۶۱٬۱۸۹
ویرایش
Fgarnezadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ولایت فقیه، حکومت اسلامى'''، مجموعه سیزده سخنرانى از [[امام خمینى(ره)|آیت الله سید روحالله موسوى خمینى]]( امام خمینى(ره)) است که در سال 1348 در ایام اقامت در نجف اشرف براى شاگردان خود ایراد کرده است. | |||
این سخنرانىها در همان ایام تحریر و به صورت جزوه نیز منتشر شد، در سال 1356 نیز در ایران با عنوان «نامهاى از امام موسوى کاشف الغطاء» به ضمیمه جهاد اکبر چاپ شد. | |||
ساختار | کتاب ولایت فقیه مانند دیگر آثار امام خمینى(ره)، در رژیم پهلوى در لیست آثار ممنوعه قرار داشت اما بارها توسط ناشران متعدد در ایران و به زبانهاى مختلف در برخى از کشورهاى دیگر منتشر شد. | ||
گزارش محتوا | این نسخه داراى فهرستهاى فنى( آیات، روایات، اعلام، کتابها و اصطلاحات فقهى و حقوقى) و کتابنامه به صورت زیرنویس است. | ||
==ساختار== | |||
به روش تحلیلى و فقه استدلالى به نگارش درآمده و پس از مقدمه مفصل ناشر، مطالب ذیل سرفصلهاى متعددى بیان شده است. | |||
==گزارش محتوا== | |||
مولف جهت دفاع از اسلام ناب و پاسخگویى به هجمههایى که از ناحیه استعمار علیه اسلام و مسلمانان انجام مىشد، نظریه ولایت فقیه را مطرح کرد. | |||
وى ابتدا به نقشههاى دشمنان براى نابودى اسلام اشاره مىکند و با بیانى مستدل به شبهاتى از قبیل اینکه اسلام در عصر تمدن و صنعت قادر به اداره جامعه نیست، پاسخ مىدهد و اشاره مىکند القاء دشمنان در ایجاد زمینه جدایى دین از سیاست حتى در حوزههاى علمیه نیز اثر کرده است. | |||
وى با اشاره به ضعف داخلى و خودباختگى در برابر تمدن جدید غرب، به حوزهها و طلاب جوان و نیز اندیشمندان هشدار مىدهد که با جدیت به وظایف سیاسى و اجتماعى خویش عمل کنند و فریب این نقشهها و شبههها را نخورند. | |||
مبحث ولایت فقیه، ابتدا به صورت شفاهى در طى سیزده جلسه در نجف اشرف تدریس شده است و بار دیگر در جلد دوم « کتاب البیع»، تقریباً به همان سبک به نگارش درآمده است. | |||
از دیدگاه امام خمینى ولایت فقیه از موضوعات بدیهى است؛ یعنى از موضوعاتى است که تصور آن موجب تصدیق آن مىشود و لذا نیازمند برهان نیست. | |||
وى در بحث | |||
ایشان معتقداست که با بررسى احکام اسلامى، ضرورت ولایت فقیه خودبهخود آشکار مىشود. بنابراین پس از ذکر دلایل لزوم و ضرورت تشکیل حکومت به برخى از احکام اسلامى که لازمه آن تشکیل حکومت اسلامى مىباشد اشاره کرده، سپس ماهیت حکومت مبتنى بر ولایت فقیه را تبیین مىکند. | |||
در ادامه مستندات فقهى ولایت فقیه ارائه شده و در پایان برنامههایى عملى براى تشکیل حکومت اسلامى پیشنهاد مىشود. | |||
وى تأکید مىکند که اصل ولایت، پایه و اساس تمام وظایف است، به ویژه ولایت فقیه در امر حکومت و جنبههاى سیاسى آن. فقها ولى و صاحب حکومت و تصمیمگیرنده نهایى در امور سیاسى هستند و به مقتضاى حدیث« العلماء ورثة الأنبیاء»، حاکمیت از آن فقهاست. | |||
ایشان در اثبات نظر خود مبنى بر لزوم و ضرورت تشکیل حکومت اسلامى متکى بر ولایت فقیه، دلایلى بیان مىکند که عبارتند از: | |||
1- عمل و سیره پیامبر اسلام( صلى الله علیه و آله) در تشکیل حکومت اسلامى. | |||
2- استمرار اجراى احکام الهى که براى همیشه وجود این احکام ضرورت دارد و تنها حکومت اسلامى است که ضامن اجراى این احکام است. | |||
3- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت و بدون حضور حاکم فقیه قابل اجرا نیست؛ مثل احکام مالى، ارث و احکام حقوقى و جزائى. | |||
به اعتقاد مؤلف فرق ولایت فقیه با ولایت ائمّه و پیامبر اکرم( صلى الله علیه و آله)، در این است که عنوان ولایت فقیه یک عنوان اعتبارى عقلایى است و مقام معنوى خاصى براى وى ایجاد نمىکند و انسان را یک شخصیت غیرعادى معرفى نمىکند و فقط وظیفهاى خطیر بر دوش او مىگذارد. | |||
امام خمینى، ضمن برشمردن برخى از شرایط عمومى براى ولىفقیه، علم به قانون و عدالت را نیز از شرایط ضرورى براى ولىفقیه مىداند. | |||
وى در بحث حکومت اسلامى بیان مىکند که اسلام آمد تا به جامعه نظم دهد و لذا دو هدف عالى براى حکومت اسلامى وجود دارد: | |||
1- حذف طاغوت و برقرارى حق | |||
2- نجات مظلومان از دست ستمگران | |||
ایشان با بیان این واقعیت تاریخى که پیامبر اکرم( صلى الله علیه و آله) خلیفه تعیین کرده است، این سؤال را مطرح مىکند که آیا تعیین خلیفه براى بیان احکام است؟ بیان احکام که خلیفه نمىخواهد. خلیفه براى حکومت و اجراى مقررات و قوانین است. | |||
وى اشاره مىکند که در عصر اموى و عباسى از این اصل اساسى عدول شده است و آنها خلافت اسلامى را به شکل نظامهاى پادشاهى و امپراطورى درآوردند و این روند براى قرنها ادامه یافت. اما عقل و شرع حکم مىکند که باید براى تغییر این وضعیت قیام کرد و جهت برپایى حکومت اسلامى تلاش نمود. | |||
بخش مهمى از این کتاب به ذکر اخبار و استدلالهایى براثبات ولایت فقیه به معناى تصدى حکومت، و همچنین بیان فرق حکومت اسلامى با سایر حکومتها اختصاص دارد و در آن حکومت اسلامى را نوعى حکومت مشروطه معرفى مىکند. | |||
بخش پایانى کتاب نیز از ضرورت برنامهریزى و مبارزه طولانى براى رسیدن به حکومت اسلامى سخن مىگوید. | |||
در این زمینه، نقش تبلیغات دینى مانند مراسم مذهبى و عاشورا و روشنگرى در بین قشر روحانیت و تصفیه مقدسنماها و طرد آخوندهاى دربارى برجسته شده است. | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references/> |
ویرایش