پرش به محتوا

أحسن التراتیب فی نظم درر المكاتیب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
}}
}}
   
   
'''أحسن التراتیب فى نظم درر المکاتیب''' عنوان یکی از آثار اخلاقى مولى [[کاشانی، حبیب‌الله بن علی‌مدد|حبیب‌الله کاشانى]] است به زبان فارسی در یک جلد که به تحقیق [[صدرایی خویی، علی|علی صدرایی]] خویی و شعبان نصرتی رسیده است.
'''أحسن التراتيب في نظم درر المكاتيب'''، اثر اخلاقى مولى [[کاشانی، حبیب‌الله بن علی‌مدد|حبیب‌الله کاشانى]] است به زبان فارسی در یک جلد که به تحقیق [[صدرایی خویی، علی|علی صدرایی]] خویی و شعبان نصرتی رسیده است.


این اثر [[کاشانی، حبیب‌الله بن علی‌مدد|ملا حبیب]] از جهتی نظیر [[المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء|مهجة البیضاء]] [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانى]] است، که فیض در آن کتاب احیاء العلوم غزالى را تهذیب و احیاء نموده است؛ [[کاشانی، حبیب‌الله بن علی‌مدد|ملا حبیب]] نیز در این اثر مکاتیب قطب محیى از عارفان قرن دهم هجرى را تهذیب و به صورت موضوعى در بیست و چهار باب تنظیم نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص11</ref>
[[کاشانی، حبیب‌الله بن علی‌مدد|ملا حبیب]] در این اثر مکاتیب قطب محیى از عارفان قرن دهم هجرى را تهذیب و به‌صورت موضوعى در بیست‌وچهار باب تنظیم نموده است<ref>ر.ک: مقدمه تصحیح، ص11</ref>.


کتاب [[کاشانی، حبیب‌الله بن علی‌مدد|ملا حبیب الله]] در دهۀ هفتاد به تعداد محدود به صورت افست از روى دستخط‍‌ مؤلف منتشر شده بود که استفاده از آن فقط‍‌ براى اهل تحقیق مقدور و میسر بود. کتاب پیش رو تحقیق و تصحیح این اثر گراسنگ است که در آن آیات و احادیث و عبارت‌هاى عربى و لغات دشوار به فارسى ترجمه گردیده تا براى عموم مردم خصوصاً نسل جوان طالبِ‌ معنویت و اخلاق، استفاده از آن سهل و آسان گردد.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>
در این اثر،آیات و احادیث و عبارت‌هاى عربى و لغات دشوار به فارسى ترجمه گردیده تا براى عموم مردم خصوصاً نسل جوان طالبِ‌ معنویت و اخلاق، استفاده از آن سهل و آسان گردد<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.


==روش مؤلف در تنظیم این کتاب==
==روش مؤلف در تنظیم کتاب==
 
مؤلف در مقدمه نوشته است: این حقیر ضعیف، دو مجلّد از این مکاتیب به دست آوردم و چون نظم و ترتیبى در آنها نیافتم، بلکه چون عِقدى بود منفصم که لئالى آن منتثر گشته باشد، عزم خود را مصمّم کردم بر نظم و ترتیب آن بر ابوابى چند، تا هر مطلبى در باب خود خوانده شود.
در مقدمه مؤلف در توضیح کتاب چنین می‌خوانیم: و این حقیر ضعیف، دو مجلّد از این مکاتیب به دست آوردم و چون نظم و ترتیبى در آنها نیافتم، بلکه چون عِقدى بود منفصم که لئالى آن منتثر گشته باشد، عزم خود را مصمّم کردم بر نظم و ترتیب آن بر ابوابى چند، تا هر مطلبى در باب خود خوانده شود.


پس مرتّب گردانیدم این مُؤَلَّف را بر بیست و چهار باب؛ و نامیدم آن را به: «أحسن التراتیب فى نظم دُرَر المکاتیب». و براى اختصار، اقتصار نمودم بر اصل مکتوب در فصلى و اسقاط‍‌ کردم عنوان آن را؛ چه دانستن آن کس که این مکتوب به او نوشته شده، امرى مهمّ‌ نیست و از این جهت بوده که جمله‌اى از مکاتیب را اسقاط‍‌ نمودم، چه ! مدخلیّتى به مقصود نداشته. و بسا شده که مکتوبى را مجزّى (جزء جزء) نمودم و هر جزئىّ‌ را در بابى مناسب، ذکر کرده‌ام؛ و بسا شده که براى مناسبتى، در عبارتى از آن تغییرى داده‌ام.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده بر کتاب، ص94</ref>
پس مرتّب گردانیدم این مُؤَلَّف را بر بیست و چهار باب؛ و نامیدم آن را به: «أحسن التراتیب فى نظم دُرَر المکاتیب». و براى اختصار، اقتصار نمودم بر اصل مکتوب در فصلى و اسقاط‍‌ کردم عنوان آن را؛ چه دانستن آن کس که این مکتوب به او نوشته شده، امرى مهمّ‌ نیست و از این جهت بوده که جمله‌اى از مکاتیب را اسقاط‍‌ نمودم، چه ! مدخلیّتى به مقصود نداشته. و بسا شده که مکتوبى را مجزّى (جزء جزء) نمودم و هر جزئىّ‌ را در بابى مناسب، ذکر کرده‌ام؛ و بسا شده که براى مناسبتى، در عبارتى از آن تغییرى داده‌ام.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده بر کتاب، ص94</ref>
۱٬۴۸۲

ویرایش