پرش به محتوا

ابن انباری، محمد بن قاسم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - 'آذرتاش آذرنوش' به 'آذرتاش آذرنوش')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۳۶: خط ۳۶:




«ابن انبارى، ابوبكر محمد بن قاسم انبارى»، نحوى، لغت‌شناس، مفسر و عالم به علم قرائات بوده است. وى را گاه انبارى مى‌خوانند، اما غالباً لفظ ابن را بر آن مى‌افزايند؛ شايد بيشتر به آن جهت كه از پدر، ابومحمد قاسم بن محمد انبارى بازشناخته شود؛ زيرا ابومحمد نيز چون فرزند، خود مردى اديب و دانشمند بود و چندين كتاب داشته كه نام برخى از آنها با نام كتاب‌هاى ابوبكر مشابه است.
«ابن انبارى، ابوبكر محمد بن قاسم انبارى»، نحوى، لغت‌شناس، مفسر و عالم به علم قرائات بوده است. وى را گاه انبارى مى‌خوانند، اما غالباً لفظ ابن را بر آن مى‌افزايند؛ شايد بيشتر به آن جهت كه از پدر، ابومحمد قاسم بن محمد انبارى بازشناخته شود؛ زيرا ابومحمد نيز چون فرزند، خود مردى اديب و دانشمند بود و چندين کتاب داشته كه نام برخى از آنها با نام کتاب‌هاى ابوبكر مشابه است.


وى در 11 رجب 271ق، احتمالاً در بغداد زاده شد. او در كودكى نزد پدر و نيز نزد ابوجعفر احمد بن عبيد، ادب آموخت، سپس نزد مشاهير ادب و لغت و علوم قرآنى و حديث چون اسماعيل بن اسحاق قاضى، كديمى و ثعلب به تكميل معلومات خود پرداخت. او به يمن حافظه نيرومند توانست به‌سرعت در كار علم سرآمد گردد و چنان شد كه در زمان حيات پدر (يعنى پيش از 33 سالگى خود او) در همان مسجدى كه محل تدريس وى بود، او نيز گوشه‌اى برگزيد و به تدريس پرداخت. ظاهراً وى را كارى جز درس، خواه در مساجد و خواه در مجالسى كه خود تشكيل مى‌داد، نبود. تنها در اواخر عمر، زمانى كه شهرت فراگيرى كسب كرده بود، به دربار خليفه «الراضي» راه يافت و ظاهراً آموزگارى فرزندان او را به عهده گرفت. خليفه به او عنايت تمام داشت، چنان‌كه عادت بر آن جارى شده بود كه بر خوان خليفه نشيند و خادمان نيز مى‌دانستند كه خوراك خاص وى چيست و چه زمان آشاميدنى او را بايد تقديم كرد. يك بار هم وى در بازار دل به كنيزكى سپرد؛ خليفه بى‌درنگ آن كنيزك را خريده به خانه او روانه ساخت.
وى در 11 رجب 271ق، احتمالاً در بغداد زاده شد. او در كودكى نزد پدر و نيز نزد ابوجعفر احمد بن عبيد، ادب آموخت، سپس نزد مشاهير ادب و لغت و علوم قرآنى و حديث چون اسماعيل بن اسحاق قاضى، كديمى و ثعلب به تكميل معلومات خود پرداخت. او به يمن حافظه نيرومند توانست به‌سرعت در كار علم سرآمد گردد و چنان شد كه در زمان حيات پدر (يعنى پيش از 33 سالگى خود او) در همان مسجدى كه محل تدريس وى بود، او نيز گوشه‌اى برگزيد و به تدريس پرداخت. ظاهراً وى را كارى جز درس، خواه در مساجد و خواه در مجالسى كه خود تشكيل مى‌داد، نبود. تنها در اواخر عمر، زمانى كه شهرت فراگيرى كسب كرده بود، به دربار خليفه «الراضي» راه يافت و ظاهراً آموزگارى فرزندان او را به عهده گرفت. خليفه به او عنايت تمام داشت، چنان‌كه عادت بر آن جارى شده بود كه بر خوان خليفه نشيند و خادمان نيز مى‌دانستند كه خوراك خاص وى چيست و چه زمان آشاميدنى او را بايد تقديم كرد. يك بار هم وى در بازار دل به كنيزكى سپرد؛ خليفه بى‌درنگ آن كنيزك را خريده به خانه او روانه ساخت.


