پرش به محتوا

اسرارنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب'
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
خط ۴۳: خط ۴۳:
''''''اسرارنامه''''''، از مثنوى‌هاى دل‌پذير و كمابيش كوتاه عارف صاحب‌دل، '''[[شيخ فريد الدين عطار نيشابورى]]''' است كه همچون ديگر مثنوى‌هاى او، به تقبيح و تحقير علايق دنيوى و تحسين امور معنوى و ترغيب آدمى به كوشش‌هاى جان‌فرسا در پيمودن راه وصول يا«فناء فى الله» مى‌پردازد.
''''''اسرارنامه''''''، از مثنوى‌هاى دل‌پذير و كمابيش كوتاه عارف صاحب‌دل، '''[[شيخ فريد الدين عطار نيشابورى]]''' است كه همچون ديگر مثنوى‌هاى او، به تقبيح و تحقير علايق دنيوى و تحسين امور معنوى و ترغيب آدمى به كوشش‌هاى جان‌فرسا در پيمودن راه وصول يا«فناء فى الله» مى‌پردازد.


آنان كه آثار او را بررسيده و در باره آنها سخن گفته‌اند، «منطق الطير» و«اسرارنامه» را از ديد اهميت در جايگاه نخست نشانده‌اند. «اسرارنامه»، از كتاب‌هايى است كه شاعران پس از عطار نيز از آن بسيار سود بردند و از درون‌مايه و تمثيلات و مطالب آن، در كارهاى خود بهره گرفتند؛ چنان‌كه مولانا جلال الدين بلخى در«مثنوى معنوى» خود چنين كرد.
آنان كه آثار او را بررسيده و در باره آنها سخن گفته‌اند، «منطق الطير» و«اسرارنامه» را از ديد اهميت در جايگاه نخست نشانده‌اند. «اسرارنامه»، از کتاب‌هايى است كه شاعران پس از عطار نيز از آن بسيار سود بردند و از درون‌مايه و تمثيلات و مطالب آن، در كارهاى خود بهره گرفتند؛ چنان‌كه مولانا جلال الدين بلخى در«مثنوى معنوى» خود چنين كرد.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۰: خط ۵۰:
«اسرارنامه» كه در 3305 بيت، 22 مقاله و 98 حكايت سروده شده است، به‌رغم مثنوى‌هاى ديگر عطار؛ يعنى«منطق الطير» و«الهى‌نامه» و«مصيبت‌نامه»، پى‌رنگ كلان و طرحى سراسرى ندارد كه داستان‌هاى كوتاهى با توجه به باب‌هايش در آن بگنجد و شاعر، آرايش طبيعى داستان اصلى را از راه داستان‌هاى فرعى و نتيجه‌گيرى خود از آنها به سامان برساند، بلكه به مثنوى‌هاى عرفانى - اخلاقى پيش از خود، مانند«حديقة الحقيقة» سنايى و«مخزن الاسرار» نظامى مى‌ماند كه بر پايه ابواب و فصول خاص تدوين شده‌اند و هر فصل و مقاله حكايت‌هايى را در بر گرفته است.
«اسرارنامه» كه در 3305 بيت، 22 مقاله و 98 حكايت سروده شده است، به‌رغم مثنوى‌هاى ديگر عطار؛ يعنى«منطق الطير» و«الهى‌نامه» و«مصيبت‌نامه»، پى‌رنگ كلان و طرحى سراسرى ندارد كه داستان‌هاى كوتاهى با توجه به باب‌هايش در آن بگنجد و شاعر، آرايش طبيعى داستان اصلى را از راه داستان‌هاى فرعى و نتيجه‌گيرى خود از آنها به سامان برساند، بلكه به مثنوى‌هاى عرفانى - اخلاقى پيش از خود، مانند«حديقة الحقيقة» سنايى و«مخزن الاسرار» نظامى مى‌ماند كه بر پايه ابواب و فصول خاص تدوين شده‌اند و هر فصل و مقاله حكايت‌هايى را در بر گرفته است.


