پرش به محتوا

شرح شطرنج العارفين: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


اما کسی که از این مرتبه به مرتبه‌ای بالاتر صعود می‌کند، بازگشتش مذموم است و به‌خاطر آن سرزنش می‌شود، باید توبه خود را تجدید کند و پیمودن راه را از سر بگیرد و از رحمت خداوند ناامید نشود. <ref> همان</ref>
اما کسی که از این مرتبه به مرتبه‌ای بالاتر صعود می‌کند، بازگشتش مذموم است و به‌خاطر آن سرزنش می‌شود، باید توبه خود را تجدید کند و پیمودن راه را از سر بگیرد و از رحمت خداوند ناامید نشود. <ref> همان</ref>


نویسنده سپس به عواملی اشاره می‌کند که سبب می‌شود انسان به طبقه پایین‌تر سقوط نماید یا سبب رشد و صعود او به مراحل عالی‌تر شود. <ref> ر.ک: همان، ص4-5</ref>
نویسنده سپس به عواملی اشاره می‌کند که سبب می‌شود انسان به طبقه پایین‌تر سقوط نماید یا سبب رشد و صعود او به مراحل عالی‌تر شود. <ref> ر.ک: همان، ص4-5</ref>
خط ۴۳: خط ۴۲:
این شطرنج تمثیلی برای ما است از وضعیت این بنده فانی که حادث است، با خالق و مولایی که قدیم و  باقی است  و تمثیل کرده برای ما سیر این عبد را از آغازش و میانه راه و تا پایان راه، موجودی که ممکن‌الوجود است و در معرض آفات و خطرات قرار دارد و با میل و اختیار خود راه را انتخاب می‌کند. <ref> ر.ک: همان، ص5-6</ref>
این شطرنج تمثیلی برای ما است از وضعیت این بنده فانی که حادث است، با خالق و مولایی که قدیم و  باقی است  و تمثیل کرده برای ما سیر این عبد را از آغازش و میانه راه و تا پایان راه، موجودی که ممکن‌الوجود است و در معرض آفات و خطرات قرار دارد و با میل و اختیار خود راه را انتخاب می‌کند. <ref> ر.ک: همان، ص5-6</ref>


در بخش اول کتاب به اقسام عبد پرداخته و پس از تقسیم آنها بر چهار قسم،  در این میان تنها عبد عبودیت (بنده بندگی) را بنده واقعی خداوند می‌داند که اوامر و نواهی خداوند را اطاعت می‌کند و تقوای الهی را در ظاهر و باطن عمل نموده و راضی به فعل و حکمت خداوند است و به عهد و پیمان وفادار و حافظ حدود الهی است و به آنچه دارد راضی است و بر آنچه از دست می‌دهد، شکیبا است و او برنده درجات سعادت ابدی است. <ref> ر.ک: متن کتاب، ص 6</ref>
تلمسانی سپس به اقسام عبد پرداخته و پس از تقسیم آنها بر چهار قسم،  در این میان تنها عبد عبودیت (بنده بندگی) را بنده واقعی خداوند می‌داند که اوامر و نواهی خداوند را اطاعت می‌کند و تقوای الهی را در ظاهر و باطن عمل نموده و راضی به فعل و حکمت خداوند است و به عهد و پیمان وفادار و حافظ حدود الهی است و به آنچه دارد راضی است و بر آنچه از دست می‌دهد، شکیبا است و او برنده درجات سعادت ابدی است. <ref> ر.ک: متن کتاب، ص 6</ref>
نویسنده خداوند را تنها موجودی می‌داند که وجود برای او لازم است، اما شریک الباری را محال می‌داند، و در مورد ممکن، وجود و عدم برای او یکسان می‌داند. مانند سایر موجودات <ref> ر.ک: همان، ص7</ref>
نویسنده با اشاره به این که خداوند تنها موجودی است که وجود برای او لازم و واجب است، وجود را برای شریک‌الباری محال می‌داند، و برای ممکن، وجود و عدم یکسان است. مانند سایر موجودات <ref> ر.ک: همان، ص7</ref> این مسئله را بیان داشته که تنها خداوند واجب الوجود بالذات است. او تنها موجودی است که بدون نیاز به دیگری وجود دارد.<ref> ر.ک: همان، ص9</ref>
 
عبد در این مسیر به سمت منازل و مقامات در حرکت است. سه تا از زیباترین مقاماتی که در حرکت بسوی بالا ایشان نام برده، ملک و ملکوت و جبروت است که در مقابل سه رکن دین یعنی اسلام و ایمان و احسان قرار دارد. مسافر راه با حرکت صعودی از ملک به سوی ملکوت و سپس به سوی جبروت در حرکت است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش