پرش به محتوا

الإسرا إلی المقام الأسری أو كتاب المعراج: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی'
جز (جایگزینی متن - 'زبان =عربي ' به 'زبان =عربی ')
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی')
خط ۵۳: خط ۵۳:
تابع در تحقق، در اینجا به متبوعش متصل می‌شود تا همراه وی گردد و به‌هیچ‌وجه با وی متحد نمی‌شود؛ لذا متصل در اینجا، به آنچه برای پیامبر اکرم(ص) بوده نمی‌رسد، بلکه در سایه عطای الهی به پیامبر(ص) این امر بر تابعان آن حضرت(ص) نیز منعکس می‌شود. ازاین‌رو معراج پیامبر(ص) در بیداری و با جسم صورت گرفته و در تابعان آن حضرت با ارواحشان و در خواب صورت می‌گیرد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=35&viewType=pdf ر.ک: همان، ص35-36]</ref>.
تابع در تحقق، در اینجا به متبوعش متصل می‌شود تا همراه وی گردد و به‌هیچ‌وجه با وی متحد نمی‌شود؛ لذا متصل در اینجا، به آنچه برای پیامبر اکرم(ص) بوده نمی‌رسد، بلکه در سایه عطای الهی به پیامبر(ص) این امر بر تابعان آن حضرت(ص) نیز منعکس می‌شود. ازاین‌رو معراج پیامبر(ص) در بیداری و با جسم صورت گرفته و در تابعان آن حضرت با ارواحشان و در خواب صورت می‌گیرد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=35&viewType=pdf ر.ک: همان، ص35-36]</ref>.


بخش دوم روایت کتاب، اخبار سالک در آسمان‌های هفت‌گانه را روایت می‌کند؛ در آسمان اول با سِرّ روحانیت پدرش آدم(ع) مواجه می‌شود. پس از اینکه از علوم او استفاده کرد، به آسمان دوم که همان آسمان ارواح است ارتقا می‌یابد. ذات سالک در آنجا به شهود سرّ روحانیت عیسی(ع) روشن می‌شود... در آسمان سوم که آسمان جمال و معدن جلال است، سالک درخواست شناختن مقام یوسف(ع) را می‌کند... در آسمان چهارم که آسمان اعتلاء است، عارف با سِرّ روحانیت ادریس(ع) ملاقات می‌کند و با عبارت مرحبا بسيد الأولياء از وی استقبال می‌شود... در آسمان پنجم، آسمان شرطه، با سرّ روحانیت کسی مواجه می‌شود که بر مردمان سیادت یافت، ولی سیادتش ظاهر نشد و این شخص هارون(ع) بود. در آسمان ششم - که آسمان کلام است - سالک، سِرّ روحانیت موسی(ع) را مشاهده می‌کند. ایشان با عبارت «اعلم أنك قادم علی ربك، ليكشف لك عن سرّ قلبك و ينبّهك علی أسرار كتابه ليكمل ميراثك و يصح انبعاثك، فلا تطمع بشريعة ناسخة و لا في إنزال كتاب، فقد أغلق ذلك الباب. ثم أنت بعد حصولك في هذا المقام ترجع مبعوثا؛ فعليك بالرفق في تكليف الخلق...»، غایت معراج عارف و نتیجه آن را برایش توضیح می‌دهد. علاوه بر این، معنی معراج و حدود نهایت سالک در آسمان کلام، برای وی روشن می‌شود که همان وصول عرفان و علم و رجوع دعوت و رفق است. در آسمان هفتم، سالک سِرّ روحانیت ابراهیم خلیل(ع) را مشاهده می‌کند که در بیت‌المعمور در غلائل نور می‌گردد. سالک از ایشان درخواست دخول در بیت‌المعمور را می‌نماید... شروط را برایش توضیح داده و سپس مقام محمد(ص) را به وی می‌شناسانند که خداوند متعال آن را به شاهد قرآن معصوم بر هر نبی مرسلی، مقدم داشته است؛ چه، فاصله‌هاست میان موسی که گفت: «عجلت إليك رب لترضی» و میان محمد مصطفی(ص) که به او گفته شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضی»؛ موسی که گفت: «رب اشرح لي صدري» و پیامبر اکرم(ص) که به ایشان گفته شد: «أ لم نشرح لك صدرك». ابراهیم خلیل(ع) سالک را به برتری مقام پیامبر اکرم(ص) بر خود او نیز تنبّه می‌دهد و به او می‌گوید: چقدر فاصله است میان کسی که به ستارگان نگریست و گفت: «إني سقيم» و میان کسی که درباره او گفته شده: «ما كذب الفؤاد ما رأی». من (ابراهیم نبی(ع)) می‌گویم: «رب اغفر لي خطيئتي يوم الدين» و به او (پیامبر اکرم(ص)) گفته شده: «ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر». من می‌گویم: «واجعل لي لسان صدق في الآخرين» و به او گفته شده: «و رفعنا لك ذكرك»...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=36&viewType=pdf ر.ک: همان، ص36-38]</ref>.
بخش دوم روایت کتاب، اخبار سالک در آسمان‌های هفت‌گانه را روایت می‌کند؛ در آسمان اول با سِرّ روحانیت پدرش آدم(ع) مواجه می‌شود. پس از اینکه از علوم او استفاده کرد، به آسمان دوم که همان آسمان ارواح است ارتقا می‌یابد. ذات سالک در آنجا به شهود سرّ روحانیت عیسی(ع) روشن می‌شود... در آسمان سوم که آسمان جمال و معدن جلال است، سالک درخواست شناختن مقام یوسف(ع) را می‌کند... در آسمان چهارم که آسمان اعتلاء است، عارف با سِرّ روحانیت ادریس(ع) ملاقات می‌کند و با عبارت مرحبا بسيد الأولياء از وی استقبال می‌شود... در آسمان پنجم، آسمان شرطه، با سرّ روحانیت کسی مواجه می‌شود که بر مردمان سیادت یافت، ولی سیادتش ظاهر نشد و این شخص هارون(ع) بود. در آسمان ششم - که آسمان کلام است - سالک، سِرّ روحانیت موسی(ع) را مشاهده می‌کند. ایشان با عبارت «اعلم أنك قادم علی ربك، ليكشف لك عن سرّ قلبك و ينبّهك علی أسرار كتابه ليكمل ميراثك و يصح انبعاثك، فلا تطمع بشريعة ناسخة و لا في إنزال كتاب، فقد أغلق ذلك الباب. ثم أنت بعد حصولك في هذا المقام ترجع مبعوثا؛ فعليك بالرفق في تكليف الخلق...»، غایت معراج عارف و نتیجه آن را برایش توضیح می‌دهد. علاوه بر این، معنی معراج و حدود نهایت سالک در آسمان کلام، برای وی روشن می‌شود که همان وصول عرفان و علم و رجوع دعوت و رفق است. در آسمان هفتم، سالک سِرّ روحانیت ابراهیم خلیل(ع) را مشاهده می‌کند که در بیت‌المعمور در غلائل نور می‌گردد. سالک از ایشان درخواست دخول در بیت‌المعمور را می‌نماید... شروط را برایش توضیح داده و سپس مقام محمد(ص) را به وی می‌شناسانند که خداوند متعال آن را به شاهد قرآن معصوم بر هر نبی مرسلی، مقدم داشته است؛ چه، فاصله‌هاست میان موسی که گفت: «عجلت إليك رب لترضی» و میان محمد مصطفی(ص) که به او گفته شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضی»؛ موسی که گفت: «رب اشرح لي صدري» و پیامبر اکرم(ص) که به ایشان گفته شد: «أ لم نشرح لك صدرك». ابراهیم خلیل(ع) سالک را به برتری مقام پیامبر اکرم(ص) بر خود او نیز تنبّه می‌دهد و به او می‌گوید: چقدر فاصله است میان کسی که به ستارگان نگریست و گفت: «إنیسقيم» و میان کسی که درباره او گفته شده: «ما كذب الفؤاد ما رأی». من (ابراهیم نبی(ع)) می‌گویم: «رب اغفر لي خطيئتي يوم الدين» و به او (پیامبر اکرم(ص)) گفته شده: «ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر». من می‌گویم: «واجعل لي لسان صدق في الآخرين» و به او گفته شده: «و رفعنا لك ذكرك»...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=36&viewType=pdf ر.ک: همان، ص36-38]</ref>.


پس از این هفت طبقه، سالک به سدرة المنتهی می‌رسد و عاجزانه در مقابل نورهایی قرار می‌گیرد که او را در بر گرفته است. سپس طلب ترقی از آنها به ملأ اعلی را می‌کند که به او گفته می‌شود: حضرت کرسی، میان تو و این مقام فاصله انداخته؛ از‌این‌رو با بال‌های عزم به کرسی پرواز می‌کند و در آنجا قطب شریعت را ملاقات می‌نماید...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=38&viewType=pdf ر.ک: همان، ص38]</ref>.
پس از این هفت طبقه، سالک به سدرة المنتهی می‌رسد و عاجزانه در مقابل نورهایی قرار می‌گیرد که او را در بر گرفته است. سپس طلب ترقی از آنها به ملأ اعلی را می‌کند که به او گفته می‌شود: حضرت کرسی، میان تو و این مقام فاصله انداخته؛ از‌این‌رو با بال‌های عزم به کرسی پرواز می‌کند و در آنجا قطب شریعت را ملاقات می‌نماید...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/74968/%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7-%D8%A5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%B1%DB%8C?pageNumber=38&viewType=pdf ر.ک: همان، ص38]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش