پرش به محتوا

آشنایی با تاریخ و منابع حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'گي' به 'گی'
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی')
خط ۳۸: خط ۳۸:
#با نظر به منزلت بلند علمى و تخصّص نویسنده در زمینه علوم حديث، اثر حاضر بسيار سودمند و مغتنم است و با دقت در تعابير و مطالب کتاب، ارزشمندى و روشمندى آن آشكار مى‌گردد.
#با نظر به منزلت بلند علمى و تخصّص نویسنده در زمینه علوم حديث، اثر حاضر بسيار سودمند و مغتنم است و با دقت در تعابير و مطالب کتاب، ارزشمندى و روشمندى آن آشكار مى‌گردد.
#جالب آن‌كه ناشر و نویسنده؛ هر دو فراموش كرده‌اند كه مقدمه‌اى برای این کتاب بنویسند! در نتيجه، اهداف و مخاطبان و ویژگى‌هاى مورد نظر در تولید این اثر به صورت مشخص توضيح داده نشده است.
#جالب آن‌كه ناشر و نویسنده؛ هر دو فراموش كرده‌اند كه مقدمه‌اى برای این کتاب بنویسند! در نتيجه، اهداف و مخاطبان و ویژگى‌هاى مورد نظر در تولید این اثر به صورت مشخص توضيح داده نشده است.
#نویسنده، چند دليل برای منع از تدوین حديث ذكر كرده است: 1- ترس از اختلاط قرآن با حديث؛ 2- ترس از ترك قرآن و مشغول شدن به كتب ديگر؛ 3- حافظه، انسان را مستغنى از کتابت مى‌كند؛ 4- اكثر اصحاب پيامبر(ص) قادر بر کتابت نبودند؛ 5- نهى پيامبر(ص) از نوشتن حديث؛ 6- جلوگيرى از تدوین حديث، عملى سياسى بوده است و برای منع از نشر فضائل [[امام على(ع)]]، حضرت فاطمه(ع) و ساير اهل‌بيت بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/13 متن کتاب ص13 تا 18]</ref>او درباره دليل اخير نوشته است كه گوینده این نظر- جناب آقاى [[محمدرضا حسینى جلالى]]- در کتاب ارزشمند [[تدوین السنة الشريفة]] مى‌گوید: به نظر مى‌رسد دليل اصلى جلوگيرى از تدوین حديث، مخفى نگاه داشته شده و توجيهات ديگرى مطرح شده است چون دليل اصلى، قابل بيان نبوده و مورد قبول هم قرار نمى‌گرفته است. ولى بعد از گذشت مدت زمانى در حدود یک قرن، و فراموش شدن احاديث فضائل اهل‌بيت(ع)، مقصود حاصل شده و امر به تدوین حديث شده است. نویسنده با بيان اينكه نظر مؤلف کتاب تدوین السنة الشريفة بهترين نظر ارائه شده است كه اشكالات وارد بر توجيهات قبل را ندارد، افزوده است: مقصود كسانى كه از نوشتن و نقل حديث جلوگيرى كردند، علاوه بر عدم نشر فضائل اهل‌بيت(ع)، نفى حجيت كلام پيامبر(ص) و همچنين حجيت بخشيدن به نظرات ديگران بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/18 همان، ص18- 19]</ref>
#نویسنده، چند دليل برای منع از تدوین حديث ذكر كرده است: 1- ترس از اختلاط قرآن با حديث؛ 2- ترس از ترك قرآن و مشغول شدن به كتب ديگر؛ 3- حافظه، انسان را مستغنى از کتابت مى‌كند؛ 4- اكثر اصحاب پيامبر(ص) قادر بر کتابت نبودند؛ 5- نهى پيامبر(ص) از نوشتن حديث؛ 6- جلوگیرى از تدوین حديث، عملى سياسى بوده است و برای منع از نشر فضائل [[امام على(ع)]]، حضرت فاطمه(ع) و ساير اهل‌بيت بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/13 متن کتاب ص13 تا 18]</ref>او درباره دليل اخير نوشته است كه گوینده این نظر- جناب آقاى [[محمدرضا حسینى جلالى]]- در کتاب ارزشمند [[تدوین السنة الشريفة]] مى‌گوید: به نظر مى‌رسد دليل اصلى جلوگیرى از تدوین حديث، مخفى نگاه داشته شده و توجيهات ديگرى مطرح شده است