۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: فیلسوفان، آ–ی' به 'رده: کتابهای فیلسوفان، آ–ی') |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#أين: نسبت جسم به مكان آن است و همان مكان نيست و همچنين تركيب جسم و مكان هم نيست و اجمالاً همان چيزى است كه بايد در پاسخ به اين پرسش بيان شود: «أين هو؟»؛ يعنى او يا آن كجاست؟.<ref>بنگريد به: قاط./ 159</ref>مقايسه كنيد با: [[ارسطو]] orist. Cat. 4. 1b26 met. 7. 1017a26، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] 15/ الآمدي/ق 14 السيوطي/ق 10.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/117 ر.ک: متن كتاب، ص117]</ref> | #أين: نسبت جسم به مكان آن است و همان مكان نيست و همچنين تركيب جسم و مكان هم نيست و اجمالاً همان چيزى است كه بايد در پاسخ به اين پرسش بيان شود: «أين هو؟»؛ يعنى او يا آن كجاست؟.<ref>بنگريد به: قاط./ 159</ref>مقايسه كنيد با: [[ارسطو]] orist. Cat. 4. 1b26 met. 7. 1017a26، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] 15/ الآمدي/ق 14 السيوطي/ق 10.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/117 ر.ک: متن كتاب، ص117]</ref> | ||
#طبّ: صناعتى است كه دربارهاش گفته مىشود كه آن، علمى و عملى است و اين مطلب درباره طب و مانند آن گفته شده و درباره صناعت تجارت گفته نشده؛ به اين جهت كه اين صنايع، تجربه بهتنهایى در آن كافى است و به اين اكتفا مىشود كه انسان بهطورى باشد كه از هر آنچه در ذهنش نقش بست سخن نگويد و امّا در طبّ و مانند آن، تجربه بهتنهایى كفايت نمىكند و همچنين علم بهتنهایى نيز كافى نيست، بلكه در آن نيازمند به مبادى قياسى و مقدمات مأخوذه از علوم ديگر است.<ref>بنگريد به: البرهان/ق 174</ref>صناعت طب بسيارى از مبادى خودش را از علم طبيعى | #طبّ: صناعتى است كه دربارهاش گفته مىشود كه آن، علمى و عملى است و اين مطلب درباره طب و مانند آن گفته شده و درباره صناعت تجارت گفته نشده؛ به اين جهت كه اين صنايع، تجربه بهتنهایى در آن كافى است و به اين اكتفا مىشود كه انسان بهطورى باشد كه از هر آنچه در ذهنش نقش بست سخن نگويد و امّا در طبّ و مانند آن، تجربه بهتنهایى كفايت نمىكند و همچنين علم بهتنهایى نيز كافى نيست، بلكه در آن نيازمند به مبادى قياسى و مقدمات مأخوذه از علوم ديگر است.<ref>بنگريد به: البرهان/ق 174</ref>صناعت طب بسيارى از مبادى خودش را از علم طبيعى مىگیرد و بسيارى از آنها را از تجربه محسوسات مىگیرد.<ref>بنگريد به: الموسيقى/ 100</ref>طبّ، علمى است كه درباره بدن انسان از جهت عوامل سلامت و بيمارى بحث مىكند.<ref>بنگريد به: اغراض/ 35</ref>مقايسه كنيد با: orist. Post. An. 1. 13. 79a14ff. de resp. 27. 21. 48. b26 - 31 الكندي/ 171، 179 السيوطي/ق 29.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/337 ر.ک: همان، ص337]</ref> | ||
#مدينه فاضله: آن است كه اهل آن با هم همكارى مىكنند تا به برترين اشيائى برسند كه با آن هستى، قوام و معيشت و زندگى انسان حفظ مىشود.<ref>بنگريد به: فصول/ 45</ref>مدينه فاضله آن است كه در آن و در اجتماعاتى مثل آن، عدل حقيقى و خيراتى كه در واقع همهاش خير است، يافت مىشود و اين شهر، شهرى است كه هيچيك از ابزارهاى سعادت نيست مگر آنكه در آن يافت مىشود... و فيلسوفان بزرگترين اجزاى آن هستند.<ref>بنگريد به: افلاطون/ 23</ref>مدينه فاضله آن است كه قوامش به رياست واحدى است كه فقط رياست مىكند و خدمت نمىكند و هيچكس ديگرى جز او رياست ندارد و برخى خدمت مىكنند و اصلا رياست نمىكنند و گروهى متوسطند و نسبت به كسانى رياست مىكنند و نسبت به ديگران خدمت مىكنند و... مدينه فاضله، رئيسش يكى است و اقسام اين مدينه بسيار است و افعال آن اقسام بسيار و آن مبادى كه به سبب آن افعال از رئيس اول صادر مىشود همگى هدفى مشترك دارد.<ref>بنگريد به: حيوان83/، 85</ref>مدينه فاضله آن است كه رئيسان و رياست در آن بهصورت طبيعى و زيبا نظم يافته است؛ چون اين مدينه اگر اين نظم طبيعى را نداشته باشد امورش سامان | #مدينه فاضله: آن است كه اهل آن با هم همكارى مىكنند تا به برترين اشيائى برسند كه با آن هستى، قوام و معيشت و زندگى انسان حفظ مىشود.<ref>بنگريد به: فصول/ 45</ref>مدينه فاضله آن است كه در آن و در اجتماعاتى مثل آن، عدل حقيقى و خيراتى كه در واقع همهاش خير است، يافت مىشود و اين شهر، شهرى است كه هيچيك از ابزارهاى سعادت نيست مگر آنكه در آن يافت مىشود... و فيلسوفان بزرگترين اجزاى آن هستند.<ref>بنگريد به: افلاطون/ 23</ref>مدينه فاضله آن است كه قوامش به رياست واحدى است كه فقط رياست مىكند و خدمت نمىكند و هيچكس ديگرى جز او رياست ندارد و برخى خدمت مىكنند و اصلا رياست نمىكنند و گروهى متوسطند و نسبت به كسانى رياست مىكنند و نسبت به ديگران خدمت مىكنند و... مدينه فاضله، رئيسش يكى است و اقسام اين مدينه بسيار است و افعال آن اقسام بسيار و آن مبادى كه به سبب آن افعال از رئيس اول صادر مىشود همگى هدفى مشترك دارد.<ref>بنگريد به: حيوان83/، 85</ref>مدينه فاضله آن است كه رئيسان و رياست در آن بهصورت طبيعى و زيبا نظم يافته است؛ چون اين مدينه اگر اين نظم طبيعى را نداشته باشد امورش سامان نمىگیرد.<ref>بنگريد به: نواميس/ 67</ref>اين شهرى كه مقصود از اجتماع در آن عبارت است از تعاون بر وسايل نيل به سعادت حقيقى، همان مدينه فاضله است... و اين مدينه شبيه بدن تمام و سالمى است كه اعضايش همگى با هم همكارى مىكنند براى كامل كردن زندگى موجود زنده و حفظ آن.<ref>بنگريد به: اهل/ 90</ref>مدينه فاضله فقط زمانى فاضله بودنش ادامه مىيابد و از بين نمىرود كه مالكانش در طول قرون و اعصار همان احوال و شرائطى را داشته باشند كه قبلىها داشتند و هيچ انقطاع و انفصالى در ميان نباشد.<ref>بنگريد به: احصاء/ 106</ref>هركدام از اهالى مدينه فاضله نيازمندند به معرفت مبادى موجودات برتر و مراتبش و سعادت و رياست اولى مدينه فاضله و مراتب رياستش.<ref>بنگريد به:السياسة/ 84</ref>و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/532 ر.ک: همان، ص532-533]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش