۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در اين ميان، گزارشى از فتح بن خاقان غرناطى، اديب و نويسنده معاصر ابن باجه، در دست است كه طبق آن ابن باجه در دوران وزارتش نزد ابن تفلويت، يك بار بهعنوان سفير وى نزد عماد الدولة بن هود فرستاده شد (چنانكه اشاره كرديم عماد الدوله در آن زمان به قلعهاى در روطه پناه برده بود). | در اين ميان، گزارشى از فتح بن خاقان غرناطى، اديب و نويسنده معاصر ابن باجه، در دست است كه طبق آن ابن باجه در دوران وزارتش نزد ابن تفلويت، يك بار بهعنوان سفير وى نزد عماد الدولة بن هود فرستاده شد (چنانكه اشاره كرديم عماد الدوله در آن زمان به قلعهاى در روطه پناه برده بود). | ||
روابط بازماندگان حاكمان بنو هود، با فرمانروايان جديد اندلس؛ يعنى مرابطون، دوستانه نبود. از سوى ديگر ابن باجه منسوب به بنوتجيب بوده است. بنوتجيب (تجيب دختر ثوبان بن سليم بن مذحج بوده است)، پيش از بنوهود بر سرقسطه فرمانروايى داشتهاند. ابن باجه احتمالاً در 509ق / 1115م به سفارت، نزد عماد الدوله رفته بوده است. ابن خاقان مىگويد كه عماد الدوله، ابن باجه را به زندان افكند و حتى قصد كشتن وى را داشت، اما پس از چندى آزادش كرد. گفته مىشود كه آزادى وى در پى شفاعت پدر ابن رشد، فيلسوف مشهور بوده است، ولى از لحاظ تاريخى درست اين است كه بايستى شفاعتكننده، پدربزرگ ابن رشد، قاضى معروف و امام مسجد بزرگ در قرطبه بوده باشد؛ چنانكه مشهور است، ابن خاقان به انگيزههايى با ابن باجه دشمنى داشته و در | روابط بازماندگان حاكمان بنو هود، با فرمانروايان جديد اندلس؛ يعنى مرابطون، دوستانه نبود. از سوى ديگر ابن باجه منسوب به بنوتجيب بوده است. بنوتجيب (تجيب دختر ثوبان بن سليم بن مذحج بوده است)، پيش از بنوهود بر سرقسطه فرمانروايى داشتهاند. ابن باجه احتمالاً در 509ق / 1115م به سفارت، نزد عماد الدوله رفته بوده است. ابن خاقان مىگويد كه عماد الدوله، ابن باجه را به زندان افكند و حتى قصد كشتن وى را داشت، اما پس از چندى آزادش كرد. گفته مىشود كه آزادى وى در پى شفاعت پدر ابن رشد، فيلسوف مشهور بوده است، ولى از لحاظ تاريخى درست اين است كه بايستى شفاعتكننده، پدربزرگ ابن رشد، قاضى معروف و امام مسجد بزرگ در قرطبه بوده باشد؛ چنانكه مشهور است، ابن خاقان به انگيزههايى با ابن باجه دشمنى داشته و در کتاب «قلائد» از وى سخت به بدى ياد مىكند و او را به بىدينى، كجانديشى و گمراهى متهم مىسازد. | ||
ابن باجه، پس از آزادى از زندان عماد الدوله، ظاهراً ديگر به سرقسطه بازنگشت و به بلنسيه (والنسيا) رفت. بازنگشتن وى به سرقسطه مىتوانسته است چند انگيزه داشته باشد: نخست اينكه ابن تفلويت، پس از هجوم آراگونها به قلعه روطه و درگيرى با مسيحيان در جنگى دفاعى كه در آن برترى با مسيحيان بود، ناگهان در 510ق، درگذشت. اين رويداد بايستى ابن باجه را كه به مخدوم خود دلبستگى فراوان داشت، سخت دلشكسته كرده باشد؛ چنانكه به نقل ابن خاقان در رثاى وى اشعارى دلگداز سروده است. از سوى ديگر ابواسحاق ابراهيم بن يوسف، برادر على بن يوسف كه در آن زمان والى مرسيه بود، پس از دريافت خبر مرگ ابن تفلويت، به سرقسطه رفت و به كارهاى شهر سامان داد و سپس به مرسيه بازگشت. | ابن باجه، پس از آزادى از زندان عماد الدوله، ظاهراً ديگر به سرقسطه بازنگشت و به بلنسيه (والنسيا) رفت. بازنگشتن وى به سرقسطه مىتوانسته است چند انگيزه داشته باشد: نخست اينكه ابن تفلويت، پس از هجوم آراگونها به قلعه روطه و درگيرى با مسيحيان در جنگى دفاعى كه در آن برترى با مسيحيان بود، ناگهان در 510ق، درگذشت. اين رويداد بايستى ابن باجه را كه به مخدوم خود دلبستگى فراوان داشت، سخت دلشكسته كرده باشد؛ چنانكه به نقل ابن خاقان در رثاى وى اشعارى دلگداز سروده است. از سوى ديگر ابواسحاق ابراهيم بن يوسف، برادر على بن يوسف كه در آن زمان والى مرسيه بود، پس از دريافت خبر مرگ ابن تفلويت، به سرقسطه رفت و به كارهاى شهر سامان داد و سپس به مرسيه بازگشت. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
