۱۰۵٬۲۰۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''کتابان في النحو'''تشکیل شده از دو کتاب الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة نوشته ابوجعفر احمد بن محمد مرادی نحاس (متوفای 338ق) از علماى قرن چهارم هجرى، و کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل نوشته محمد بن ابراهیم حلبى (908-971ق)، مشهور به ابن حنبلی، مورخ، لغتشناس، شاعر و فقيه حنفى مذهب در موضوع علم نحو | '''کتابان في النحو''' تشکیل شده از دو کتاب الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة نوشته ابوجعفر احمد بن محمد مرادی نحاس (متوفای 338ق) از علماى قرن چهارم هجرى، و کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل نوشته محمد بن ابراهیم حلبى (908-971ق)، مشهور به ابن حنبلی، مورخ، لغتشناس، شاعر و فقيه حنفى مذهب در موضوع علم نحو | ||
==الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة== | ==الکلام علي تفصیل إعراب قول سیبویه في أول الکتاب: هذا باب علم ما الکلم من العربیة== | ||
سیبویه (140-180ق)، دانشمند و نحوى مشهور ايرانى و پيشواى مكتب نحوى بصره، جملهای دارد که همین جمله ایشان بزرگان نحوی را به خود مشغول کرده و دهها احتمال اعرابی درباره آن گفتهاند که چگونه این جمله را میتوان این جمله را خواند و اعرابگذاری کرد. این جمله عبارت است از: هذا باب علم ما الکلم من العربیة. | سیبویه (140-180ق)، دانشمند و نحوى مشهور ايرانى و پيشواى مكتب نحوى بصره، جملهای دارد که همین جمله ایشان بزرگان نحوی را به خود مشغول کرده و دهها احتمال اعرابی درباره آن گفتهاند که چگونه این جمله را میتوان این جمله را خواند و اعرابگذاری کرد. این جمله عبارت است از: هذا باب علم ما الکلم من العربیة. | ||
نحاس کتاب اول از این دو کتاب را درباره همین جمله و چگونگی خوانش نحوی آن نوشته است. او چهل و هفت وجه نحوی برایش نوشته است. <ref> ر. : همان، ص12</ref> | نحاس کتاب اول از این دو کتاب را درباره همین جمله و چگونگی خوانش نحوی آن نوشته است. او چهل و هفت وجه نحوی برایش نوشته است. <ref> ر. : همان، ص12</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
==کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل== | ==کحل العیون النجل في حل مسألة الکحل== | ||
مسئله دوم درباره مسئله کحل است. در مثال" ما رأیت رجلا أحسنَ فی عینه الکحلُ منه فی عین زید " یعنی هیچ کسی را ندیدم که سرمه در چشمش زیباتر از چشم زید باشد. | مسئله دوم درباره مسئله کحل است. در مثال" ما رأیت رجلا أحسنَ فی عینه الکحلُ منه فی عین زید " یعنی هیچ کسی را ندیدم که سرمه در چشمش زیباتر از چشم زید باشد. | ||
بحث نحوی در اینجا این است که: در اینجا کحل فاعل است و مرفوع. چرا؟ چون احسن اَفعل تفضیل است و مانند فعل عمل کرده و فاعل گرفته؛ ولی نحویها میگویند: اسم تفضیل در تمییز و ظرف و حال و فاعل مستتر بهصورت مطلق عمل میکند ولیکن در مصدر عمل نمیکند بهجز در مسئله کحل و در اینجا کحل مصدر است؛ یعنی سرمه کشیدن ... <ref> ر.ک: همان، ص31</ref> | بحث نحوی در اینجا این است که: در اینجا کحل فاعل است و مرفوع. چرا؟ چون احسن اَفعل تفضیل است و مانند فعل عمل کرده و فاعل گرفته؛ ولی نحویها میگویند: اسم تفضیل در تمییز و ظرف و حال و فاعل مستتر بهصورت مطلق عمل میکند ولیکن در مصدر عمل نمیکند بهجز در مسئله کحل و در اینجا کحل مصدر است؛ یعنی سرمه کشیدن ... <ref> ر.ک: همان، ص31</ref> |