۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
مطالبی که در این کتاب ارائه میشود به ترتیب عبارت است از حدیث ابوسعید خدری، حدیث عبادة بن صامت، حدیث ابن عباس، حدیث عایشه، حدیث جابر بن عبدالله، حدیث ابوهریره و حدیث عمرو بن عوف مزنی. سپس شواهد حدیث ذکرشده و فرق میان ضرر و ضرار در لغت، تبیین مییابد. پسازآن از وجوب احتراز صحبت میشود و از اینکه ضرار در وصیت از کبایر است. پسازاین مباحث، بحثی در ارتباط با زن مطرح میشود و میان اهانت جاهلیت به زن و تکریم او در اسلام، مقایسهای صورت میپذیرد. پسازآن ایلاء بهعنوان تسکین نوازع شر (انگیزههای شیطانی) و فرصتی برای مراجعه به نفس، موردبحث قرار میگیرد و از حقوق سهگانه؛ حق مادر در حضانت فرزندش، حق مرد در کامجویی از همسرش، حق فرزند و طفل در تربیت نیک، صحبت به میان میآید. مباحث بیع مضطر، خیار غبن، مسئله تورق (خرید نسیه و بیع نقد آن) و مسئله عینه (بیع سلف)، دیگر مباحثی است که در کتاب، از آنها صحبت میشود. از دیگر مباحث کتاب، بر خطا بودن بنیآدم، حقوق همسایه در دین الهی، عدم پشیمانی در به کار بردن حق، بودن مسلمان میان کَرَم ایمان و حرص بر مال و اموالش، عدم اشتراکیت (عدم قبول نظام اشتراکی) و اقطاعیت در اسلام (عدم بخشش معادنی که مواد آن ظاهراست) و اینکه رفع حرج و مشقت از بندگان از مقاصد شریعت است، صحبت میشود و پایانبخش مطالب کتاب، بیان مصداق دیگری از حدیث «لا ضرر و لا ضرار» است و آن مهلت دادن به شخص مدیونی که توان پرداخت دین را ندارد تا زمانی که توان پرداخت پیدا کند.<ref>ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص 99-100</ref> | مطالبی که در این کتاب ارائه میشود به ترتیب عبارت است از حدیث ابوسعید خدری، حدیث عبادة بن صامت، حدیث ابن عباس، حدیث عایشه، حدیث جابر بن عبدالله، حدیث ابوهریره و حدیث عمرو بن عوف مزنی. سپس شواهد حدیث ذکرشده و فرق میان ضرر و ضرار در لغت، تبیین مییابد. پسازآن از وجوب احتراز صحبت میشود و از اینکه ضرار در وصیت از کبایر است. پسازاین مباحث، بحثی در ارتباط با زن مطرح میشود و میان اهانت جاهلیت به زن و تکریم او در اسلام، مقایسهای صورت میپذیرد. پسازآن ایلاء بهعنوان تسکین نوازع شر (انگیزههای شیطانی) و فرصتی برای مراجعه به نفس، موردبحث قرار میگیرد و از حقوق سهگانه؛ حق مادر در حضانت فرزندش، حق مرد در کامجویی از همسرش، حق فرزند و طفل در تربیت نیک، صحبت به میان میآید. مباحث بیع مضطر، خیار غبن، مسئله تورق (خرید نسیه و بیع نقد آن) و مسئله عینه (بیع سلف)، دیگر مباحثی است که در کتاب، از آنها صحبت میشود. از دیگر مباحث کتاب، بر خطا بودن بنیآدم، حقوق همسایه در دین الهی، عدم پشیمانی در به کار بردن حق، بودن مسلمان میان کَرَم ایمان و حرص بر مال و اموالش، عدم اشتراکیت (عدم قبول نظام اشتراکی) و اقطاعیت در اسلام (عدم بخشش معادنی که مواد آن ظاهراست) و اینکه رفع حرج و مشقت از بندگان از مقاصد شریعت است، صحبت میشود و پایانبخش مطالب کتاب، بیان مصداق دیگری از حدیث «لا ضرر و لا ضرار» است و آن مهلت دادن به شخص مدیونی که توان پرداخت دین را ندارد تا زمانی که توان پرداخت پیدا کند.<ref>ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص 99-100</ref> | ||
در بخشی از مطالب کتاب در بخش ابتدایی آنکه به ذکر روایات پرداخته، در روایت ابن عباس میخوانیم: ابن ماجه نیز از جنبه دیگری روایت جابر جعفی از عکرمه از ابن عباس را چنین نقل کرده که: ابن عباس گفت: پیامبر خدا (ص) فرمودند: «لا ضرر و لا ضرار». البته اکثر علمای حدیث، جابر جعفی را تضعیف کردهاند. دارقطنی این مطلب را از روایت ابراهیم بن اسماعیل از داود بن حصین از عکرمه به او، استخراج کرده که البته جماعتی ابراهیم را تضعیف کردهاند. در کل، روایات داود از عکرمه از مناکیر هستند (موردقبول نیست).<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 22-23</ref> | در بخشی از مطالب کتاب در بخش ابتدایی آنکه به ذکر روایات پرداخته، در روایت ابن عباس میخوانیم: ابن ماجه نیز از جنبه دیگری روایت جابر جعفی از عکرمه از ابن عباس را چنین نقل کرده که: ابن عباس گفت: پیامبر خدا(ص) فرمودند: «لا ضرر و لا ضرار». البته اکثر علمای حدیث، جابر جعفی را تضعیف کردهاند. دارقطنی این مطلب را از روایت ابراهیم بن اسماعیل از داود بن حصین از عکرمه به او، استخراج کرده که البته جماعتی ابراهیم را تضعیف کردهاند. در کل، روایات داود از عکرمه از مناکیر هستند (موردقبول نیست).<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 22-23</ref> | ||
در بخش دیگری از مطالب کتاب که پس از ذکر روایات باب، ارائهشده، میخوانیم، روایات دیگری نیز در تأیید لا ضرر و لا ضرار وجود دارد که به لحاظ معنایی مؤید محتوای آن است مانند حدیث ابوصرمه از پیامبر (ص): «من ضارّ ضارّ الله به و من شاقّ، شاقّ الله علیه» که این حدیث را ابو داود و ترمذی و ابن ماجه استخراج کردهاند و ترمذی در توصیف آن از عبارت «حسن غریب» استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 35</ref> همچنین در روایتی که ترمذی از ابوبکر از پیامبر (ص) نقل کرده مینویسد: «ملعون من ضارّ مؤمناً او مکر به».<ref>ر.ک: همان، ص 36</ref> | در بخش دیگری از مطالب کتاب که پس از ذکر روایات باب، ارائهشده، میخوانیم، روایات دیگری نیز در تأیید لا ضرر و لا ضرار وجود دارد که به لحاظ معنایی مؤید محتوای آن است مانند حدیث ابوصرمه از پیامبر(ص): «من ضارّ ضارّ الله به و من شاقّ، شاقّ الله علیه» که این حدیث را ابو داود و ترمذی و ابن ماجه استخراج کردهاند و ترمذی در توصیف آن از عبارت «حسن غریب» استفاده کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 35</ref> همچنین در روایتی که ترمذی از ابوبکر از پیامبر(ص) نقل کرده مینویسد: «ملعون من ضارّ مؤمناً او مکر به».<ref>ر.ک: همان، ص 36</ref> | ||
در تفاوت میان ضرر و ضرار در لغت گفتهشده: قوله صلیالله علیه و اله و سلّم: «لا ضرر و لا ضرار» روایتی صحیح است و «ضرار» در این روایت بدون همزه است و در برخی روایات ابن ماجه و دارقطنی و برخی نسخههای «موطأ» کلمه «إضرار» با همزه را داریم. برخی نیز این روایت را اثبات کرده و گفتهاند: گفتهشده که «ضرّ» و «أضرّ» به یک معنی است و برخی دیگر این یکسانی را انکار و در صحتش تشکیک کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص 37</ref> درهرحال میان علما بین اینکه کلمه «ضرر» با «ضرار» تفاوت دارند یا نه، اختلاف شده است؛ برخی قائلاند که این دو کلمه به یک معنی و بر وجه تأکید هستند؛ اما مشهور علما معتقدند میان این دو کلمه تفاوت هست. مباحث دیگری نیز دراینارتباط واردشده است مثلاً گفتهشده که ضرر اسم است و ضرار، فعل و معنی، اینگونه خواهد شد که خود ضرر در شرع منتفی است و ادخال ضرر به غیر حق نیز چنین خواهد بود. یا مثلاً گفتهشده که ضرر این است که با چیزی یا به صورتی بر دیگری ضرری وارد آورد که خودش از آن منتفع شود و ضرار این است که با چیزی یا به صورتی بر دیگری ضرر وارد آورد که خودش از آن منتفع نشود. ابن عبد البر و ابن صلاح، از کسانی هستند که این حرف را پسندیدهاند. یا مثلاً درباره این دو کلمه گفتهشده: ضرر آن است که طرف به کسی که ضرری به وی نرسانده ضرر بزند و ضرار آن است که به کسی که ضرری بر وی وارد آورده _بر وجهی غیر جایز_ ضرری وارد سازد.<ref>ر.ک: همان، ص 38</ref> | در تفاوت میان ضرر و ضرار در لغت گفتهشده: قوله صلیالله علیه و اله و سلّم: «لا ضرر و لا ضرار» روایتی صحیح است و «ضرار» در این روایت بدون همزه است و در برخی روایات ابن ماجه و دارقطنی و برخی نسخههای «موطأ» کلمه «إضرار» با همزه را داریم. برخی نیز این روایت را اثبات کرده و گفتهاند: گفتهشده که «ضرّ» و «أضرّ» به یک معنی است و برخی دیگر این یکسانی را انکار و در صحتش تشکیک کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص 37</ref> درهرحال میان علما بین اینکه کلمه «ضرر» با «ضرار» تفاوت دارند یا نه، اختلاف شده است؛ برخی قائلاند که این دو کلمه به یک معنی و بر وجه تأکید هستند؛ اما مشهور علما معتقدند میان این دو کلمه تفاوت هست. مباحث دیگری نیز دراینارتباط واردشده است مثلاً گفتهشده که ضرر اسم است و ضرار، فعل و معنی، اینگونه خواهد شد که خود ضرر در شرع منتفی است و ادخال ضرر به غیر حق نیز چنین خواهد بود. یا مثلاً گفتهشده که ضرر این است که با چیزی یا به صورتی بر دیگری ضرری وارد آورد که خودش از آن منتفع شود و ضرار این است که با چیزی یا به صورتی بر دیگری ضرر وارد آورد که خودش از آن منتفع نشود. ابن عبد البر و ابن صلاح، از کسانی هستند که این حرف را پسندیدهاند. یا مثلاً درباره این دو کلمه گفتهشده: ضرر آن است که طرف به کسی که ضرری به وی نرسانده ضرر بزند و ضرار آن است که به کسی که ضرری بر وی وارد آورده _بر وجهی غیر جایز_ ضرری وارد سازد.<ref>ر.ک: همان، ص 38</ref> | ||
ویرایش