آنچه بيش از همه نظر [[خطيب بغدادى]] و نويسندگان بعد از او را جلب كرده، حافظه تواناى اوست. خطيب از قول ابوعلى قالى نقل مى‌كند كه ابن انبارى 300 هزار شاهد شعرى براى قرآن از حفظ داشت. كسانى كه در محضر درس او بوده‌اند، گفته‌اند كه وى در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و كتاب املا نمى‌كرد. روزى كه بيمار شده بود، پدرش را سخت نگران ديدند. چون سبب را پرسيدند، به كتابخانه مفصل فرزند اشاره كرد و گفت از براى كسى كه اين همه كتاب از بر دارد، چگونه نگران نباشد.
آنچه بيش از همه نظر [[خطيب بغدادى]] و نويسندگان بعد از او را جلب كرده، حافظه تواناى اوست. خطيب از قول ابوعلى قالى نقل مى‌كند كه ابن انبارى 300 هزار شاهد شعرى براى قرآن از حفظ داشت. كسانى كه در محضر درس او بوده‌اند، گفته‌اند كه وى در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و کتاب املا نمى‌كرد. روزى كه بيمار شده بود، پدرش را سخت نگران ديدند. چون سبب را پرسيدند، به کتابخانه مفصل فرزند اشاره كرد و گفت از براى كسى كه اين همه کتاب از بر دارد، چگونه نگران نباشد.


از ابن انبارى در باره مقدار علمى كه در خاطر داشت، پرسيدند؟ جواب داد: 13 صندوق كتاب. نيز گفته‌اند كه 120 تفسير قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت. در خانه فرزندان خليفه «الراضي»، كنيزكى از او تعبير خواب خود را پرسيد، وى كه از تعبير رؤيا اطلاعى نداشت، پاسخى به كنيزك نداد، اما همان شب «كتاب كرمانى» را حفظ كرد و فردا پاسخ مناسب گفت. او خود بر اين استعداد خداداده آگاه بود و هيچ شيء خوشبويى را عطرآگين‌تر از علمى كه در سينه داشت، نمى‌دانست. نيز براى نيرومند نگاه داشتن حافظه خود دشوارى‌ها بر خود هموار مى‌داشت؛ بر سر خوان خليفه جز غذاى ناچيزى كه خاص خود او بود، نمى‌خورد و آب جز در وقت معين، آن هم از خمره نمى‌آشاميد. چون علت اين رياضت‌كشى را از او سؤال كردند، پاسخ داد كه از جهت نگهدارى حافظه است. روزى ديگر، چون كنيزكى كه در بازار دل از او ربوده بود، به فرمان خليفه، نزد او رفت، وى دريافت كه كنيزك خاطر او را از دانش به خويشتن مشغول داشته است. همان دم فرمان داد او را نزد برده‌فروش بازبرند.
از ابن انبارى در باره مقدار علمى كه در خاطر داشت، پرسيدند؟ جواب داد: 13 صندوق کتاب. نيز گفته‌اند كه 120 تفسير قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت. در خانه فرزندان خليفه «الراضي»، كنيزكى از او تعبير خواب خود را پرسيد، وى كه از تعبير رؤيا اطلاعى نداشت، پاسخى به كنيزك نداد، اما همان شب «کتاب كرمانى» را حفظ كرد و فردا پاسخ مناسب گفت. او خود بر اين استعداد خداداده آگاه بود و هيچ شيء خوشبويى را عطرآگين‌تر از علمى كه در سينه داشت، نمى‌دانست. نيز براى نيرومند نگاه داشتن حافظه خود دشوارى‌ها بر خود هموار مى‌داشت؛ بر سر خوان خليفه جز غذاى ناچيزى كه خاص خود او بود، نمى‌خورد و آب جز در وقت معين، آن هم از خمره نمى‌آشاميد. چون علت اين رياضت‌كشى را از او سؤال كردند، پاسخ داد كه از جهت نگهدارى حافظه است. روزى ديگر، چون كنيزكى كه در بازار دل از او ربوده بود، به فرمان خليفه، نزد او رفت، وى دريافت كه كنيزك خاطر او را از دانش به خويشتن مشغول داشته است. همان دم فرمان داد او را نزد برده‌فروش بازبرند.


