۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي ' به 'فارسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
====گفتار اول: شرح احوال==== | ====گفتار اول: شرح احوال==== | ||
[[ابن عربی، محمد بن علی|ابوبکر محمد بن علی]] معروف به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در 17 رمضان 560ق برابر 28 ژوئیه 1165م در مرسیه از بلاد اندلس زاده شد. زمان ولادتش مصادف با خلافت سی و دومین خلیفه عباسی؛ المستنجد بالله –متوفای 566ق- در شرق و امارت «ابن مردنیش» –کشته در 567ق- در مرسیه بود. خاندانش از مشاهیر و أشراف آن دوران به شمار می-رفت. [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] خودش گفته که در کودکی تحولی معنوی برایش رخ داده و بعد با ابن رشد ملاقات کرده است. او در بیستویک سالگی (580ق) در اشبیلیه به طریق تصوف داخل شد. او کثیر السفر بود و به بلاد گوناگون مسافرت میکرد. ابن عربی در سال 598ق به مکه رفت و با شیخ مکینالدین اصفهانی آشنا شد و از او بسیار تأثیر پذیرفت و سخت مجذوب و شیفته «نظام» دختر زیبای شیخ شد و در اثر این عشق، مجموعه اشعار و غزلیاتی عاشقانه سرود و آن را «ترجمان الأشواق» نامید و در آن، زیباییهای جسمی و روحی نظام را با برترین عبارات ستود و البته بعد از مدتی که مورد انتقاد قرار گرفت آن را ماهرانه به معانی عرفانی تأویل کرد. در سال 599ق تألیف کتاب الفتوحات المکیة را در مکه آغاز و در 636ق آن را تمام کرد. در سال 603ق ابن عربی برای دومین بار به مصر رفت و به قاهره رسید و در آنجا با جماعتی از صوفیان به ریاضت مشغول شد و گاه به مخالفت با ظواهر شریعت و عقاید عامه پرداخت. به همین جهت فقهاء تکفیرش کردند و بدعتگذارش نامیدند و از سلطان وقت؛ حبس و بلکه قتلش را خواستار شدند ولی رفیق شفیقش شیخ ابوالحسن بجائی سخنانش را تأویل کرد و او را از مهلکه رهانید. [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] خودش گفته که در سال 627ق در دمشق پیامبر (ص) را در خواب دید و مأمور به نگارش فصوص الحکم شد. ابن عربی سرانجام در حدود هشتادسالگی (638ق = 1240م) درگذشت و در دمشق -دامنه کوه قاسیون- دفن شد.<ref>همان، ص 1- 96</ref> | [[ابن عربی، محمد بن علی|ابوبکر محمد بن علی]] معروف به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در 17 رمضان 560ق برابر 28 ژوئیه 1165م در مرسیه از بلاد اندلس زاده شد. زمان ولادتش مصادف با خلافت سی و دومین خلیفه عباسی؛ المستنجد بالله –متوفای 566ق- در شرق و امارت «ابن مردنیش» –کشته در 567ق- در مرسیه بود. خاندانش از مشاهیر و أشراف آن دوران به شمار می-رفت. [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] خودش گفته که در کودکی تحولی معنوی برایش رخ داده و بعد با ابن رشد ملاقات کرده است. او در بیستویک سالگی (580ق) در اشبیلیه به طریق تصوف داخل شد. او کثیر السفر بود و به بلاد گوناگون مسافرت میکرد. ابن عربی در سال 598ق به مکه رفت و با شیخ مکینالدین اصفهانی آشنا شد و از او بسیار تأثیر پذیرفت و سخت مجذوب و شیفته «نظام» دختر زیبای شیخ شد و در اثر این عشق، مجموعه اشعار و غزلیاتی عاشقانه سرود و آن را «ترجمان الأشواق» نامید و در آن، زیباییهای جسمی و روحی نظام را با برترین عبارات ستود و البته بعد از مدتی که مورد انتقاد قرار گرفت آن را ماهرانه به معانی عرفانی تأویل کرد. در سال 599ق تألیف کتاب الفتوحات المکیة را در مکه آغاز و در 636ق آن را تمام کرد. در سال 603ق ابن عربی برای دومین بار به مصر رفت و به قاهره رسید و در آنجا با جماعتی از صوفیان به ریاضت مشغول شد و گاه به مخالفت با ظواهر شریعت و عقاید عامه پرداخت. به همین جهت فقهاء تکفیرش کردند و بدعتگذارش نامیدند و از سلطان وقت؛ حبس و بلکه قتلش را خواستار شدند ولی رفیق شفیقش شیخ ابوالحسن بجائی سخنانش را تأویل کرد و او را از مهلکه رهانید. [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] خودش گفته که در سال 627ق در دمشق پیامبر(ص) را در خواب دید و مأمور به نگارش فصوص الحکم شد. ابن عربی سرانجام در حدود هشتادسالگی (638ق = 1240م) درگذشت و در دمشق -دامنه کوه قاسیون- دفن شد.<ref>همان، ص 1- 96</ref> | ||