چون دليل اصلى، قابل بيان نبوده و مورد قبول هم قرار نمى‌گرفته است. ولى بعد از گذشت مدت زمانى در حدود یک قرن، و فراموش شدن احاديث فضائل اهل‌بيت(ع)، مقصود حاصل شده و امر به تدوین حديث شده است. نویسنده با بيان اينكه نظر مؤلف کتاب تدوین السنة الشريفة بهترين نظر ارائه شده است كه اشكالات وارد بر توجيهات قبل را ندارد، افزوده است: مقصود كسانى كه از نوشتن و نقل حديث جلوگیرى كردند، علاوه بر عدم نشر فضائل اهل‌بيت(ع)، نفى حجيت كلام پيامبر(ص) و همچنين حجيت بخشيدن به نظرات ديگران بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/18 همان، ص18- 19]</ref>
#نویسنده در معرفى [[ملامحسن فيض كاشانى]] (1007- 1091ق) نوشته است كه او مؤلف «[[الوافى]]» و از علماء بزرگ شيعه بود كه كتب بسيارى در علوم مختلف اسلامى نوشته و در حديث به شيوه اخبارى‌ها عمل مى‌كرده است. در فلسفه و در عرفان، شاگرد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بوده است. همچنين در ادبيات فارسی، صاحب ذوق و قريحه مى‌باشد. اشعار زيباى فارسی او مشهور است. شيوه اخبارى‌گرى او، او را به مقابله با اصولیون- كه ركن اصلى فقهاء را تشكيل مى‌دهند- كشانده است. مخالفين او، ايشان را متهم به داشتن عقايد صوفيانه می‌كردند. شايد حملات ايشان به اصولیون و رأى خاص فيض كاشانى در مورد جواز غناء، دليل این اتهام باشد. لكن این اتهام، واهى است. مرحوم فيض كاشانى، عارفى عالى مقام و محدثى زبر دست و مسلمانى متعهد و زاهد بوده است. از ویژگى‌هاى فيض كاشانى، عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودى كه استاد فلسفه و عرفان و حديث و... است، در كتب حديثى خود، محدّث محض است و در كتب تفسير، بحث‌هاى فلسفى را داخل نمى‌كند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/61 همان، ص61- 62]</ref>
#نویسنده در معرفى [[ملامحسن فيض كاشانى]] (1007- 1091ق) نوشته است كه او مؤلف «[[الوافى]]» و از علماء بزرگ شيعه بود كه كتب بسيارى در علوم مختلف اسلامى نوشته و در حديث به شيوه اخبارى‌ها عمل مى‌كرده است. در فلسفه و در عرفان، شاگرد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بوده است. همچنين در ادبيات فارسی، صاحب ذوق و قريحه مى‌باشد. اشعار زيباى فارسی او مشهور است. شيوه اخبارى‌گرى او، او را به مقابله با اصولیون- كه ركن اصلى فقهاء را تشكيل مى‌دهند- كشانده است. مخالفين او، ايشان را متهم به داشتن عقايد صوفيانه می‌كردند. شايد حملات ايشان به اصولیون و رأى خاص فيض كاشانى در مورد جواز غناء، دليل این اتهام باشد. لكن این اتهام، واهى است. مرحوم فيض كاشانى، عارفى عالى مقام و محدثى زبر دست و مسلمانى متعهد و زاهد بوده است. از ویژگى‌هاى فيض كاشانى، عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودى كه استاد فلسفه و عرفان و حديث و... است، در كتب حديثى خود، محدّث محض است و در كتب تفسير، بحث‌هاى فلسفى را داخل نمى‌كند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/61 همان، ص61- 62]</ref>
#نویسنده درباره زندگى و انديشه [[علامه مجلسى]] توضيحات ارزنده‌اى بيان كرده و از جمله نوشته است: علّامه مجلسى در امور اجتماعى نيز دخالت داشت. امام جمعه اصفهان بود و منصب شيخ الاسلامى اصفهان- كه بالاترين مقام مذهبى كشور بود- را نيز داشت. علاوه بر این به وعظ و ارشاد هم مى‌پرداخت و مردمان زيادى در مجلس او حاضر مى‌شدند. تأليفات فارسی او نيز موجب گرايش جديدى به اسلام و شيعه شد. در زمان صفویه این كار معمول شد و توسط [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] به اوج خود رسيد. «[[حيات القلوب]]» در زندگى انبياء و ائمه(ع)، «[[زاد المعاد]]» كه کتاب دعا و همانند [[مفاتيح الجنان]] بوده است، «[[حلية المتقين]]» در اخلاق فردى و اجتماعى، از كتب فارسی مشهور او هستند. علّامه، با صوفيه- كه در آن زمان كارشان رواج يافته بود- مخالف بوده و این مخالفت را در کتاب‌هاى خود ابراز مى‌كند. مخالفت علامه با صوفيه، در حالیکه پادشاهان صفوى نيز سرسپرده صوفيان بودند حاكى از وظيفه‌شناسى علامه مجلسى و تبحر او در جمع بين منصب شيخ الاسلامى دولت و مبارزه با ضد ارزشها دارد. روش فكرى علّامه نيز، استنتاج مفاهيم از قرآن و حديث است و علوم عقلى را در این زمینه بر نمى‌تابد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/66 همان، ص66- 67]</ref>نویسنده همچنين 22 نكته سودمند در مورد ویژگى‌هاى کتاب [[بحارالانوار]] ذكر كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/68 همان، ص68- 72]</ref>ايشان از جمله نوشته است كه چاپ جديد بحارالانوار، تعليقاتى مفيد از [[علّامه طباطبائى]] بر هفت جلد اول را دارد كه بسيار مفيد و كارگشا است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/72 همان، ص72]</ref>
#نویسنده درباره زندگى و انديشه [[علامه مجلسى]] توضيحات ارزنده‌اى بيان كرده و از جمله نوشته است: علّامه مجلسى در امور اجتماعى نيز دخالت داشت. امام جمعه اصفهان بود و منصب شيخ الاسلامى اصفهان- كه بالاترين مقام مذهبى كشور بود- را نيز داشت. علاوه بر این به وعظ و ارشاد هم مى‌پرداخت و مردمان زيادى در مجلس او حاضر مى‌شدند. تأليفات فارسی او نيز موجب گرايش جديدى به اسلام و شيعه شد. در زمان صفویه این كار معمول شد و توسط [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] به اوج خود رسيد. «[[حيات القلوب]]» در زندگى انبياء و ائمه(ع)، «[[زاد المعاد]]» كه کتاب دعا و همانند [[مفاتيح الجنان]] بوده است، «[[حلية المتقين]]» در اخلاق فردى و اجتماعى، از كتب فارسی مشهور او هستند. علّامه، با صوفيه- كه در آن زمان كارشان رواج يافته بود- مخالف بوده و این مخالفت را در کتاب‌هاى خود ابراز مى‌كند. مخالفت علامه با صوفيه، در حالیکه پادشاهان صفوى نيز سرسپرده صوفيان بودند حاكى از وظيفه‌شناسى علامه مجلسى و تبحر او در جمع بين منصب شيخ الاسلامى دولت و مبارزه با ضد ارزشها دارد. روش فكرى علّامه نيز، استنتاج مفاهيم از قرآن و حديث است و علوم عقلى را در این زمینه بر نمى‌تابد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/66 همان، ص66- 67]</ref>نویسنده همچنين 22 نكته سودمند در مورد ویژگى‌هاى کتاب [[بحارالانوار]] ذكر كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/68 همان، ص68- 72]</ref>ايشان از جمله نوشته است كه چاپ جديد بحارالانوار، تعليقاتى مفيد از [[علّامه طباطبائى]] بر هفت جلد اول را دارد كه بسيار مفيد و كارگشا است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/72 همان، ص72]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش