و در اینجا کحل مصدر است؛ یعنی سرمه کشیدن ...  <ref> ر.ک: همان، ص31</ref>