۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بعد از آن در حالى كه هنوز در سن جوانى بود و به انديشه كسب علم و دانش، راهى عراق شد. وى چنان به علمآموزى علاقه داشت كه مسير بلخ به سوى عراق را پياده طى نمود. وى مدت هشت سال در عراق ماند و از اساتيد آنجا خصوصاً كندى فيلسوف بزرگ عرب استفادههاى علمى نمود. برخى بر اين باورند كه وى علاوه بر انگيزه كسب دانش، از سفر به عراق، هدف ديگرى نيز داشت و آن ملاقات با حضرت بقية الله(ع) بود، چرا كه بلخى پيرو مذهب اماميه بود. وى علاوه بر عراق به مناطق ديگر نيز سفر نمود و در پى اساتيد علوم به شهرهاى بسيارى رهسپار شد. ابن نديم درباره او گفته است: وى هميشه در حال سير و سفر و رفتن از شهرى به شهر ديگر بود. | بعد از آن در حالى كه هنوز در سن جوانى بود و به انديشه كسب علم و دانش، راهى عراق شد. وى چنان به علمآموزى علاقه داشت كه مسير بلخ به سوى عراق را پياده طى نمود. وى مدت هشت سال در عراق ماند و از اساتيد آنجا خصوصاً كندى فيلسوف بزرگ عرب استفادههاى علمى نمود. برخى بر اين باورند كه وى علاوه بر انگيزه كسب دانش، از سفر به عراق، هدف ديگرى نيز داشت و آن ملاقات با حضرت بقية الله(ع) بود، چرا كه بلخى پيرو مذهب اماميه بود. وى علاوه بر عراق به مناطق ديگر نيز سفر نمود و در پى اساتيد علوم به شهرهاى بسيارى رهسپار شد. ابن نديم درباره او گفته است: وى هميشه در حال سير و سفر و رفتن از شهرى به شهر ديگر بود. | ||
وى پس از آن كه ساليان درازى را به كسب دانش طى نمود، سرانجام عزم مراجعت به بلخ را كرد و از راه هرات رهسپار بلخ شد و در آنجا به تدريس و افاده مشغول شد. وى پس از بازگشت به بلخ، داراى موقعيت اجتماعى بالايى شد، به گونهاى كه حاكم بلخ، مونس خادم با وى طرح دوستى ريخت و ابوزيد نيز | وى پس از آن كه ساليان درازى را به كسب دانش طى نمود، سرانجام عزم مراجعت به بلخ را كرد و از راه هرات رهسپار بلخ شد و در آنجا به تدريس و افاده مشغول شد. وى پس از بازگشت به بلخ، داراى موقعيت اجتماعى بالايى شد، به گونهاى كه حاكم بلخ، مونس خادم با وى طرح دوستى ريخت و ابوزيد نيز کتابى را براى او به نگارش درآورد. همچنين وزير سامانى، جيهانى با او رابطه حسنهاى داشت تا آن كه بلخى کتابى در رد بعضى از آراء زرتشتيان نوشت و از آنجا كه جيهانى زرتشتى بود، روابط آنها تيره گرديد. | ||
نقل است كه امير سامانى وى را به بخارا فراخواند و از او خواست تا به بخارا بيايد و در امور حكومتى مشاور او شود، ولى هنگامى كه وى به رودخانه خودشان جيحون رسيد، ترس او را فراگرفت و از سفر منصرف شد و به بلخ بازگشت. | نقل است كه امير سامانى وى را به بخارا فراخواند و از او خواست تا به بخارا بيايد و در امور حكومتى مشاور او شود، ولى هنگامى كه وى به رودخانه خودشان جيحون رسيد، ترس او را فراگرفت و از سفر منصرف شد و به بلخ بازگشت. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
4. ما غاب من غريب القرآن. | 4. ما غاب من غريب القرآن. | ||
5. تفسير صور | 5. تفسير صور کتاب السماء و العالم تأليف ابوجعفر خازن. | ||
6. مصالح الابدان و الانفس. | 6. مصالح الابدان و الانفس. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
12. فضائل مكه على سائر البقاع. | 12. فضائل مكه على سائر البقاع. | ||
البته اين نكته قابل توجه است كه از ميان انبوه | البته اين نكته قابل توجه است كه از ميان انبوه کتابهايى كه به وى نسبت داده شده، تنها دو کتاب از آنها به دست ما رسيده است يكى کتاب تفسير صور کتاب السماء و العالم معروف به صور الاقاليم و ديگرى کتاب مصالح الابدان و الانفس | ||
وى پس از هشتاد و هشت سال زندگى، سرانجام در سال 322ق درگذشت. البته بعضى همانند حاجى خليفه سال وفات او را 340ق دانستهاند. ولى به نظر مىرسد اين دسته ابوزيد بلخى را با فقيه حنفى احمد بن سهل بلخى خلط كردهاند. | وى پس از هشتاد و هشت سال زندگى، سرانجام در سال 322ق درگذشت. البته بعضى همانند حاجى خليفه سال وفات او را 340ق دانستهاند. ولى به نظر مىرسد اين دسته ابوزيد بلخى را با فقيه حنفى احمد بن سهل بلخى خلط كردهاند. |
ویرایش