قفطى در باره ابن باجه مىگويد: «عالم به علوم اوائل بود و در ادب نيز سرآمد اهل دوران و ديارش بود. تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه داشت كه در آنها از پيشينيان فراتر رفته بود، اما به كار سياست پرداخت و از اوامر شريعت منحرف شد. يحيى بن يوسف بن تاشفين مدت 20 سال وى را وزير خود داشت. شريك پزشكان در هنرشان بود؛ به او حسادت ورزيدند، در كارش حيله كردند، مسمومش ساختند و كشتند». | قفطى در باره ابن باجه مىگويد: «عالم به علوم اوائل بود و در ادب نيز سرآمد اهل دوران و ديارش بود. تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه داشت كه در آنها از پيشينيان فراتر رفته بود، اما به كار سياست پرداخت و از اوامر شريعت منحرف شد. يحيى بن يوسف بن تاشفين مدت 20 سال وى را وزير خود داشت. شريك پزشكان در هنرشان بود؛ به او حسادت ورزيدند، در كارش حيله كردند، مسمومش ساختند و كشتند». | ||
ابن جوزى نيز در تاريخ خود، در رويدادهاى سال 533ق، مىنويسد: «در اين سال ابوبكر بن صائغ اندلسى معروف به ابن باجه (ماجد!) دانشمند فاضل، داراى تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه، درگذشت. ابن بشرون المهدوى در | ابن جوزى نيز در تاريخ خود، در رويدادهاى سال 533ق، مىنويسد: «در اين سال ابوبكر بن صائغ اندلسى معروف به ابن باجه (ماجد!) دانشمند فاضل، داراى تصانيفى در رياضيات، منطق و هندسه، درگذشت. ابن بشرون المهدوى در کتاب خود به نام «المختار من النظم و النثر لأفاضل أهل العصر»، از وى نام مىبرد و او را به يگانگى در دانشهاى مذكور وصف مىكند. وى 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين بود، سيرتى پسنديده داشت و در دوران وزارت وى كارها سامان گرفت و آرزوها تحقق يافت. پزشكان به وى حسادت ورزيدند و در كارش حيله كردند و به كشتنش از راه مسموم كردنش، موفق شدند». | ||
مقرى نيز گزارش وزارت 20 ساله ابن باجه را چنين نقل مىكند: «امير ركن الدين بيبرس در تأليف خود، «زبدة الفكرة في تاريخ الهجرة»، مىگويد كه ابن صائغ دانشمندى بود فاضل، تصانيفى دارد در رياضيات و منطق. وى وزير ابوبكر صحراوى فرماندار سرقسطه و نيز 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين در مغرب بود». مقرى سپس همان عبارات پايانى گزارش قبلى را تكرار مىكند. گزارش ابن بشرون را كه احتمالاً معاصر جوانتر ابن باجه بوده است، مىتوان منبع گزارشهاى قفطى و ابن جوزى و نيز ركن الدين بيبرس منصورى دانست. | مقرى نيز گزارش وزارت 20 ساله ابن باجه را چنين نقل مىكند: «امير ركن الدين بيبرس در تأليف خود، «زبدة الفكرة في تاريخ الهجرة»، مىگويد كه ابن صائغ دانشمندى بود فاضل، تصانيفى دارد در رياضيات و منطق. وى وزير ابوبكر صحراوى فرماندار سرقسطه و نيز 20 سال وزير يحيى بن يوسف بن تاشفين در مغرب بود». مقرى سپس همان عبارات پايانى گزارش قبلى را تكرار مىكند. گزارش ابن بشرون را كه احتمالاً معاصر جوانتر ابن باجه بوده است، مىتوان منبع گزارشهاى قفطى و ابن جوزى و نيز ركن الدين بيبرس منصورى دانست. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
مجموعههاى دستنوشتهاى كه تاكنون از آثار ابن باجه شناخته شده، اينهاست: | مجموعههاى دستنوشتهاى كه تاكنون از آثار ابن باجه شناخته شده، اينهاست: | ||
1. مجموعه موجود در | 1. مجموعه موجود در کتابخانه بودليان، در شهر آكسفورد؛ | ||
2. مجموعه برلين؛ | 2. مجموعه برلين؛ | ||
3. مجموعه | 3. مجموعه کتابخانه اسكوريال؛ | ||
4. مجموعه تاشكند. | 4. مجموعه تاشكند. |
ویرایش