وى در عين دانشمندى، سخت پارسا بود و به گناهى و حرامى آلوده نشد، در كار تدريس فروتنى بسيار نشان مى‌داد. در مجالس درس او كه بيشتر در باب لغت و نحو و اخبار بود، بسيارى چون ابوسعيد دبيلى و دارقطنى حضور مى‌يافتند. يك بار دارقطنى در درس او - كه روزهاى جمعه املا مى‌شد - لغزشى يافت و در پايان درس آن را به نويسنده امالى او گوشزد كرد. جمعه بعد ابن انبارى، اشتباه را اصلاح كرد و در همان مجلس دارقطنى جوان را ارج نهاد. گويند وى امالى خود را معمولاً با قطعه شعرى از ابن ابى‌اميه كه او را بسيار دوست مى‌داشت، ختم مى‌كرد. در منابع به بيمارى پايان عمر و ديدار سنان بن ثابت طبيب از او اشاره شده است. چون از علت ناتوانى او سؤال كردند، گفت كه هر جمعه 10 هزار ورق يا هفته‌اى 20 هزار مى‌خوانده است. بعيد نيست كه اين داستان شگفت را در تأييد علم و به‌خصوص هوش خارق‌العاده او ساخته باشند.
وى در عين دانشمندى، سخت پارسا بود و به گناهى و حرامى آلوده نشد، در كار تدريس فروتنى بسيار نشان مى‌داد. در مجالس درس او كه بيشتر در باب لغت و نحو و اخبار بود، بسيارى چون ابوسعيد دبيلى و دارقطنى حضور مى‌يافتند. يك بار دارقطنى در درس او - كه روزهاى جمعه املا مى‌شد - لغزشى يافت و در پايان درس آن را به نويسنده امالى او گوشزد كرد. جمعه بعد ابن انبارى، اشتباه را اصلاح كرد و در همان مجلس دارقطنى جوان را ارج نهاد. گويند وى امالى خود را معمولاً با قطعه شعرى از ابن ابى‌اميه كه او را بسيار دوست مى‌داشت، ختم مى‌كرد. در منابع به بيمارى پايان عمر و ديدار سنان بن ثابت طبيب از او اشاره شده است. چون از علت ناتوانى او سؤال كردند، گفت كه هر جمعه 10 هزار ورق يا هفته‌اى 20 هزار مى‌خوانده است. بعيد نيست كه اين داستان شگفت را در تأييد علم و به‌خصوص هوش خارق‌العاده او ساخته باشند.
خط ۵۵: خط ۵۵:
1. الأضداد؛
1. الأضداد؛


2. كتاب شرح الألفات؛
2. کتاب شرح الألفات؛


3. مختصر في ذكر الألفات؛
3. مختصر في ذكر الألفات؛


4. إيضاح الوقف و الابتداء في كتاب الله عز و جل؛
4. إيضاح الوقف و الابتداء في کتاب الله عز و جل؛


5. الزاهر في معاني كلمات الناس؛
5. الزاهر في معاني كلمات الناس؛
خط ۷۵: خط ۷۵:
11. قصيدة في مشكل اللغة و شرحها.
11. قصيدة في مشكل اللغة و شرحها.


پاره‌اى كتب نيز به ايشان منسوب است، از قبيل: «أدب الكاتب» (كه ابن انبارى آن را ناتمام گذاشت)، «الأمالي»، «الأمثال»، «تفسير الصحابة»، «الرد على من خالف مصحف العامة»، «رسالة المشكل رداً على ابن قتيبة»، «شرح الكافي»، «ضمائر القرآن»، «غريب الحديث»، «غريب الغريب النبوي»، «الكافي في النحو»، «اللامات»، «المجالس يا المجالسات»، «المشكل في معاني القرآن» (ظاهراً به‌جز رسالة المشكل است)، «المقصور و الممدود»، «الموضح في النحو»، «نقض مسائل ابن شنبوذ»، «الهائات في كتاب الله عز و جل»، «الهجاء»، «الهمزة» (كه شايد همان الألفات باشد)، «الواضح في النحو».
پاره‌اى كتب نيز به ايشان منسوب است، از قبيل: «أدب الكاتب» (كه ابن انبارى آن را ناتمام گذاشت)، «الأمالي»، «الأمثال»، «تفسير الصحابة»، «الرد على من خالف مصحف العامة»، «رسالة المشكل رداً على ابن قتيبة»، «شرح الكافي»، «ضمائر القرآن»، «غريب الحديث»، «غريب الغريب النبوي»، «الكافي في النحو»، «اللامات»، «المجالس يا المجالسات»، «المشكل في معاني القرآن» (ظاهراً به‌جز رسالة المشكل است)، «المقصور و الممدود»، «الموضح في النحو»، «نقض مسائل ابن شنبوذ»، «الهائات في کتاب الله عز و جل»، «الهجاء»، «الهمزة» (كه شايد همان الألفات باشد)، «الواضح في النحو».


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش