۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==کنیه و القاب== | ==کنیه و القاب== | ||
کنیهى معروف شیخ،«ابوبکر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مىباشد ولى معروفترین لقب او در بین پیروانش، عنوان بسیار با معنى و با شکوه «الشیخ الاکبر» است.الحکیم الالهى، خاتم الاولیاء الوارثین، برزخ البرازخ، محی الحق والدین، البحر الزاخر فى المعارف، الکبریت الاحمر، العارف باللّه، از دیگر القاب او مىباشد. | کنیهى معروف شیخ،«ابوبکر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مىباشد ولى معروفترین لقب او در بین پیروانش، عنوان بسیار با معنى و با شکوه «الشیخ الاکبر» است.الحکیم الالهى، خاتم الاولیاء الوارثین، برزخ البرازخ، محی الحق والدین، البحر الزاخر فى المعارف، الکبریت الاحمر، العارف باللّه، از دیگر القاب او مىباشد. | ||
==ابن عربى، تشیّع یا تسنن== | ==ابن عربى، تشیّع یا تسنن== | ||
سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنماید و این شاید از عدم تقلید شیخ از مکتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحلیل عقیدهى وى در موضوع تشیّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نیز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعیلیه، آثار و اندیشههاى او را مستمسک خوبى بر تثبیت اندیشهى خویش پنداشته و او را شیعهى اسماعیلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عید قیام» نامیدهاند. | سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنماید و این شاید از عدم تقلید شیخ از مکتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحلیل عقیدهى وى در موضوع تشیّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نیز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعیلیه، آثار و اندیشههاى او را مستمسک خوبى بر تثبیت اندیشهى خویش پنداشته و او را شیعهى اسماعیلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عید قیام» نامیدهاند. | ||
خط ۷۸: | خط ۶۹: | ||
==ابن عربى، اجتهاد و حفظ حدیث== | ==ابن عربى، اجتهاد و حفظ حدیث== | ||
پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شیخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نیز او را «مالکى صوفى» انگاشتهاند، حسن محمود دربارهى اجتهاد شیخ از شعرانى این گونه نقل مىکند: «انه کان مجتهدا» و مؤید نظر خود را سخن شیخ در باب سیصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا که مىگوید: لیس عندنا-بحمد الله تعالى-تقلیدا الاّ للشارع صلىاللهعلیهوسلم حسن محمود این سخن شیخ را دلیل کافى و محکمى بر ردّ ادعاى کسانى مىداند که مذهب شیخ را «ظاهریه»پنداشتهاند، او مىگوید: اظن هذا کاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأویل هذه الکلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده فی الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از دیوان شیخ از باب «التبرى من التقلید» را به عنوان مستمسک نظر خویش آورده است. | پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شیخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نیز او را «مالکى صوفى» انگاشتهاند، حسن محمود دربارهى اجتهاد شیخ از شعرانى این گونه نقل مىکند: «انه کان مجتهدا» و مؤید نظر خود را سخن شیخ در باب سیصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا که مىگوید: لیس عندنا-بحمد الله تعالى-تقلیدا الاّ للشارع صلىاللهعلیهوسلم حسن محمود این سخن شیخ را دلیل کافى و محکمى بر ردّ ادعاى کسانى مىداند که مذهب شیخ را «ظاهریه»پنداشتهاند، او مىگوید: اظن هذا کاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأویل هذه الکلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده فی الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از دیوان شیخ از باب «التبرى من التقلید» را به عنوان مستمسک نظر خویش آورده است. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۰: | ||
شایان ذکر است ابن عربى از محدث و تاریخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاریخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشکوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | شایان ذکر است ابن عربى از محدث و تاریخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاریخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشکوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | ||
==وفات و اولاد== | |||
زندگى شیخ فراز و نشیبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خویش بوده، تا این که بعد از هشتاد سال ریاضت و تألیف، در شب جمعه 28 ربیع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 میلادى در شهر دمشق، در خانهى قاضى محییالدین محمّد ملقب به زکىّالدّین در میان خویشان و پیروانش از دنیا رفت و در دامنهى کوه «قاسیون» در جوار قبر زکىّالدّین به خاک سپرده شد. در حال حاضر این منطقه در ناحیهى مسجد معروف «شیخ محییالدین» قرار دارد و به نام خود شیخ شهرت یافته است. | |||
شیخ اکبر را دو فرزند پسر با نامهای «سعدالدّین محمّد» و «عمادالدّین ابوعبداللّه محمّد» بوده و گویى سعدالدّین محمد اهل حدیث بوده و شعر به نیکویى مىسروده و دیوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرمیدهاند.گویا شیخ اکبر دخترى به نام «زینب» یا «زینت» نیز داشته و به گفتهى خود ابن عربى از ایّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مىکرده و همسر او نیز، سلوکى عارفانه داشته است. | |||
==آثار == | ==آثار == |
ویرایش