شاعر، در 150 بيت نخستين كتاب، به حمد خداوند مى‌پردازد، سپس رسول گرامى اسلام(ص) را نعت مى‌كند. بيت‌هاى ويژه هر يك از خلفاى چهارگانه پيامبر، با يك‌ديگر برابرند، اما ساختار باب‌ها و فصل‌هايش بر پايه نسخه‌هاى گوناگون، با يك‌ديگر متفاوتند؛ يعنى بنا بر برخى از نسخه‌ها، كتاب، 22 فصل يا مقاله و بنا بر پاره‌اى از آنها، تنها بيست باب(مقاله) دارد. گويى عطار براى هيچ‌يك از ابواب يا مقالات«اسرارنامه» عنوان ويژه‌اى نياورده، اما هر يك از كاتبان به سليقه خود، هر مقاله يا فصلى را به چيزى معنوَن كرده است.
شاعر، در 150 بيت نخستين کتاب، به حمد خداوند مى‌پردازد، سپس رسول گرامى اسلام(ص) را نعت مى‌كند. بيت‌هاى ويژه هر يك از خلفاى چهارگانه پيامبر، با يك‌ديگر برابرند، اما ساختار باب‌ها و فصل‌هايش بر پايه نسخه‌هاى گوناگون، با يك‌ديگر متفاوتند؛ يعنى بنا بر برخى از نسخه‌ها، کتاب، 22 فصل يا مقاله و بنا بر پاره‌اى از آنها، تنها بيست باب(مقاله) دارد. گويى عطار براى هيچ‌يك از ابواب يا مقالات«اسرارنامه» عنوان ويژه‌اى نياورده، اما هر يك از كاتبان به سليقه خود، هر مقاله يا فصلى را به چيزى معنوَن كرده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




«اسرارنامه»، به‌رغم اينكه نامه اسرار صوفيان به شمار مى‌رود، مبين طريقه پرداختن به زندگانى معيشتى است، اما انگيزه شاعر در سرايش اين اثر، پرداختن به سياست مدن و تدبير منزل يا تصوير يك مدينه فاضله نيست، بلكه در حكايات عرفانى منظومه خود، چيزهايى را براى تطبيق زندگى مريد نوپا با معيشت مسلمان پاك‌دل غيرصوفى مى‌گنجاند. چيرگى بر نفس نيز كه ويژگى عارف مسلمان و مسلمان غير عارف است، در اين كتاب بيشتر ديده مى‌شود؛ چنان‌كه كسى در خواب حلاج را با سر بريده و جامى در كف مى‌بيند و از او در مورد سر بريده و جام مى‌پرسد و او توضيح مى‌دهد كه سلطان ازل به شرطى جام در دست كسى مى‌گذارد كه او در راه عشقش سرداده باشد:
«اسرارنامه»، به‌رغم اينكه نامه اسرار صوفيان به شمار مى‌رود، مبين طريقه پرداختن به زندگانى معيشتى است، اما انگيزه شاعر در سرايش اين اثر، پرداختن به سياست مدن و تدبير منزل يا تصوير يك مدينه فاضله نيست، بلكه در حكايات عرفانى منظومه خود، چيزهايى را براى تطبيق زندگى مريد نوپا با معيشت مسلمان پاك‌دل غيرصوفى مى‌گنجاند. چيرگى بر نفس نيز كه ويژگى عارف مسلمان و مسلمان غير عارف است، در اين کتاب بيشتر ديده مى‌شود؛ چنان‌كه كسى در خواب حلاج را با سر بريده و جامى در كف مى‌بيند و از او در مورد سر بريده و جام مى‌پرسد و او توضيح مى‌دهد كه سلطان ازل به شرطى جام در دست كسى مى‌گذارد كه او در راه عشقش سرداده باشد:




خط ۶۵: خط ۶۵:




در بخش توحيد آغاز كتاب، بحثى در باره الهيات عرفانى مطرح مى‌شود كه به‌رغم مشترك بودن آن با انديشه هر مسلمانى در كليات مسائل مربوط به توحيد، در جزئيات و شيوه تمثيل‌ها و بيان دقايق آن اصل سترگ، با آن متفاوت است. شايد اين تفاوت نگاه، از مرحله تازه‌اى برآمده باشد كه تجربه‌هاى عرفانى در عصر عطار به آنها رسيده بود.
در بخش توحيد آغاز کتاب، بحثى در باره الهيات عرفانى مطرح مى‌شود كه به‌رغم مشترك بودن آن با انديشه هر مسلمانى در كليات مسائل مربوط به توحيد، در جزئيات و شيوه تمثيل‌ها و بيان دقايق آن اصل سترگ، با آن متفاوت است. شايد اين تفاوت نگاه، از مرحله تازه‌اى برآمده باشد كه تجربه‌هاى عرفانى در عصر عطار به آنها رسيده بود.


