۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(←ولادت) |
جز (جایگزینی متن - 'شهيد ثانى ' به 'شهيد ثانى ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
فقيه عاليقدر و دانشمند بزرگوار شيعه، '''شيخ زين الدين بن على بن احمد عاملى جبعى'''، معروف به شهيد ثانى در سيزدهم شوال 911 هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد. | فقيه عاليقدر و دانشمند بزرگوار شيعه، '''شيخ زين الدين بن على بن احمد عاملى جبعى'''، معروف به [[شهيد ثانى]] در سيزدهم شوال 911 هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد. | ||
وى يكى از اعيان و مفاخر فقهاى نامدار شيعه و يكى از اكابر متبحرين در علوم اسلامى و يكى از استوانههاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى مىباشد كه از نظر آثار و بركات وجودى كمنظير است. | وى يكى از اعيان و مفاخر فقهاى نامدار شيعه و يكى از اكابر متبحرين در علوم اسلامى و يكى از استوانههاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى مىباشد كه از نظر آثار و بركات وجودى كمنظير است. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
#شهيد ثانى در زمان پدر بزرگوارش، نور الدين على بن احمد، تحصيلات مقدماتى را نزد او گذراند. سپس به قريۀ «ميس» رفت و نزد شيخ على بن عبد العالى ميسى (متوفاى 938 هجرى قمرى) تحصيلات خود را ادامه داد و كتابهاى «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام|شرائع الأسلام]]» [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقّق حلى]] و «[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان|ارشاد]]» و «[[قواعد الأحكام|قواعد]]» [[علامه حلى]] را نزد او خواند. | #[[شهيد ثانى]] در زمان پدر بزرگوارش، نور الدين على بن احمد، تحصيلات مقدماتى را نزد او گذراند. سپس به قريۀ «ميس» رفت و نزد شيخ على بن عبد العالى ميسى (متوفاى 938 هجرى قمرى) تحصيلات خود را ادامه داد و كتابهاى «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام|شرائع الأسلام]]» [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقّق حلى]] و «[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان|ارشاد]]» و «[[قواعد الأحكام|قواعد]]» [[علامه حلى]] را نزد او خواند. | ||
#:او به منظور ادامۀ تحصيل مسافرتهاى متعددى به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود. | #:او به منظور ادامۀ تحصيل مسافرتهاى متعددى به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود. | ||
#وى پس از آن به «كرك نوح» رفت و نحو و اصول فقه را نزد سيد جعفر كركى فرا گرفت و پس از اقامتى #:سه ساله در جبع، در سال 937 به «دمشق» مسافرت كرد و نزد شيخ محمد بن مكّى، حكيم و فيلسوف #:بزرگوار، پارهاى از كتب طب و حكمت و هيأت را قرائت نمود و در محضر درس شيخ احمد جابر شركت جست وكتاب «شاطبيه» را كه در علم قرائت و تجويد است، بر او خواند. | #وى پس از آن به «كرك نوح» رفت و نحو و اصول فقه را نزد سيد جعفر كركى فرا گرفت و پس از اقامتى #:سه ساله در جبع، در سال 937 به «دمشق» مسافرت كرد و نزد شيخ محمد بن مكّى، حكيم و فيلسوف #:بزرگوار، پارهاى از كتب طب و حكمت و هيأت را قرائت نمود و در محضر درس شيخ احمد جابر شركت جست وكتاب «شاطبيه» را كه در علم قرائت و تجويد است، بر او خواند. | ||
#:شهيد ثانى در دمشق كتاب «[[صحيح مسلم]]» و «[[صحيح بخارى]]» را هم نزد «شمس الدين طولون» قرائت كرد. | #:[[شهيد ثانى]] در دمشق كتاب «[[صحيح مسلم]]» و «[[صحيح بخارى]]» را هم نزد «شمس الدين طولون» قرائت كرد. | ||
#اين عالم خستگى ناپذير در سال 942 هجرى قمرى به سوى «مصر» حركت نمود. | #اين عالم خستگى ناپذير در سال 942 هجرى قمرى به سوى «مصر» حركت نمود. | ||
#:در مصر نزد شانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخاير علمى در علوم عربى، اصول فقه، #:هندسه، معانى، بيان، عروض، منطق، تفسير و ساير علوم ديگر سرگرم شد. | #:در مصر نزد شانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخاير علمى در علوم عربى، اصول فقه، #:هندسه، معانى، بيان، عروض، منطق، تفسير و ساير علوم ديگر سرگرم شد. | ||
#شهيد ثانى در شوال 944 هجرى قمرى به زيارت خانۀ خدا موفق شد و در سال 946 هجرى هم به زيارت ائمۀ #:هدى عليهم السلام در عراق مشرّف گرديد و در خلال اين سفرها در زادگاهش، جبع به سر مىبرد. | #[[شهيد ثانى]] در شوال 944 هجرى قمرى به زيارت خانۀ خدا موفق شد و در سال 946 هجرى هم به زيارت ائمۀ #:هدى عليهم السلام در عراق مشرّف گرديد و در خلال اين سفرها در زادگاهش، جبع به سر مىبرد. | ||
#سال 948 هجرى بود كه شهيد مسافرت به «بيت المقدس» را در پيش گرفت و از محضر شيخ شمس الدين بن #:ابى اللطيف مقدّسى اجازۀ روايت گرفت سپس به موطن خود مراجعت نمود. | #سال 948 هجرى بود كه شهيد مسافرت به «بيت المقدس» را در پيش گرفت و از محضر شيخ شمس الدين بن #:ابى اللطيف مقدّسى اجازۀ روايت گرفت سپس به موطن خود مراجعت نمود. | ||
#پس از آن عزم سفر به روم شرقى نمود و در سال 949 هجرى وارد قسطنطنيه گرديد. | #پس از آن عزم سفر به روم شرقى نمود و در سال 949 هجرى وارد قسطنطنيه گرديد. | ||
#:اين دانشمند بلند همت رسالهاى را كه راجع به ده علم بود نزد قاضى عسكر محمد بن محمد بن قاضى #:زادۀ رومى فرستاد. پس از ملاقات و انجام مذاكرات علمى بين آن دو، قاضى رومى به وى پيشنهاد كرد #:در هر مدرسهاى كه دلخواه اوست به تدريس بپردازد. | #:اين دانشمند بلند همت رسالهاى را كه راجع به ده علم بود نزد قاضى عسكر محمد بن محمد بن قاضى #:زادۀ رومى فرستاد. پس از ملاقات و انجام مذاكرات علمى بين آن دو، قاضى رومى به وى پيشنهاد كرد #:در هر مدرسهاى كه دلخواه اوست به تدريس بپردازد. | ||
#:شهيد ثانى پس از استخاره، «مدرسۀ نوريه» بعلبك را انتخاب كرد و از سوى قاضى مزبور، ادارۀ #:امور اين مدرسه به وى واگذار گشت. | #:[[شهيد ثانى]] پس از استخاره، «مدرسۀ نوريه» بعلبك را انتخاب كرد و از سوى قاضى مزبور، ادارۀ #:امور اين مدرسه به وى واگذار گشت. | ||
#شهيد بزرگوار پس از زيارت مراقد ائمۀ اطهار عليهم السلام در سال 953 هجرى به جبع بازگشت و اقامت #:دائمى در موطن اصلى خويش را برگزيد و در آنجا به تدريس و تأليف آثار علمى مشغول گرديد. | #شهيد بزرگوار پس از زيارت مراقد ائمۀ اطهار عليهم السلام در سال 953 هجرى به جبع بازگشت و اقامت #:دائمى در موطن اصلى خويش را برگزيد و در آنجا به تدريس و تأليف آثار علمى مشغول گرديد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
شهيد ثانى پس از اقامت در بعلبك، در سايۀ شهرت علمى، مرجعيت يافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن ديار، از دوردستترين بلاد براى استفاضۀ علمى به محضر او روى مىآوردند و از بركات علمى و اخلاقى او بهره مىگرفتند. | [[شهيد ثانى]] پس از اقامت در بعلبك، در سايۀ شهرت علمى، مرجعيت يافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن ديار، از دوردستترين بلاد براى استفاضۀ علمى به محضر او روى مىآوردند و از بركات علمى و اخلاقى او بهره مىگرفتند. | ||
وى در اين شهر، تدريس جامعى را آغاز كرد، به اين معنى كه چون نسبت به مذاهب پنجگانۀ جعفرى، حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى از لحاظ آگاهى علمى كاملا محيط و مسلط بود، بر اساس تمام اين مذاهب پنجگانه تدريس مىنمود و در حقيقت فقه مقارن و عقائد تطبيقى را تدريس مىكرد. | وى در اين شهر، تدريس جامعى را آغاز كرد، به اين معنى كه چون نسبت به مذاهب پنجگانۀ جعفرى، حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى از لحاظ آگاهى علمى كاملا محيط و مسلط بود، بر اساس تمام اين مذاهب پنجگانه تدريس مىنمود و در حقيقت فقه مقارن و عقائد تطبيقى را تدريس مىكرد. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
[[خوانساری، محمدباقر بن زینالعابدین|مرحوم خوانسارى]]، صاحب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]، دربارۀ شهيد ثانى چنين مىگويد: تا كنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجستۀ شيعه كسى را به ياد ندارم كه از لحاظ شكوه شخصيت، سعۀ صدر، خوش فهمى، حسن سليقه، داشتن نظم و برنامۀ تحصيلى، كثرت اساتيد، ظرافت طبع، معنويت سخن و پختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد، بلكه اين استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مىنماياند كه تالى تلو معصوم است و بلافاصله در ردۀ پس از معصومان عليهم السلام قرار دارد. | [[خوانساری، محمدباقر بن زینالعابدین|مرحوم خوانسارى]]، صاحب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]، دربارۀ [[شهيد ثانى]] چنين مىگويد: تا كنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجستۀ شيعه كسى را به ياد ندارم كه از لحاظ شكوه شخصيت، سعۀ صدر، خوش فهمى، حسن سليقه، داشتن نظم و برنامۀ تحصيلى، كثرت اساتيد، ظرافت طبع، معنويت سخن و پختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد، بلكه اين استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مىنماياند كه تالى تلو معصوم است و بلافاصله در ردۀ پس از معصومان عليهم السلام قرار دارد. | ||
==كار و تلاش== | ==كار و تلاش== | ||
شهيد ثانى با داشتن چنين مقام و شخصيت برجستۀ علمى و فقهى، در تأمين پارهاى از ضروريات معاش شخصا تلاش مىكرد،از جمله نوشتهاند: وقتى هوا تاريك مىشد و شب فرا مىرسيد، با الاغى كه مركب سوارى او بود به خارج شهر مىرفت و هيزم مورد نياز خانوادهاش را فراهم مىكرد. | [[شهيد ثانى]] با داشتن چنين مقام و شخصيت برجستۀ علمى و فقهى، در تأمين پارهاى از ضروريات معاش شخصا تلاش مىكرد،از جمله نوشتهاند: وقتى هوا تاريك مىشد و شب فرا مىرسيد، با الاغى كه مركب سوارى او بود به خارج شهر مىرفت و هيزم مورد نياز خانوادهاش را فراهم مىكرد. | ||
==اساتيد== | ==اساتيد== | ||
شهيد ثانى با مسافرتهاى متعدد خود، در صدد يافتن اساتيدى بود كه بتواند بيشترين بهرههاى علمى را از محضر آنان به دست آورد. | [[شهيد ثانى]] با مسافرتهاى متعدد خود، در صدد يافتن اساتيدى بود كه بتواند بيشترين بهرههاى علمى را از محضر آنان به دست آورد. | ||
