۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. رده:کتابشناسی' به '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در فصل اول، پيدايش اخلاق در گذشته بررسى شده است. به باور نویسنده، ايدههاى اخلاقى، یکى از آن پديدههایى است كه از آغاز تمدنهاى رسمى در تاريخ انسانها نمودار گشته و وضع روانى افراد مقيد به آن ايدهها را كاملاً نشان مىدهد. وى معتقد است كه این قضيه، یک امر تجربه شدهاى است كه احتياج زيادى به توضيح ندارد. این فعاليت روانى، دوشادوش فعاليت عقلانى، یکى از وسايل تفسير روش امم و اقوام گذشته مىباشد و اگر ما تنها فعالیتهای عقلانى آنها را در نظر | در فصل اول، پيدايش اخلاق در گذشته بررسى شده است. به باور نویسنده، ايدههاى اخلاقى، یکى از آن پديدههایى است كه از آغاز تمدنهاى رسمى در تاريخ انسانها نمودار گشته و وضع روانى افراد مقيد به آن ايدهها را كاملاً نشان مىدهد. وى معتقد است كه این قضيه، یک امر تجربه شدهاى است كه احتياج زيادى به توضيح ندارد. این فعاليت روانى، دوشادوش فعاليت عقلانى، یکى از وسايل تفسير روش امم و اقوام گذشته مىباشد و اگر ما تنها فعالیتهای عقلانى آنها را در نظر بگیريم و روشهاى غير عقلانى، خواه عواطف و خواه اخلاقى را منظور نكنيم، شناخت ما درباره اقوام گذشته، كاملاً ناقص خواهد بود و اگر در جهت آرمانهاى امروزى خودمان مىخواهيم آنها را تعبير كنيم، بايستى تاريخى بسازيم كه نمونه عصر خودمان و ايدههایى را كه در این عصر رايج است، نشان بدهيم. | ||
برای اثبات اينكه آن ايدهها، كاشف از یک واقعيت ثابت روانى و اجتماعى مىباشد و گذشت دورانها، تغييرات اساسى در آنها به وجود نمىآورد، وى روش اخلاقى بعضى از اقوام و ملل قديم از جمله دوران باستانى مصر، هند، ایران، روم، يونان و چين باستان و نيز ايده قوم يهود در اخلاق را مورد بررسى قرار داده است. | برای اثبات اينكه آن ايدهها، كاشف از یک واقعيت ثابت روانى و اجتماعى مىباشد و گذشت دورانها، تغييرات اساسى در آنها به وجود نمىآورد، وى روش اخلاقى بعضى از اقوام و ملل قديم از جمله دوران باستانى مصر، هند، ایران، روم، يونان و چين باستان و نيز ايده قوم يهود در اخلاق را مورد بررسى قرار داده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در فصل دوم، ريشههاى نظامهاى اخلاق باستانى، مورد بررسى قرار گرفته است. به عقيده نویسنده، نفس انسانى بدون قانونى كه او را مقيد و محدود نمايد، به سوى منافع و لذايذ شخصى جلب شده و از ناگوارىها و ناملايمات شخصى فرار مىكند و این اصل، همچنانكه در دوران گذشته قابل درك قطعى بوده، در دورانهاى بعدى نيز كاملاً مورد قبول واقع شده است. | در فصل دوم، ريشههاى نظامهاى اخلاق باستانى، مورد بررسى قرار گرفته است. به عقيده نویسنده، نفس انسانى بدون قانونى كه او را مقيد و محدود نمايد، به سوى منافع و لذايذ شخصى جلب شده و از ناگوارىها و ناملايمات شخصى فرار مىكند و این اصل، همچنانكه در دوران گذشته قابل درك قطعى بوده، در دورانهاى بعدى نيز كاملاً مورد قبول واقع شده است. | ||
در اينجاست كه متفكرين به سراغ كشف یک عامل داخلى كه بتواند عنان و مهار خوبى برای عنان گسيختگى بوده باشد مىروند و چون انسان دو جنبه فردى و اجتماعى دارد، مهار اصلى برای | در اينجاست كه متفكرين به سراغ كشف یک عامل داخلى كه بتواند عنان و مهار خوبى برای عنان گسيختگى بوده باشد مىروند و چون انسان دو جنبه فردى و اجتماعى دارد، مهار اصلى برای جلوگیرى از عنان گسيختگىهایى كه به ضرر اجتماعات تمام مىشود، مقرارت حقوقى است كه در هر دوران با کیفیتهایى مختلف تثبيت شده و با اجراى صحيح آنها، انسانها به زندگى اجتماعى خود ادامه مىدهند. | ||
اما خود انسان در همینجا خاتمه پيدا نمىكند كه فقط زندگى كند و مزاحم ديگران نبوده باشد، زيرا به طور روشن احساس مىكند كه كمك به ديگران خوب است، اگرچه از جنبه اجتماعى هيچگونه الزامى در بالاى سر خود احساس نكند. بنايراين ملاحظات، پديده وجدان با تمام نيرومندى، قدم به صحنه تفكرات بشرى نهاده و مانند قطبنمايى كه كاملاً مقصد را نشان مىدهد، روش شايسته انسانها را ارائه مىنمايد. نویسنده در این فصل، به منظور رسيدگى به کیفیت درك بعضى از جوامع باستانى درباره این نيروى شگرفت پرداخته است. | اما خود انسان در همینجا خاتمه پيدا نمىكند كه فقط زندگى كند و مزاحم ديگران نبوده باشد، زيرا به طور روشن احساس مىكند كه كمك به ديگران خوب است، اگرچه از جنبه اجتماعى هيچگونه الزامى در بالاى سر خود احساس نكند. بنايراين ملاحظات، پديده وجدان با تمام نيرومندى، قدم به صحنه تفكرات بشرى نهاده و مانند قطبنمايى كه كاملاً مقصد را نشان مىدهد، روش شايسته انسانها را ارائه مىنمايد. نویسنده در این فصل، به منظور رسيدگى به کیفیت درك بعضى از جوامع باستانى درباره این نيروى شگرفت پرداخته است. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
4- اختلاط و آمیزش اقوام و ملل گوناگون با یکديگر كه داراى ايدهها و نفسانيات و اخلاقيات مختلف مىباشند، باعث از بين رفتن روش اخلاقى مشترك خواهد بود. | 4- اختلاط و آمیزش اقوام و ملل گوناگون با یکديگر كه داراى ايدهها و نفسانيات و اخلاقيات مختلف مىباشند، باعث از بين رفتن روش اخلاقى مشترك خواهد بود. | ||
با ملاحظه این علل، متفكران درباره پديد اخلاق، نظريات مختلفى ابراز مىكنند. گروهى مىگویند: اينگونه سقوط اخلاقى، یک پديده انسانى جبرى است كه نمىتوان از آن | با ملاحظه این علل، متفكران درباره پديد اخلاق، نظريات مختلفى ابراز مىكنند. گروهى مىگویند: اينگونه سقوط اخلاقى، یک پديده انسانى جبرى است كه نمىتوان از آن جلوگیرى به عمل آورد. همین گروه، به دو دسته تقسيم مىشوند: | ||
دسته اول مىگویند: این سقوط هيچگونه جاى اسف و دلسوزى ندارد؛ زيرا ما برای اخلاق، یک ريشه عمیق طبيعى نداشتيم و هر دوران بنابر مقتضاى عوامل روانى خود، اخلاق به خصوصى داشته است. | دسته اول مىگویند: این سقوط هيچگونه جاى اسف و دلسوزى ندارد؛ زيرا ما برای اخلاق، یک ريشه عمیق طبيعى نداشتيم و هر دوران بنابر مقتضاى عوامل روانى خود، اخلاق به خصوصى داشته است. |
ویرایش