۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''الخطاب القرآنى دراسة في العلاقة بين النص و السياق''' اثر خلود العموش که مباحث علوم قرآنى را از منظرى تازه مورد بررسى و كنكاش قرار داده است. | '''الخطاب القرآنى دراسة في العلاقة بين النص و السياق''' اثر خلود العموش که مباحث علوم قرآنى را از منظرى تازه مورد بررسى و كنكاش قرار داده است. | ||
نهاد الموسى كه استاد خلود العموش و بر اثر حاضر پيشگفتارى آوردهاند در آن از ویژگیها و هدفى كه مؤلف در تدوين اين اثر دارد مىنويسند«كتاب دكتر دربردارنده و استقراء كامل و | نهاد الموسى كه استاد خلود العموش و بر اثر حاضر پيشگفتارى آوردهاند در آن از ویژگیها و هدفى كه مؤلف در تدوين اين اثر دارد مىنويسند«كتاب دكتر دربردارنده و استقراء كامل و فراگیرى نسبت به قرائت و فهم پيشينيان و نوگرايان در خصوص مقوله تحليل پيامهاى قرآن مىباشد.او با بهرهبردارى روشنى از گفتارهاى دو گروه، پنجرهاى تازه در تحليل ارتباط بين خطاب و سياق گشوده است.اين اثر با اينكه به قرائت پيشينيان به صورت يك ميراث ارزشمند و اصيل توجه داشته است ولى در عينحال از يك تحليل خطاب نو تغذيه مىكند كه حاكى از جسارت احتياطآميز و دقت محقق آن دارد. | ||
دكتر در حالىكه به معيارهاى ثابت كه در ميراث گذشتگان چنگ مىزند ولى در عينحال به خودى روشن آراسته است كه فرزانگى را گمشده مؤمن مىداند.گويى دكتر خلود گفته كسانى را كه مىگويند پيشينيان چيزى براى آيندگان واننهادند تا ارائه كنند، رد مىكند و عقيدۀ ديگرى را مطرح و مىپذيرد كه پيشينيان مطالب بسيارى براى آيندگان به ارث گذاشتهاند.» | دكتر در حالىكه به معيارهاى ثابت كه در ميراث گذشتگان چنگ مىزند ولى در عينحال به خودى روشن آراسته است كه فرزانگى را گمشده مؤمن مىداند.گويى دكتر خلود گفته كسانى را كه مىگويند پيشينيان چيزى براى آيندگان واننهادند تا ارائه كنند، رد مىكند و عقيدۀ ديگرى را مطرح و مىپذيرد كه پيشينيان مطالب بسيارى براى آيندگان به ارث گذاشتهاند.» | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
===فصل اوّل=== | ===فصل اوّل=== | ||
فصل اوّل كه چارچوب نظرى پژوهش است داراى چهار بحث است.بحث اوّل به تعريف اصطلاحات سهگانه نص، سياق و خطاب از ديدگاه علماى گذشته و جديد مىپردازد و سپس تأثيرگذارى آنها را بر يكديگر مطرح مىكند. فقهاء و علماى گذشته حكم نص را به كلام ثابت و واضح كه احتياج به تاويل نداشته باشد معنا كردهاند.و خطاب در دو چارچوب لغوى و غير لغوى (عادات معرف و...) مورد بررسى قرار | فصل اوّل كه چارچوب نظرى پژوهش است داراى چهار بحث است.بحث اوّل به تعريف اصطلاحات سهگانه نص، سياق و خطاب از ديدگاه علماى گذشته و جديد مىپردازد و سپس تأثيرگذارى آنها را بر يكديگر مطرح مىكند. فقهاء و علماى گذشته حكم نص را به كلام ثابت و واضح كه احتياج به تاويل نداشته باشد معنا كردهاند.و خطاب در دو چارچوب لغوى و غير لغوى (عادات معرف و...) مورد بررسى قرار مىگیرد و الفاظ ديگرى كه به جاى سياق مىتوان استعمال نمود الفاظ مقام، مقتضى الحال و تألیف و غیره است. | ||
مبحث دوم به نظريه ارتباط بين نص و سياق در بررسیهاى غربیان و نقش غربیان در شكل گرفتن و ايجاد نظريه ارتباط بين نص و سياق در عرصههاى گوناگون زبان پژوهى به ويژه متنشناسى چنانكه نقش زبانشناسى اجتماعى و زيرمجموعههاى آن در ايجاد و تغذيه آن توضيح داده شده است. | مبحث دوم به نظريه ارتباط بين نص و سياق در بررسیهاى غربیان و نقش غربیان در شكل گرفتن و ايجاد نظريه ارتباط بين نص و سياق در عرصههاى گوناگون زبان پژوهى به ويژه متنشناسى چنانكه نقش زبانشناسى اجتماعى و زيرمجموعههاى آن در ايجاد و تغذيه آن توضيح داده شده است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
همچنين مراحل گوناگون تحوّل اين نظريه در عرصههاى علم دلالت، استعمال، فقه لغت و ميدان نقد و بلاغت جديد و بررسىهاى روشمندانه آشكار ساخته است.سپس از چشماندازهاى اين نظريه از نگاه زبانشناسى توصيفى و خطابشناسى پرده برداشته و تلاشهاى دانشمند فانديك بنيانگذار متنشناسى را مورد نظر قرار داده است در اثر فانديك بنام النص و السياق، پیشنهادات لازم براى تطور لغت مورد بحث قرار گرفته است. | همچنين مراحل گوناگون تحوّل اين نظريه در عرصههاى علم دلالت، استعمال، فقه لغت و ميدان نقد و بلاغت جديد و بررسىهاى روشمندانه آشكار ساخته است.سپس از چشماندازهاى اين نظريه از نگاه زبانشناسى توصيفى و خطابشناسى پرده برداشته و تلاشهاى دانشمند فانديك بنيانگذار متنشناسى را مورد نظر قرار داده است در اثر فانديك بنام النص و السياق، پیشنهادات لازم براى تطور لغت مورد بحث قرار گرفته است. | ||
مبحث سوم به نظريه ارتباط بين نص و سياق در پژوهشهاى عربى مىپردازد در اين بحث چشماندازهاى اين نظريه و ابعاد آن در عرصههاى لغت و نحو، نقد و بلاغت و عرصه علوم قرآن، اصول فقه و علوم تفسير مورد بررسى قرار | مبحث سوم به نظريه ارتباط بين نص و سياق در پژوهشهاى عربى مىپردازد در اين بحث چشماندازهاى اين نظريه و ابعاد آن در عرصههاى لغت و نحو، نقد و بلاغت و عرصه علوم قرآن، اصول فقه و علوم تفسير مورد بررسى قرار مىگیرد. | ||
مبحث چهارم به تجارب روششناسى پرداخته مىشود و از پروژه فكرى ادوارد سعيد و [[ابوزید، نصر حامد|نصر حامد ابوزيد]] صحبت مىشود.ادوارد سعيد در كتاب متن، منتقد و جهان، متنگرايى را تا حدودى خميرمايه رازآلود و ضدعفونى شده نظريه ادبى مىشمرد.او نقد صرفا مبتنى بر متن را رويكردى در خدمت قدرت مىداند.چرا كه اينگونه از نقد، با قراردادن متن در چارچوبهایى ادبى و كارشناسهگانه و مجزا كردن آن از واقعيت اجتماعى و سياسى به اصطلاح آن را پالايش متن مىداند. | مبحث چهارم به تجارب روششناسى پرداخته مىشود و از پروژه فكرى ادوارد سعيد و [[ابوزید، نصر حامد|نصر حامد ابوزيد]] صحبت مىشود.ادوارد سعيد در كتاب متن، منتقد و جهان، متنگرايى را تا حدودى خميرمايه رازآلود و ضدعفونى شده نظريه ادبى مىشمرد.او نقد صرفا مبتنى بر متن را رويكردى در خدمت قدرت مىداند.چرا كه اينگونه از نقد، با قراردادن متن در چارچوبهایى ادبى و كارشناسهگانه و مجزا كردن آن از واقعيت اجتماعى و سياسى به اصطلاح آن را پالايش متن مىداند. | ||
تجربه ديگر مربوط به [[ابوزید، نصر حامد|ابوزيد]] متفكر مسلمان مصرى است پروژه فكرى [[ابوزید، نصر حامد|ابوزيد]] در دو كتاب او به نامهاى معناى متن (مفهوم النص) و متن، قدرت و حقيقت(النص و السلطة و الحقيقة) مطرح شده است.ايشان يك نوآورى دارد و آن اين است كه گفته، قرآن يك متن و محصول فرهنگى است.همانطور كه مىتوانيم بقيّه متون را تحليل... زبانشناسهگانه كنيم، بايد بتوانيم قرآن را هم تجليل زبانشناسهگانه نمائيم.خداوند سبحان هنگام فرستادن وحى بر پيامبر(ص) نظام زبانى مخصوص همان نخستين | تجربه ديگر مربوط به [[ابوزید، نصر حامد|ابوزيد]] متفكر مسلمان مصرى است پروژه فكرى [[ابوزید، نصر حامد|ابوزيد]] در دو كتاب او به نامهاى معناى متن (مفهوم النص) و متن، قدرت و حقيقت(النص و السلطة و الحقيقة) مطرح شده است.ايشان يك نوآورى دارد و آن اين است كه گفته، قرآن يك متن و محصول فرهنگى است.همانطور كه مىتوانيم بقيّه متون را تحليل... زبانشناسهگانه كنيم، بايد بتوانيم قرآن را هم تجليل زبانشناسهگانه نمائيم.خداوند سبحان هنگام فرستادن وحى بر پيامبر(ص) نظام زبانى مخصوص همان نخستين گیرندهى وحى را برگزيده است.گزينش زبان، انتخاب يك ظرف خالى نيست.زبان مهمترين ابزار هر قوم، در فهم و نظامبخشى جهان است.بر اين اساس، نمىتوان دربارهى هيچ زبانى جدا از فرهنگ و واقعيّت آن سخن گفت و به همين لحاظ نمىتوان از متنى منفصل از فرهنگ و واقعيت سخن گفت چرا كه هر متنى در چارچوب نظام زبانى فرهنگ خود قرار دارد يعنى قرآن، نخست درفرهنگ شكل گرفته و سپس به فرهنگ شكل داده است به گمان او اساس کتابهاى او همين مسئله تاريخمندى و زمانمندى متن قرآن و ارتباط وثيق آن با فرهنگ منتسب به آن است.او معترف است كه در تمام اين مراحل، از تحليلهاى زبانى، زبانشناختى و فرهنگى-مردمشناختى بهره برده است و از سوى ديگر، كتاب خود را، كتابى سنّتى مىداند يعنى هم به موضوعى كهن در ميراث اسلامى مىپردازد و هم مواد و مصالح اصلى آن عمدتاً متون و نظريات تدوين يافته در سنّت گذشته ريشه دارد براى همين است كه اثر او را اثرى نوانديشانه و جديد مىتوان به شمار آورد. | ||
===فصل دوم=== | ===فصل دوم=== |
ویرایش