۱۴۴٬۹۵۹
ویرایش
Alphabetit (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR76736J1.jpg | عنوان = البناء العروضي للقصيدة العربية...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
| (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۸: | خط ۸: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =ع۲ب۸ 2194 PJA | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''البناء العروضي للقصيدة العربية''' تألیف [[عبداللطیف، محمد حماسه|محمد حماسه عبداللطیف]] (1941-2015م)، استاد نحو، صرف و عروض دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره، کتابی در موضوع علم عروض | |||
علم عروض از بدو تأسیس شعر عربی معیار شعر عربی بوده که به واسطه آن شعر عربی مورد سنجش قرار میگرفت. از زمانی که قواعد این علم کشف شد و قوانین این علم توسط محقق بی بدیل عرب [[خلیل بن احمد فراهیدی]] (متوفای تقریبا 175ق)استخراج شدو علمای دیگر عرب به آن متعهد ماندند. به این معنا که آن را شرح دادند و یا ابهامات آن را بیان و یا آن را خلاصه کرده و مسائل آن را به نظم کشیدند و یا اهمیت آن را گوشزد کردند.<ref> ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref> | |||
نویسنده دانستن علم عروض را بسیار مهم میداند.<ref> ر.ک: متن، ص11</ref> | |||
ایشان در ابتدای کتاب با آوردن دو مثال، تفاوت نثر و شعر را بیان نمودهاست و شناخت اوزان شعری و تمایز بین آنها و نیز ادراک یک شعر صحیح و کامل از یک شعر شکسته را نیازمند دانشی گسترده در زبان عربی و شناخت صرف و نحو دانسته که در بالاترین قلههای دانش قرار دارد.<ref> ر.ک: همان، ص11-12</ref> | |||
از طرف دیگر علم عروض بهخودیخود موضوعیت داشته و مطلوب است. زیرا شعر نخستین هنر عربی است و وزن اولین ویژگی آن بر دیگر اشکال نوشتهها است و معنای شعر برای ما چندان معلوم نخواهد بود مگر این که عناصر ترکیب این قالب مشخص و معلوم باشد. اگر توانایی درک ابعاد زیبایی زبان در بهترین آثار هنری را نداشته باشیم، توانایی آفرینش و نوآوری در هر زمینهای هم از بین خواهد رفت. | |||
نویسنده سپس به وجه موسیقایی شعر پرداخته است و این که موسیقی بدون نیاز به حواس دیگر بهوسیله گوش درک میشود، گوش راه نفوذ موسیقی به روح آدمی است؛ بنابراین در شعر فقط باید به آواهای گفتاری توجه نمود و نمادهای نوشتاری نباید ما را بفریبد.<ref> ر.ک: همان، ص17</ref> | |||
خلاصه کلام این که شعر باید بر اساس قواعد دستوری و صرفی بهدرستی تلفظ گردد و باید علائم نوشته شده با چه چیزی تلفظ میشود و چه چیزی تلفظ نمیشود آشنا بود.<ref> ر.ک: همان</ref> | |||
در ارتباط با واحدهای موسیقی در شعر عربی: ایشان مینویسد: قدمت قالبهای شعر عربی بهاندازه خود شعر عربی است. <ref> ر.ک: همان، ص18</ref> | |||
شعر عربی از مجموعه از نغمهها تشکیل شده است و هر نغمهای از آن بحر نامیده میشود و هر بحری واحد موسیقایی خودش را دارد بهطوریکه تکرار التفعیلة بحری خاصی است. | |||
سپس ایشان به انواع واحدهای موسیقی پرداخته است و بیان میدارد در شعر عربی 16 نغمهاساسی وجود دارد که به آن بحر گفته میشود.برای هر بحری هم یکشکل موسیقایی خاصی است که به شکل نظاممندی در آن شعر تکرار میگردد که توسط آن موسیقی خاص آن بحر به وجود میآید که ما آن وحدت موسیقیای را تفعیله نامیدیم.<ref> ر.ک: همان، ص22</ref> | |||