====گفتار دوم: اساتید و مشایخ، کتب و رسالات==== | ====گفتار دوم: اساتید و مشایخ، کتب و رسالات==== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
عصر زندگی ابن عربی، هنگامه رواج و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی و علوم دینی و عقلی از جمله فلسفه بود. ابن عربی با آنکه اطلاع وسیعی از علوم و معارف پیشینیان داشت و با دانشمندانی مانند ابن مسرّه، ابن حزم، ابن باجّه، ابن طفیل و ابن رشد آشنایی داشت؛ ولی هرگز تابع و مقلد نبود و از خود استقلال رأی داشت و علوم دیگران را در خدمت تصوف و عرفان خودش درآورد تا نظر خودش را به کرسی اثبات بنشاند. | عصر زندگی ابن عربی، هنگامه رواج و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی و علوم دینی و عقلی از جمله فلسفه بود. ابن عربی با آنکه اطلاع وسیعی از علوم و معارف پیشینیان داشت و با دانشمندانی مانند ابن مسرّه، ابن حزم، ابن باجّه، ابن طفیل و ابن رشد آشنایی داشت؛ ولی هرگز تابع و مقلد نبود و از خود استقلال رأی داشت و علوم دیگران را در خدمت تصوف و عرفان خودش درآورد تا نظر خودش را به کرسی اثبات بنشاند. | ||
او با آنکه دیگران را از تفسیر به رأی برحذر میداشت ولی خودش به هنگام تقریر و تحریر مطالب عرفانیش متهوّرانه به «تفسیر به رأی» و بلکه «تأویل به رأیِ آیات قرآن»؛ آن هم تأویلی بسیار بعید پرداخته که اغلب مفسران آن را نپذیرفته و ناروا شمردهاند و البته خودش آن مطالب را نه تفسیر یا تأویل به رأی مینامد و نه ناروا؛ زیرا ادّعا میکند که علمش را بهطور مستقیم از خدای تعالی گرفته است! و بزرگترین کتابش -فتوحات مکیه- را فتح الهی و املای ربانی میانگارد و مهمترین اثرش –فصوص الحکم- را عطا شدهای از سوی پیامبر (ص) در رؤیای صادقه مینمایاند که او در بیداری بدون کم و کاست به تحریر آن پرداخته است. او تصریح کرده است که «من أصولنا أن لانتکلم إلّا عن ذوق.» بنابراین ادعای آسین پالاسیوس –ابن عربی شناس مشهور اسپانیایی- که «ابن عربی بدون شک پیرو و دنبالهرو ابن مسره بوده است.» درست نیست و شواهدش ناتمام است.<ref>همان، ص135 - 188</ref> | او با آنکه دیگران را از تفسیر به رأی برحذر میداشت ولی خودش به هنگام تقریر و تحریر مطالب عرفانیش متهوّرانه به «تفسیر به رأی» و بلکه «تأویل به رأیِ آیات قرآن»؛ آن هم تأویلی بسیار بعید پرداخته که اغلب مفسران آن را نپذیرفته و ناروا شمردهاند و البته خودش آن مطالب را نه تفسیر یا تأویل به رأی مینامد و نه ناروا؛ زیرا ادّعا میکند که علمش را بهطور مستقیم از خدای تعالی گرفته است! و بزرگترین کتابش -فتوحات مکیه- را فتح الهی و املای ربانی میانگارد و مهمترین اثرش –فصوص الحکم- را عطا شدهای از سوی پیامبر(ص) در رؤیای صادقه مینمایاند که او در بیداری بدون کم و کاست به تحریر آن پرداخته است. او تصریح کرده است که «من أصولنا أن لانتکلم إلّا عن ذوق.» بنابراین ادعای آسین پالاسیوس –ابن عربی شناس مشهور اسپانیایی- که «ابن عربی بدون شک پیرو و دنبالهرو ابن مسره بوده است.» درست نیست و شواهدش ناتمام است.<ref>همان، ص135 - 188</ref> | ||
===بخش دوم: عقاید و افکار=== | ===بخش دوم: عقاید و افکار=== |
ویرایش