۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
يحيى با آنكه حجم انبوهى از موادّ دانشهاى نقلى را در الدّيباج الوضى در ميان آورده، اغلب از منابع و مآخذ خود نامى نمىبرد و در گفتاوردها به عباراتى چون «و يحكى» يا «حكى» يا «يروى» يا «روى» و مانند آن بسنده مىكند. گاه نيز نام گوينده را مىبرد بى آن كه به مأخذ گفتار و نام كتاب آن گوينده تصريح نمايد. نمونه را، مىگويد كه: قاضى عبدالجبّاربن احمد چنين و چنان باز گفته است و خواننده نمىداند كه مرد پرنويسى چون قاضى عبدالجبّار در كدام يك از نگارشهایش چنين سخنى به ميان آورده است؛ اگرچه پس از جست و جو روشن مىشود، سرچشمهى گفتار يحيى بن حمزۀ كتاب مغنى قاضى عبدالجبّار است كه نویسندهى الدّيباج الوضى به ويژه در پرسمانهاى امامت و رخدادهاى روزگار عثمان و گزارش كردارهاى طلْحه و زبير و عايشه و معاويه و اهل جمل و اهل شام بسيار بر آن كتاب اعتماد نموده، فىالجمله، منابع و مآخذى كه در الدّيباج الوضى به روشنى از آنها نام رفته است، اندك شماراند. | يحيى با آنكه حجم انبوهى از موادّ دانشهاى نقلى را در الدّيباج الوضى در ميان آورده، اغلب از منابع و مآخذ خود نامى نمىبرد و در گفتاوردها به عباراتى چون «و يحكى» يا «حكى» يا «يروى» يا «روى» و مانند آن بسنده مىكند. گاه نيز نام گوينده را مىبرد بى آن كه به مأخذ گفتار و نام كتاب آن گوينده تصريح نمايد. نمونه را، مىگويد كه: قاضى عبدالجبّاربن احمد چنين و چنان باز گفته است و خواننده نمىداند كه مرد پرنويسى چون قاضى عبدالجبّار در كدام يك از نگارشهایش چنين سخنى به ميان آورده است؛ اگرچه پس از جست و جو روشن مىشود، سرچشمهى گفتار يحيى بن حمزۀ كتاب مغنى قاضى عبدالجبّار است كه نویسندهى الدّيباج الوضى به ويژه در پرسمانهاى امامت و رخدادهاى روزگار عثمان و گزارش كردارهاى طلْحه و زبير و عايشه و معاويه و اهل جمل و اهل شام بسيار بر آن كتاب اعتماد نموده، فىالجمله، منابع و مآخذى كه در الدّيباج الوضى به روشنى از آنها نام رفته است، اندك شماراند. | ||
ديدگاههاى حتّى جزئى نویسندهى الدّيباج الوضيى -كه بايد به جاى خود مورد بررسى و تحليلى فراخ دامنه قرار | ديدگاههاى حتّى جزئى نویسندهى الدّيباج الوضيى -كه بايد به جاى خود مورد بررسى و تحليلى فراخ دامنه قرار گیرد-، اگرچه به تفاريق در اين سو و آن سوى كتاب پراكنده است، به ويژه چون نمودار دينْنگرى زيدى در عهود متأخّر مىباشد، شايان باريكبينى بسيار است. | ||
يحيى بن حمزه در آغاز بخشى كه از براى گزارش نقوش انگشترىهاى اميرمؤمنان على عليهالسلام در پایان الدّيباج الوضى افزوده است، توضيحى جالب توجّه به رقم آورده، در اين توضيح، به ويژه يارى جستن گوينده از سنّت علوى براى روشن ساختن گوشههایى از سنّت نبوى كه مبْهم يا مجْمل مانده، سخت نگريستنى است. | يحيى بن حمزه در آغاز بخشى كه از براى گزارش نقوش انگشترىهاى اميرمؤمنان على عليهالسلام در پایان الدّيباج الوضى افزوده است، توضيحى جالب توجّه به رقم آورده، در اين توضيح، به ويژه يارى جستن گوينده از سنّت علوى براى روشن ساختن گوشههایى از سنّت نبوى كه مبْهم يا مجْمل مانده، سخت نگريستنى است. |
ویرایش