۶۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''رسالة فی السماع و الرقص'''، نوشته [[منبجی، محمد بن محمد|محمد بن محمد منبجی]](785ق) محدث و فقیه حنبلی است که با تحقیق و پاورقیهای [[حلاق، محمد صبحی حسن|محمد صبحی حسن حلاق]] چاپ شده است. منبجی سماعی را که بین متصوفه رایج است، در شمار سماع حرام مینهد. وی از قول فقیهانی همچون ابن تیمیه سماع را تقسیم بندی میکند؛ سماع حلال آن چیزی است که پیامبر(ص)، صحابه و تابعین از آن بهره میبردند آنگونه که شنیدن آیات قرآن آنان را در وجد و یا اندوه فرو میبرد. مصنف شواهدی را برای این مدعایش آورده استخود قرآن نیز به آن تأکید دارد، مانند این آیه و اذا سمعوا ما أنزل إلی الرسول تری أعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق. خشوع قلب، اشک چشم، لرزش پوست، فریاد از سر درد، بیهوشی و مرگ از آثار این نوع سماع است.<ref>ر.ک: مقدوه مولف، ص 20-13</ref> مولف سماع مکاء -مانند صفیر- و تصدیه -ثصفیق- را از آنِ مشرکان میداند و آن را نیز حرام میشمارد.<ref>ر.ک: همان، ص 21</ref>پرهیزدادن مردم از گردآمدن بر سرگرمیهای بیهوده مانند غناء و ابزار موسیقی -که در سماع حرام به کار گرفته میشد و در پایان قرن دوم هجری در جامعۀ مسلمانان گسترش یافت، در گفتار فقیهان آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص 26</ref>مصنف تأیید این نوع سماع را به برخی از بزرگان جهان اسلام همچون ابن راوندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] نسبت میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص 32</ref>مصنف سه قاعده را برای رسیدن به حکم واقعی سماع بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 39</ref>همچنین، آرای بزرگان اهل سنت را در بارۀ حکم غنای بدون ابزار لهو آورده است<ref>ر.ک: همان، ص 41</ref> | '''رسالة فی السماع و الرقص'''، نوشته [[منبجی، محمد بن محمد|محمد بن محمد منبجی]](785ق) محدث و فقیه حنبلی است که با تحقیق و پاورقیهای [[حلاق، محمد صبحی حسن|محمد صبحی حسن حلاق]] چاپ شده است. منبجی سماعی را که بین متصوفه رایج است، در شمار سماع حرام مینهد. وی از قول فقیهانی همچون ابن تیمیه سماع را تقسیم بندی میکند؛ سماع حلال آن چیزی است که پیامبر(ص)، صحابه و تابعین از آن بهره میبردند آنگونه که شنیدن آیات قرآن آنان را در وجد و یا اندوه فرو میبرد. مصنف شواهدی را برای این مدعایش آورده استخود قرآن نیز به آن تأکید دارد، مانند این آیه و اذا سمعوا ما أنزل إلی الرسول تری أعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق. خشوع قلب، اشک چشم، لرزش پوست، فریاد از سر درد، بیهوشی و مرگ از آثار این نوع سماع است.<ref>ر.ک: مقدوه مولف، ص 20-13</ref> مولف سماع مکاء -مانند صفیر- و تصدیه -ثصفیق- را از آنِ مشرکان میداند و آن را نیز حرام میشمارد.<ref>ر.ک: همان، ص 21</ref>پرهیزدادن مردم از گردآمدن بر سرگرمیهای بیهوده مانند غناء و ابزار موسیقی -که در سماع حرام به کار گرفته میشد و در پایان قرن دوم هجری در جامعۀ مسلمانان گسترش یافت، در گفتار فقیهان آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص 26</ref>مصنف تأیید این نوع سماع را به برخی از بزرگان جهان اسلام همچون ابن راوندی، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] نسبت میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص 32</ref>مصنف سه قاعده را برای رسیدن به حکم واقعی سماع بیان کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 39</ref>همچنین، آرای بزرگان اهل سنت را در بارۀ حکم غنای بدون ابزار لهو آورده است<ref>ر.ک: همان، ص 41</ref> | ||
مصنف دربارۀ رقص حکم قطعی به جایزنبودنش میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص 47</ref> وی بحثی را دربارۀ کسانی که ادعا میکنند خداوند با آنان سخن گفته است، آورده و نقدشان کرده است. <ref>ر.ک: همان، ص 75</ref> | مصنف دربارۀ رقص حکم قطعی به جایزنبودنش میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص 47</ref> وی بحثی را دربارۀ کسانی که ادعا میکنند خداوند با آنان سخن گفته است، آورده و نقدشان کرده است. <ref>ر.ک: همان، ص 75</ref> مولف درباره اذان نیز بر این باور است که نباید به نوحه، مرثیه و غزل آلوده شود.<ref>ر.ک: همان، ص 77</ref>منبجی بحثی را دربارۀ فطرت آورده و در آخر به برخی از بدعتهای صوفیه -به گمان او- اشاره کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 94</ref> | ||
<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> | <ref>ر.ک: همان، ص17</ref> |
ویرایش