پرش به محتوا

ابوهفان مهزمی، عبدالله بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - 'آذرتاش آذرنوش' به 'آذرتاش آذرنوش')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۳۸: خط ۳۸:
«ابوهِفّان، عبد الله بن احمد بن حرب مهزمى»، متوفاى 255ق، از شعراى هرزه‌گوى قرن سوم هجرى است.
«ابوهِفّان، عبد الله بن احمد بن حرب مهزمى»، متوفاى 255ق، از شعراى هرزه‌گوى قرن سوم هجرى است.


هفان را به كسر و فتح ها خوانده‌اند و روايات كتاب‌هاى لغت و ادب در اين باب يكسان نيست. منابع، در نام او و پدرانش اتفاق نظر ندارند.
هفان را به كسر و فتح ها خوانده‌اند و روايات کتاب‌هاى لغت و ادب در اين باب يكسان نيست. منابع، در نام او و پدرانش اتفاق نظر ندارند.


ظاهراً زادگاه و خاستگاه ابوهفان شهر بصره است، زيرا قوم او، بنى مهزم كه شاخه‌اى از عبد قيس بود، در آنجا مى‌زيست. چند تن از اعضاى اين قوم، به روايت اخبار، شهرت يافته‌اند. عموهايش، محمد و على و دايى‌اش، مسلمه، منابع روايت او بودند و مسلمه به شاعرى نيز شهرت داشت؛ بنابراين، شگفت نيست كه او از نوجوانى به شعر و روايت اخبار روى آورده باشد.
ظاهراً زادگاه و خاستگاه ابوهفان شهر بصره است، زيرا قوم او، بنى مهزم كه شاخه‌اى از عبد قيس بود، در آنجا مى‌زيست. چند تن از اعضاى اين قوم، به روايت اخبار، شهرت يافته‌اند. عموهايش، محمد و على و دايى‌اش، مسلمه، منابع روايت او بودند و مسلمه به شاعرى نيز شهرت داشت؛ بنابراين، شگفت نيست كه او از نوجوانى به شعر و روايت اخبار روى آورده باشد.
خط ۵۰: خط ۵۰:
از زندگى علمى ابوهفان، بيش از اين در دست نيست و روايات بى‌شمار ديگرى كه در باره او نقل شده، همه به مجالس عياشى، هجاى اين و آن و دو مدح، منحصر مى‌شود.
از زندگى علمى ابوهفان، بيش از اين در دست نيست و روايات بى‌شمار ديگرى كه در باره او نقل شده، همه به مجالس عياشى، هجاى اين و آن و دو مدح، منحصر مى‌شود.


بى‌گمان، وى با جاحظ روابطى داشته است، زيرا جاحظ دو بار از او نقل روايت كرده است و او نيز از عشق جاحظ به كتاب در شگفت شده است.
بى‌گمان، وى با جاحظ روابطى داشته است، زيرا جاحظ دو بار از او نقل روايت كرده است و او نيز از عشق جاحظ به کتاب در شگفت شده است.


از مجموعه اشعار ابوهفان درمى‌يابيم كه وى مردى تنگدست بوده است. چند قطعه شعر از او مى‌شناسيم كه در آنها، از ژندگى لباس يا از عريانى خويش ناله سر داده است؛ حتى در يك دوبيتى اشاره مى‌كند كه براى كسب يك وعده خوراك، ناچار شده لباس‌هاى خود را نيز بفروشد. اشعار او را كه به تأييد منابع، اندك بوده، گرد نياورده‌اند، زيرا گويى شعر او را كسى جدى نمى‌گرفته است؛ هرچند كه ابن معتز، وى را از مشاهير و شعرش را «همه جا موجود» وصف كرده است. شايد مجموعه شعر موجود او از 60 - 70 بيت فراتر نرود.
از مجموعه اشعار ابوهفان درمى‌يابيم كه وى مردى تنگدست بوده است. چند قطعه شعر از او مى‌شناسيم كه در آنها، از ژندگى لباس يا از عريانى خويش ناله سر داده است؛ حتى در يك دوبيتى اشاره مى‌كند كه براى كسب يك وعده خوراك، ناچار شده لباس‌هاى خود را نيز بفروشد. اشعار او را كه به تأييد منابع، اندك بوده، گرد نياورده‌اند، زيرا گويى شعر او را كسى جدى نمى‌گرفته است؛ هرچند كه ابن معتز، وى را از مشاهير و شعرش را «همه جا موجود» وصف كرده است. شايد مجموعه شعر موجود او از 60 - 70 بيت فراتر نرود.
خط ۵۶: خط ۵۶:
در اواسط سده پنجم قمرى مى‌بينيم كه ذكر تشيع او در منابع پديدار مى‌گردد. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] تصريح مى‌كند كه او ميان اصحاب ما مشهور است و در مذهب ما شعر سروده است.
در اواسط سده پنجم قمرى مى‌بينيم كه ذكر تشيع او در منابع پديدار مى‌گردد. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] تصريح مى‌كند كه او ميان اصحاب ما مشهور است و در مذهب ما شعر سروده است.


ابوعبيد او را از شعراى دولت هاشمى مى‌خواند، اما منابع تا اين زمان، نه به تشيع او اشاره كرده‌اند و نه به اشعارش در اين باب. آنچه كار را دشوارتر مى‌سازد، آن است كه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، كتابى را با عنوان «شعر ابى‌طالب بن عبد المطلب و اخباره» به او نسبت داده و سخن او البته در بيشتر آثار شيعى پس از وى، چون قمى و مامقانى تكرار شده است، اما بسيارى از منابع شيعى كهن، در اين باب خاموشند. شيخ مفيد، در «امالى» و حتى در رساله «ايمان ابى‌طالب» و نيز شيخ طوسى و ابن شهرآشوب، هيچ‌كدام به اين اثر اشاره نكرده‌اند.
ابوعبيد او را از شعراى دولت هاشمى مى‌خواند، اما منابع تا اين زمان، نه به تشيع او اشاره كرده‌اند و نه به اشعارش در اين باب. آنچه كار را دشوارتر مى‌سازد، آن است كه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، کتابى را با عنوان «شعر ابى‌طالب بن عبد المطلب و اخباره» به او نسبت داده و سخن او البته در بيشتر آثار شيعى پس از وى، چون قمى و مامقانى تكرار شده است، اما بسيارى از منابع شيعى كهن، در اين باب خاموشند. شيخ مفيد، در «امالى» و حتى در رساله «ايمان ابى‌طالب» و نيز شيخ طوسى و ابن شهرآشوب، هيچ‌كدام به اين اثر اشاره نكرده‌اند.


ابن حجر، تاريخ مرگ ابوهفان را 257ق، آورده است كه غريب نمى‌نمايد، اما سال 195ق كه ياقوت ذكر مى‌كند، بى‌ترديد نادرست است.
ابن حجر، تاريخ مرگ ابوهفان را 257ق، آورده است كه غريب نمى‌نمايد، اما سال 195ق كه ياقوت ذكر مى‌كند، بى‌ترديد نادرست است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش