۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوالفرج اصفهانى' به 'ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى') |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
پدرش از فقيهان عصر و از نزديكان امراى ايوبى بود، چنانكه از سوى آنان به منصب قضاى حماه منصوب شد، ولى استعفا كرد و سپس بر مسند قضاى معرة النعمان نشست. محمد در 621ق با پدر به دمشق و از آنجا با همو كه به رياست مدرسه ناصرية بيت المقدس منصوب شده بود، در اوايل 622ق، به آن ديار رفت. | پدرش از فقيهان عصر و از نزديكان امراى ايوبى بود، چنانكه از سوى آنان به منصب قضاى حماه منصوب شد، ولى استعفا كرد و سپس بر مسند قضاى معرة النعمان نشست. محمد در 621ق با پدر به دمشق و از آنجا با همو كه به رياست مدرسه ناصرية بيت المقدس منصوب شده بود، در اوايل 622ق، به آن ديار رفت. | ||
در 624ق پدرش به حج رفت و او نيابت وى را در مدرسه ناصرية به عهده گرفت، اما مدتى بعد به سبب جنگ و نزاع ميان مسلمانان و فرنگان، بيت المقدس را به قصد دمشق ترك گفت. اقامت وى در دمشق با برخوردهاى نظامى امراى ايوبى شام و مصر همزمان بود و خود او در | در 624ق پدرش به حج رفت و او نيابت وى را در مدرسه ناصرية به عهده گرفت، اما مدتى بعد به سبب جنگ و نزاع ميان مسلمانان و فرنگان، بيت المقدس را به قصد دمشق ترك گفت. اقامت وى در دمشق با برخوردهاى نظامى امراى ايوبى شام و مصر همزمان بود و خود او در کتاب «مفرج الكروب»، برخى از اين حوادث را كه ناظر آنها بوده، ذكر كرده است. | ||
وى در اواخر 627ق به حلب رفت و در آنجا نزد كسانى چون نجم الدين بن خباز در فقه و اصول، ابن يعيش در نحو و لغت و همچنين بهاء الدين بن شداد، دانش آموخت و تا شعبان 628ق در حلب در خدمت ابن شداد ماند. او در 629ق همراه با پدر و به درخواست الملك الناصر داوود ايوبى امير كرك، به خدمت او درآمد و از 631ق به مدت دو سال در خدمت الملك المظفر دوم، امير حماه به سر برد. در همين ايام علم الدين قيصر، مشهور به تعاسيف، رياضيدان مصرى را در ساختن رصدخانه حماة يارى داد. پس از آن، در بازگشت به دمشق، با حسام الدين بن ابى على كه بعد از الملك الصالح سلطان ايوبى حاكم مصر شد، آشنايى يافت و طى سالهايى كه در مصر بود، از دوستى با او بهرههاى فراوان برد. | وى در اواخر 627ق به حلب رفت و در آنجا نزد كسانى چون نجم الدين بن خباز در فقه و اصول، ابن يعيش در نحو و لغت و همچنين بهاء الدين بن شداد، دانش آموخت و تا شعبان 628ق در حلب در خدمت ابن شداد ماند. او در 629ق همراه با پدر و به درخواست الملك الناصر داوود ايوبى امير كرك، به خدمت او درآمد و از 631ق به مدت دو سال در خدمت الملك المظفر دوم، امير حماه به سر برد. در همين ايام علم الدين قيصر، مشهور به تعاسيف، رياضيدان مصرى را در ساختن رصدخانه حماة يارى داد. پس از آن، در بازگشت به دمشق، با حسام الدين بن ابى على كه بعد از الملك الصالح سلطان ايوبى حاكم مصر شد، آشنايى يافت و طى سالهايى كه در مصر بود، از دوستى با او بهرههاى فراوان برد. | ||
در 641ق همراه ابن ابى الدم به سفارت، به بغداد رفت و از آنجا عازم قاهره شد. در 649ق به مكه رفت. بازگشت او از اين سفر به قاهره، با سقوط سلسله ايوبيان در مصر مصادف شد. از زندگانى وى در عهد مماليك، جز اشارات پراكندهاى كه به مناسبتهاى مختلف در | در 641ق همراه ابن ابى الدم به سفارت، به بغداد رفت و از آنجا عازم قاهره شد. در 649ق به مكه رفت. بازگشت او از اين سفر به قاهره، با سقوط سلسله ايوبيان در مصر مصادف شد. از زندگانى وى در عهد مماليك، جز اشارات پراكندهاى كه به مناسبتهاى مختلف در کتاب «مفرج الكروب» خود او يا آثار بعدى آمده، اطلاع چندانى در دست نيست. | ||