او از محضر درس اكثر اساتيد برجسته در مذاهب پنجگانۀ اسلامى استفاده كرده و در اين جا مجال ذكر نام همه اساتيد او نيست، بنابراين به ذكر نام چند تن از آنان بسنده مىكنيم: | او از محضر درس اكثر اساتيد برجسته در مذاهب پنجگانۀ اسلامى استفاده كرده و در اين جا مجال ذكر نام همه اساتيد او نيست، بنابراين به ذكر نام چند تن از آنان بسنده مىكنيم: | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
در أمل الآمل آمده است كه شهيد ثانى پس از شهادت، دو هزار جلد كتاب از خود به جاى گذاشت كه دويست عدد آن به خط خود شهيد بزرگوار بوده و تعدادى از آنها از آثار علمى او و مقدارى نيز از مؤلفات ديگران بوده است. | در أمل الآمل آمده است كه [[شهيد ثانى]] پس از شهادت، دو هزار جلد كتاب از خود به جاى گذاشت كه دويست عدد آن به خط خود شهيد بزرگوار بوده و تعدادى از آنها از آثار علمى او و مقدارى نيز از مؤلفات ديگران بوده است. | ||
تأليفات شهيد ثانى از لحاظ تاريخ تأليف از «روض الجنان» آغاز مىشود و به «الروضة البهيّة» پايان مىگيرد، واقعا همچون روضه و بوستانى است كه هر پژوهشگر دانشهاى دينى را با مناظر دلانگيز خود بر سر نشاط آورده تا گم شدۀ خود را در ميان آنها بيابد و قلب او با مشاهدۀ هر زاويهاى از اين بوستان و آبشخورهاى آن سيراب گردد و نسيم ايمان و عقيده را در سطور اين تأليفات استنشاق نمايد. | تأليفات [[شهيد ثانى]] از لحاظ تاريخ تأليف از «روض الجنان» آغاز مىشود و به «الروضة البهيّة» پايان مىگيرد، واقعا همچون روضه و بوستانى است كه هر پژوهشگر دانشهاى دينى را با مناظر دلانگيز خود بر سر نشاط آورده تا گم شدۀ خود را در ميان آنها بيابد و قلب او با مشاهدۀ هر زاويهاى از اين بوستان و آبشخورهاى آن سيراب گردد و نسيم ايمان و عقيده را در سطور اين تأليفات استنشاق نمايد. | ||
برخى از آثار اين عالم بزرگوار و فقيه عاليقدر عبارتند از: | برخى از آثار اين عالم بزرگوار و فقيه عاليقدر عبارتند از: | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
# مناسك الحج الكبير و مناسك الحج الصغير | # مناسك الحج الكبير و مناسك الحج الصغير | ||
# الروضة البهية فیشرح اللّمعة الدمشقية | # الروضة البهية فیشرح اللّمعة الدمشقية | ||
# البداية فیعلم الدراية و شرح آن، شهيد ثانى شايد نخستين دانشمند شيعى باشد كه دست به تأليف مهمى در اين رشته زده | # البداية فیعلم الدراية و شرح آن، [[شهيد ثانى]] شايد نخستين دانشمند شيعى باشد كه دست به تأليف مهمى در اين رشته زده | ||
# تمهيد القواعد الأصولية لتفريع الأحكام الشرعية | # تمهيد القواعد الأصولية لتفريع الأحكام الشرعية | ||
# غنية القاصدين فیاصطلاحات المحدثين | # غنية القاصدين فیاصطلاحات المحدثين | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
شيخ حسين بن عبد الصمد حارثى، پدر شيخ بهايى مىگويد: «روزى بر شهيد ثانى وارد شدم و او را متفكر يافتم. او در خويشتن فرو رفته بود. علت اين حالت را از او جويا شدم، به من گفت: «برادرم ! چنين مىپندارم كه من دومين شهيد باشم، زيرا در عالم رؤيا سيد مرتضى علم الهدى را ديدم كه مجلس ضيافتى تشكيل داده و علماء و دانشمندان اماميه و شيعه در آن شركت داشتند. | شيخ حسين بن عبد الصمد حارثى، پدر شيخ بهايى مىگويد: «روزى بر [[شهيد ثانى]] وارد شدم و او را متفكر يافتم. او در خويشتن فرو رفته بود. علت اين حالت را از او جويا شدم، به من گفت: «برادرم ! چنين مىپندارم كه من دومين شهيد باشم، زيرا در عالم رؤيا سيد مرتضى علم الهدى را ديدم كه مجلس ضيافتى تشكيل داده و علماء و دانشمندان اماميه و شيعه در آن شركت داشتند. | ||
وقتى من وارد مجلس شدم، سيد مرتضى از جا برخاست و به من تهنيت گفت و دستور داد كه در كنار استاد شهيد اول بنشينم.» | وقتى من وارد مجلس شدم، سيد مرتضى از جا برخاست و به من تهنيت گفت و دستور داد كه در كنار استاد شهيد اول بنشينم.» | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
شهيد ثانى نيز مانند بسيارى از شهداى فضيلت، قربانى مطامع دنيوى فردى فرومايه گشت. فردى كه تسويه حساب خصوصى او باعث شد، چنين دانشمند با فضيلتى كشته شود. | [[شهيد ثانى]] نيز مانند بسيارى از شهداى فضيلت، قربانى مطامع دنيوى فردى فرومايه گشت. فردى كه تسويه حساب خصوصى او باعث شد، چنين دانشمند با فضيلتى كشته شود. | ||
جريان چنين بود كه: | جريان چنين بود كه: | ||
دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاكمه به شهيد ثانى مراجعه كردند. او نيز طبق موازين دينى و ضوابط شرعى، دعوى را فيصله داد. شخص محكوم از اين داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صيدا» رفت و شهيد ثانى را به رافضى و شيعه بودن متهم نمود. | دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاكمه به [[شهيد ثانى]] مراجعه كردند. او نيز طبق موازين دينى و ضوابط شرعى، دعوى را فيصله داد. شخص محكوم از اين داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صيدا» رفت و [[شهيد ثانى]] را به رافضى و شيعه بودن متهم نمود. | ||
قاضى جريان را به سلطان سليم، حاكم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگير كردن شهيد، مأمور گرديد، اما موفق به يافتن ايشان نشد. | قاضى جريان را به سلطان سليم، حاكم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگير كردن شهيد، مأمور گرديد، اما موفق به يافتن ايشان نشد. | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
سلطان سليم وزيرش «رستم پاشا» را براى دستگيرى شهيد مأمور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنى و به اينجا بياورى تا مذهب او براى ما روشن گردد. | سلطان سليم وزيرش «رستم پاشا» را براى دستگيرى شهيد مأمور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنى و به اينجا بياورى تا مذهب او براى ما روشن گردد. | ||
رستم پاشا كه مطلع شد شهيد به سفر حج رفته به طرف مكه رفت و در اثناء راه مكه به شهيد ثانى رسيد و او را دستگير كرد. شهيد ثانى از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود. | رستم پاشا كه مطلع شد شهيد به سفر حج رفته به طرف مكه رفت و در اثناء راه مكه به [[شهيد ثانى]] رسيد و او را دستگير كرد. [[شهيد ثانى]] از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود. | ||
در راه وقتى وارد كشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحريك شخصى در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد و سر بريدۀ او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرار داد. | در راه وقتى وارد كشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحريك شخصى در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد و سر بريدۀ او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرار داد. |
ویرایش