۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در ادامه به تعريف عقل مىپردازد و آن را اسم مشترك بين چند معنا مىداند و مىگويد: يكى از معانى عقل، قوهاى است كه با آن تمييز بين امور قبيحه و حسنه حاصل مىشود و... سپس عقل را از نظر حكما دالّ بر هشت معنا مىداند كه عبارتند از: عقل نظرى، عقل عملى، عقل حيوانى، عقل بالملكه، عقل بالفعل، عقل مستفاد، عقل فعال و عقلى كه در كتاب برهان بيان شده و بين آن عقل و بين علم فرق نهاده مىشود. | در ادامه به تعريف عقل مىپردازد و آن را اسم مشترك بين چند معنا مىداند و مىگويد: يكى از معانى عقل، قوهاى است كه با آن تمييز بين امور قبيحه و حسنه حاصل مىشود و... سپس عقل را از نظر حكما دالّ بر هشت معنا مىداند كه عبارتند از: عقل نظرى، عقل عملى، عقل حيوانى، عقل بالملكه، عقل بالفعل، عقل مستفاد، عقل فعال و عقلى كه در كتاب برهان بيان شده و بين آن عقل و بين علم فرق نهاده مىشود. | ||
بعد از بيان حد عقل، وارد بيان حد نفس گرديده و آن را به يك لحاظ مشترك بين انسان و حيوان و | بعد از بيان حد عقل، وارد بيان حد نفس گرديده و آن را به يك لحاظ مشترك بين انسان و حيوان و گیاه و به يك لحاظ مشترك بين انسان و ملائكه مىداند. نفس، به معناى اول عبارت است از: «كمال جسم طبيعى آلى ذى حياة بالقوة» و به معنى دوم عبارت است از: «انه جوهر غير جسم هو كمال الجسم محرك له بالاختيار عن مبدأ نطقى...». | ||
خلاصه امورى كه در اين رساله مورد تعريف و توضيح واقع شدهاند، عبارتند از: حد، رسم، عقل، نفس، صورت، هيولى، موضوع، ماده، عنصر، اسطقس، ركن، طبيعت، طبع، جسم، جوهر، عرض، مَلَك، فلك، كوكب، شمس، قمر، جن، نار، هوا، آب، زمين، عالم، حركت، دهر، زمان، آن، نهایت، آنچه نهایت ندارد، نقطه، خط، سطح، بعد، مكان، خلأ، ملأ، عدم، سكون، سرعت، بطء، اعتماد و ميل، خفت، ثقل، حرارت، برودت، رطوبت، يبوست خشن، املس، صلب، لين، رخو، هشّ، مشفّ، تخلخل، اجتماع، متماسان، متداخل، متصل، اتحاد، تتالى، توالى، علت، معلول، ابداع، خلق، احداث و قدم. | خلاصه امورى كه در اين رساله مورد تعريف و توضيح واقع شدهاند، عبارتند از: حد، رسم، عقل، نفس، صورت، هيولى، موضوع، ماده، عنصر، اسطقس، ركن، طبيعت، طبع، جسم، جوهر، عرض، مَلَك، فلك، كوكب، شمس، قمر، جن، نار، هوا، آب، زمين، عالم، حركت، دهر، زمان، آن، نهایت، آنچه نهایت ندارد، نقطه، خط، سطح، بعد، مكان، خلأ، ملأ، عدم، سكون، سرعت، بطء، اعتماد و ميل، خفت، ثقل، حرارت، برودت، رطوبت، يبوست خشن، املس، صلب، لين، رخو، هشّ، مشفّ، تخلخل، اجتماع، متماسان، متداخل، متصل، اتحاد، تتالى، توالى، علت، معلول، ابداع، خلق، احداث و قدم. |
ویرایش