او در دربار سيسيل، نزد مانفرد، پسر فردريك دوم، پاشاه علم دوست سيسيل، تقربى خاص داشته و اوقات خويش را به شركت در مجالس بحث و درس و همچنين تصنيف مىگذرانده است. وى در | او در دربار سيسيل، نزد مانفرد، پسر فردريك دوم، پاشاه علم دوست سيسيل، تقربى خاص داشته و اوقات خويش را به شركت در مجالس بحث و درس و همچنين تصنيف مىگذرانده است. وى در کتاب «مفرج الكروب»، علاوه بر وصف مانفرد و سرزمينهاى تحت حكومت وى و گزارش مبسوطى از وضع مسلمانان سيسيل، گاه به نقل حوادث، به روايت اطرافيان مانفرد پرداخته است. | ||
از حدود 663ق، ابن واصل را در زادگاهش حماة مىيابيم. وى از جانب الظاهر بيبرس، قاضى القضاة آن ديار شد و تا پايان عمر در همين منصب باقى ماند. بيشتر اوقات او در حماة، به تدريس، افتاء و تصنيف سپرى شد و مهمترين آثار خود را در همين دوره از زندگيش پديد آورد. | از حدود 663ق، ابن واصل را در زادگاهش حماة مىيابيم. وى از جانب الظاهر بيبرس، قاضى القضاة آن ديار شد و تا پايان عمر در همين منصب باقى ماند. بيشتر اوقات او در حماة، به تدريس، افتاء و تصنيف سپرى شد و مهمترين آثار خود را در همين دوره از زندگيش پديد آورد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در 690ق در ملازمت الملك المظفر ايوبى امير حماة به قاهره رفت و مورد استقبال فراوان علماى مصر قرار گرفت. ابوحيان غرناطى از جمله دانشمندانى بود كه در قاهره از محضر وى بهره برد و از او اجازه گرفت. واصل در سالهاى آخر زندگى نابينا شد. مسافرتهاى متعدد او به شهرهاى شام و مصر، سبب گرديد كه وى نزد استادان بسيارى به شاگردى بپردازد. تنوع و گستردگى دانش وى در تاريخ، فقه، كلام، منطق و طب تحسين همگان را بر مىانگيخت. وى همچنين در فلسفه، رياضيات و نجوم صاحب نظر بود و تصانيف بسيارى از خود بر جاى گذاشت، تا آنجا كه گفتهاند در بيش از 30 علم به تدريس مىپرداخته است. | در 690ق در ملازمت الملك المظفر ايوبى امير حماة به قاهره رفت و مورد استقبال فراوان علماى مصر قرار گرفت. ابوحيان غرناطى از جمله دانشمندانى بود كه در قاهره از محضر وى بهره برد و از او اجازه گرفت. واصل در سالهاى آخر زندگى نابينا شد. مسافرتهاى متعدد او به شهرهاى شام و مصر، سبب گرديد كه وى نزد استادان بسيارى به شاگردى بپردازد. تنوع و گستردگى دانش وى در تاريخ، فقه، كلام، منطق و طب تحسين همگان را بر مىانگيخت. وى همچنين در فلسفه، رياضيات و نجوم صاحب نظر بود و تصانيف بسيارى از خود بر جاى گذاشت، تا آنجا كه گفتهاند در بيش از 30 علم به تدريس مىپرداخته است. | ||
نجم الدين دبيران، در درس وى حاضر مىشد و مشكلات منطقى را نزد او مطرح مىكرد.وى همچنين با توران شاه كه خود اهل علم و فضل بود، مباحثاتى داشت. از جمله شاگردان مشهور او ابوالفداء است كه | نجم الدين دبيران، در درس وى حاضر مىشد و مشكلات منطقى را نزد او مطرح مىكرد.وى همچنين با توران شاه كه خود اهل علم و فضل بود، مباحثاتى داشت. از جمله شاگردان مشهور او ابوالفداء است كه کتاب اقليدس و نيز شرح ابن واصل بر منظومه ابن حاجب را در حماة از وى آموخت. | ||
آنچه در فعاليت علمى وى از جلوه بيشترى برخوردار است، تاريخنگارى و تأليف | آنچه در فعاليت علمى وى از جلوه بيشترى برخوردار است، تاريخنگارى و تأليف کتاب «مفروج الكروب» است كه به سبب ويژگىهايش، همواره از مهمترين منابع تاريخ ايوبيان به شمار آمده است. ترجمه اين اثر به قلم پرويز اتابكى با نام «تاريخ ايوبيان» منتشر شده است. | ||
== تأليفات== | == تأليفات== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
5- رساله فى علم المناظر؛ | 5- رساله فى علم المناظر؛ | ||
6- شرح الجمل يا شرح ما استغلق من الفاظ | 6- شرح الجمل يا شرح ما استغلق من الفاظ کتاب الجمل؛ | ||
7- الصلة والعائد لنظم القواعد؛ | 7- الصلة والعائد لنظم القواعد؛ |
ویرایش