۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
تمام بخش نخست سازگار با اعتقاد شیعی اسماعیلی است، اما آشکارا تند و آتشین نیست؛ اما در بخش دوم، او به سراغ امامت و وجوب آن میرود. درونمایههای این بخش، نیاز به عصمت امامان و منصوص شدن آنان توسط خدا و پیامبرش و سپس امام پیشین است. به قول [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]، نص امری است ضروری. امت خود نمیتواند امام را اختیار کند؛ انتخاب امت در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد و اگر هم بیان شود معنایی ندارد. [[امام على(ع)|امام علی ابن ابیطالب(ع)]] توسط پیامبر(ص) منصوص شد و این نکتهای است که [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] سعی میکند پیش از دنبال کردن سلسله امامان بعد از او تا [[امام جعفر صادق(ع)]] و پسرش امام اسماعیل ثابت کند. او میگوید که از [[امام جعفر صادق(ع)]] به بعد، امامت باید در ذریه امام اسماعیل ادامه پیدا کند. استدلالهای او در این مقطع یکی از نکات بسیار جالب تاریخی در این اثر است. او استدلال میکند که امامت امام اسماعیل معتبر بود؛ چون او ذریهای داشت که امامت را ادامه دهند. یکی از جنبههای مهم حقانیت آنها این است که یکی از ذریه او در زمان حال کارکردهای مهم امامت را انجام دهد. اگر اکنون هیچ امامی وجود نمیداشت، در گذشته نیز نمیتوانسته امامی وجود داشته باشد؛ اگر وظایف امام توسط یکی از ذریه منصوص او در حال حاضر انجام نشود، یعنی نیای او نیز هرگز نمیتوانسته امام باشد<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: پایگاه the institute of ismaili studies]</ref>. | تمام بخش نخست سازگار با اعتقاد شیعی اسماعیلی است، اما آشکارا تند و آتشین نیست؛ اما در بخش دوم، او به سراغ امامت و وجوب آن میرود. درونمایههای این بخش، نیاز به عصمت امامان و منصوص شدن آنان توسط خدا و پیامبرش و سپس امام پیشین است. به قول [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]، نص امری است ضروری. امت خود نمیتواند امام را اختیار کند؛ انتخاب امت در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد و اگر هم بیان شود معنایی ندارد. [[امام على(ع)|امام علی ابن ابیطالب(ع)]] توسط پیامبر(ص) منصوص شد و این نکتهای است که [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] سعی میکند پیش از دنبال کردن سلسله امامان بعد از او تا [[امام جعفر صادق(ع)]] و پسرش امام اسماعیل ثابت کند. او میگوید که از [[امام جعفر صادق(ع)]] به بعد، امامت باید در ذریه امام اسماعیل ادامه پیدا کند. استدلالهای او در این مقطع یکی از نکات بسیار جالب تاریخی در این اثر است. او استدلال میکند که امامت امام اسماعیل معتبر بود؛ چون او ذریهای داشت که امامت را ادامه دهند. یکی از جنبههای مهم حقانیت آنها این است که یکی از ذریه او در زمان حال کارکردهای مهم امامت را انجام دهد. اگر اکنون هیچ امامی وجود نمیداشت، در گذشته نیز نمیتوانسته امامی وجود داشته باشد؛ اگر وظایف امام توسط یکی از ذریه منصوص او در حال حاضر انجام نشود، یعنی نیای او نیز هرگز نمیتوانسته امام باشد<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: پایگاه the institute of ismaili studies]</ref>. | ||
در اواخر این رساله، [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] فهرستی از کارهایی را که یک امام انجام میدهد و فضایلی را که باید دارا باشد، برمیشمارد. علاوه بر این او نام تمامی کسانی را که در زمانِ او مدعی امامت بودهاند، میآورد که یا صلاحیت امامت ندارند یا نتوانستهاند کارهای لازم را برای ادای وظایف لازم امام برحق انجام دهند. در فهرست او کسانی که امام باطل شناخته میشوند، عبارتند از: احمد ابن اسحاق (القادر)، خلیفه عباسی بغداد؛ | در اواخر این رساله، [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] فهرستی از کارهایی را که یک امام انجام میدهد و فضایلی را که باید دارا باشد، برمیشمارد. علاوه بر این او نام تمامی کسانی را که در زمانِ او مدعی امامت بودهاند، میآورد که یا صلاحیت امامت ندارند یا نتوانستهاند کارهای لازم را برای ادای وظایف لازم امام برحق انجام دهند. در فهرست او کسانی که امام باطل شناخته میشوند، عبارتند از: احمد ابن اسحاق (القادر)، خلیفه عباسی بغداد؛ الهارونی(المؤيدبالله)، امام زیدی در هوسمِ گیلان؛ عمر النزواني، امام عبادی در عمان؛ حاکم اموی اسپانیا و مغرب و رهبر بازمانده قرمطی احساء. مراجع او بهطور مشخصی از افرادی در بازه زمانی و مکانهای خاصی یاد میکند. او همچنین از امام منتظر شیعیان دوازدهامامی یاد میکند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>. | ||
یکی از اغراض مهم تألیف این کتاب، اثبات امامت خلیفه امام الحاکم به شیوهای تا حد امکان صریح بود که به دنبال آن نهتنها ثابت میشود که امت مسلمان مکلف به اذعان به امامت، بهمنزله یک نهاد اسلامی حکمرانی هستند، بلکه باید مشخصاً امام و خلیفه فاطمی را نیز که در زمان نوشتن کتاب حکمرانی میکرد، به رسمیت بشناسند. درنتیجه، حکمرانی امام الحاکم عاملی مهم است و به این معنا، این کتاب اثری است سیاسی با غرضی روشن برای استحکام حق سلسله فاطمی در اقرار همگان به ایشان در برابر سایر مدعیان؛ یعنی عباسیان، امویان، زیدیه و دیگران. این کتاب تأیید موضع [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] نسبت به امامت است، از جمله در قبال عقیده لزوم عبادت دوگانه؛ یعنی رعایت فرایض از طریق معرفت ضروری و عمل به آنها. این کتاب سخن چندانی در مقولات فلسفی ندارد، مگر در بخشی که به نفس مربوط است و شامل یک سلسله استدلال است برای نشان دادن اینکه نفس آدمی وجود دارد و همچنین اینکه ماهیت آن چیست. سیاق کتاب همچنین اعتقاد [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] را به عقول آسمانی و تعلق مشیت آنها به امور زمینی، بهویژه در رهایش نوع بشر نشان میدهد. به اعتقاد او، تأثیر عقول ملکی، کاملترین عقول انسانی را، یعنی پیامبران، وارثان آنها و امامان را ارائه میکند و ابزاری را در اختیارشان مینهد که مشوق حرکت دیگران بهسوی رستگاری باشند. این داعی، معتقد است که افراد انسانی که خالی از دانش و معرفت به دنیا میآیند و راهی مطمئن را برای رسیدن به آنچه لازم است و درنتیجه عمل به شریعتی که ضروری است نمیدانند، باید راهنمایی و ارشاد امام را برای رسیدن به غایت خویش، یعنی بهشت بپذیرند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>. | یکی از اغراض مهم تألیف این کتاب، اثبات امامت خلیفه امام الحاکم به شیوهای تا حد امکان صریح بود که به دنبال آن نهتنها ثابت میشود که امت مسلمان مکلف به اذعان به امامت، بهمنزله یک نهاد اسلامی حکمرانی هستند، بلکه باید مشخصاً امام و خلیفه فاطمی را نیز که در زمان نوشتن کتاب حکمرانی میکرد، به رسمیت بشناسند. درنتیجه، حکمرانی امام الحاکم عاملی مهم است و به این معنا، این کتاب اثری است سیاسی با غرضی روشن برای استحکام حق سلسله فاطمی در اقرار همگان به ایشان در برابر سایر مدعیان؛ یعنی عباسیان، امویان، زیدیه و دیگران. این کتاب تأیید موضع [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] نسبت به امامت است، از جمله در قبال عقیده لزوم عبادت دوگانه؛ یعنی رعایت فرایض از طریق معرفت ضروری و عمل به آنها. این کتاب سخن چندانی در مقولات فلسفی ندارد، مگر در بخشی که به نفس مربوط است و شامل یک سلسله استدلال است برای نشان دادن اینکه نفس آدمی وجود دارد و همچنین اینکه ماهیت آن چیست. سیاق کتاب همچنین اعتقاد [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] را به عقول آسمانی و تعلق مشیت آنها به امور زمینی، بهویژه در رهایش نوع بشر نشان میدهد. به اعتقاد او، تأثیر عقول ملکی، کاملترین عقول انسانی را، یعنی پیامبران، وارثان آنها و امامان را ارائه میکند و ابزاری را در اختیارشان مینهد که مشوق حرکت دیگران بهسوی رستگاری باشند. این داعی، معتقد است که افراد انسانی که خالی از دانش و معرفت به دنیا میآیند و راهی مطمئن را برای رسیدن به آنچه لازم است و درنتیجه عمل به شریعتی که ضروری است نمیدانند، باید راهنمایی و ارشاد امام را برای رسیدن به غایت خویش، یعنی بهشت بپذیرند<ref>[https://iis.ac.uk/node/230766 ر.ک: همان]</ref>. |
ویرایش