سپس به روش شکلگیری هر یک از بحرهای 16 گانه مشهور و تحلیل آنها پرداخته است.<ref> ر.ک: همان، ص22</ref> | |||
در فصل اول این باب درباره شعر آزاد و اوزان عروضی آن سخن گفته است. او این نوع شعر را به دو قسم تقسیم کرده، اشعار متفقالارکان و اشعار مختلفالارکان، و بیان داشته که اشعار متفقالارکان از تکرار افاعیل عروضی به دست میآید. آنها 7 بحر هستند. وافر (مفاعلتن)<ref> ر.ک: همان، ص34</ref>، کامل (متفاعلن)<ref> ر.ک: همان، ص42</ref>، رجز (مستفعلن)<ref> ر.ک: همان، ص59</ref>، هزج (مفاعیلن)<ref> ر.ک: همان، ص68</ref>، رمل (فاعلاتن)<ref> ر.ک: همان، ص73</ref>، متقارب (فعولن)<ref> ر.ک: همان، ص86</ref>، متدارک (فاعلن) <ref> ر.ک: متن، ص95</ref> | |||
در فصل بعدی به اشعار مختلفالارکان پرداخته و بیان میدارد، این اشعار از ترکیب و تکرار افاعیل عروضی به دست میآید. و هر یک از بحرهای آن را بیان کرده که عبارتند از: طویل <ref> ر.ک: همان، ص100</ref>، بسیط<ref> ر.ک: همان، ص108</ref> مدید<ref> ر.ک: همان، ص116</ref> خفیف<ref> ر.ک: همان، ص123</ref>، سریع<ref> ر.ک: همان، ص130</ref>، منسرح<ref> ر.ک: همان، ص137</ref>، مجتث<ref> ر.ک: همان، ص141</ref>، مقتضب<ref> ر.ک: همان، ص143</ref>، مضارع<ref> ر.ک: همان، ص144</ref>. | |||
ساختار عروضی قصیده عربی کامل نیست، مگر این که دانشپژوهان با نظام قافیه در آن نیز آشنا باشند؛ بنابراین نویسنده باب دوم این تحقیق را به پرداختن به قافیه در شعر عربی اختصاص داده زیرا بهواسطه قافیه شعر به اتمام میرسد. | |||
محمد حماسه دیدگاه دانشمندان علم عروض در این باره را آورده.<ref> ر.ک: همان، ص167-174</ref>، همچنین به جایگاه قافیه در شعر آزاد پرداخته است. | |||
#همچنین از اسماء حروف قافیه: روی<ref> ر.ک: همان، ص186</ref>، وصل <ref> ر.ک: همان، ص196</ref>، ردف<ref> ر.ک: همان، ص200</ref>، تأسیس <ref> ر.ک: همان، ص204</ref>، دخیل<ref> ر.ک: همان، ص207</ref>، خروج<ref> ر.ک: همان، ص208</ref>، سخن گفته است. | |||
#بحث از حرکات حروف قافیه مجری <ref> ر.ک: همان، ص210</ref>، توجیه<ref> ر.ک: همان، ص211</ref>، اشباع<ref> ر.ک: همان، ص212</ref>، نفاذ<ref> ر.ک: همان، ص213</ref>، حذو<ref> ر.ک: همان، ص214</ref>، رس <ref> ر.ک: همان، ص216</ref>،از دیگر مباحث این کتاب است. | |||
#انواع قافیه مورد بررسی قرار گرفته است.<ref> ر.ک: همان، ص216</ref>، قافیه از حیث اطلاق و تقیید به دو گونهٔ مطلق و مقید تقسیم میگردد، قافیه مطلق خود به شش گونه است. | |||
#عیوب قافیه بحث دیگر این کتاب است و مشهورترین عیوب قافیه را بیان کرده است.<ref> ر.ک: همان، ص227</ref> | |||
نویسنده در پایان فصلی را درباره شعرهای آزاد در این مورد ملحق کرده است.<ref> ر.ک: همان، ص247</ref> | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | ||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات عربی]] | |||
[[رده:مقالات خرداد 01 باقی زاده]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی شده1]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1401]] | |||
[[رده:مقالات کامل مهرماه باقی زاده]] | |||