دومين بخش خطبه كتاب، ستايش رسول و صحابه اوست و عطار در اين بيت‌ها، تصورى از جايگاه حضرت رسول در نظام هستى ترسيم مى‌كند. اين تصوير، خود، نمودار نگرش چندين نسل از عارفان ايران و اسلام به شمار مى‌رود. مهم‌ترين مسئله‌اى كه از زبان عطار در اين بخش ديده مى‌شود، «ازليت نور محمدى» است كه از سده سوم، روى در روشن شدن و آشكار شدگى مى‌گذارد.
دومين بخش خطبه کتاب، ستايش رسول و صحابه اوست و عطار در اين بيت‌ها، تصورى از جايگاه حضرت رسول در نظام هستى ترسيم مى‌كند. اين تصوير، خود، نمودار نگرش چندين نسل از عارفان ايران و اسلام به شمار مى‌رود. مهم‌ترين مسئله‌اى كه از زبان عطار در اين بخش ديده مى‌شود، «ازليت نور محمدى» است كه از سده سوم، روى در روشن شدن و آشكار شدگى مى‌گذارد.


شاعر، در بخش نعت صحابه، آنچه را در باره اين چهار يار رسول گفته است، بيشتر زمينه‌اى تاريخى دارد و به كتاب‌هاى فضايل صحابه يا صحاح سته و ديگر كتاب‌هاى معتبر، مستند مى‌شود و در پايان اين نعت، تعصب‌هاى رايج در روزگار خود را نكوهش مى‌كند.
شاعر، در بخش نعت صحابه، آنچه را در باره اين چهار يار رسول گفته است، بيشتر زمينه‌اى تاريخى دارد و به کتاب‌هاى فضايل صحابه يا صحاح سته و ديگر کتاب‌هاى معتبر، مستند مى‌شود و در پايان اين نعت، تعصب‌هاى رايج در روزگار خود را نكوهش مى‌كند.


نخستين مقاله كتاب، در خطاب به انسان و ستايش مقام او سروده شده است. شايد سخنان كوتاه و بيت‌هاى اندك و ناب و زيبايى در باره ستايش انسان در ادب فارسى پيش از عطار بتوان يافت، اما به لطافت و زيبايى شعرهاى عطار در اين‌باره، كسى انسان را نستوده است. او به انسان يادآورى مى‌كند كه اين مقام والاى انسانى او، پى‌آمد حس‌هاى پنج‌گانه او نيست، زيرا موش و گنجشك و خرگوش نيز از اين حس‌ها برخوردارند.
نخستين مقاله کتاب، در خطاب به انسان و ستايش مقام او سروده شده است. شايد سخنان كوتاه و بيت‌هاى اندك و ناب و زيبايى در باره ستايش انسان در ادب فارسى پيش از عطار بتوان يافت، اما به لطافت و زيبايى شعرهاى عطار در اين‌باره، كسى انسان را نستوده است. او به انسان يادآورى مى‌كند كه اين مقام والاى انسانى او، پى‌آمد حس‌هاى پنج‌گانه او نيست، زيرا موش و گنجشك و خرگوش نيز از اين حس‌ها برخوردارند.


مقاله دوم، به ستايش يكى از شيواترين مسائل بنيادى شعر عارفانه فارسى؛ يعنى عشق مى‌پردازد و از رويارويى آن با عقل سخن مى‌گويد و به‌رغم، ستايش خرَد، آن را فروتر از عشق مى‌نشاند و اگرچه خرد را دست‌مايه زاهدان مى‌بيند، عشق را، «شنگى لاابالى» تصوير مى‌كند كه از چشم‌انداز سود و زيان به جهان نمى‌نگرد. وى پس از اين، به عرصه«سريان عشق در همه اجزاى كاينات» گام مى‌نهد و كمال را به عشق نيازمند مى‌خواند و به شيوايى توضيح مى‌دهد كه خداوند در زنجيره كمال هستى، عشق را نيروى پيش‌برنده آفريده است.
مقاله دوم، به ستايش يكى از شيواترين مسائل بنيادى شعر عارفانه فارسى؛ يعنى عشق مى‌پردازد و از رويارويى آن با عقل سخن مى‌گويد و به‌رغم، ستايش خرَد، آن را فروتر از عشق مى‌نشاند و اگرچه خرد را دست‌مايه زاهدان مى‌بيند، عشق را، «شنگى لاابالى» تصوير مى‌كند كه از چشم‌انداز سود و زيان به جهان نمى‌نگرد. وى پس از اين، به عرصه«سريان عشق در همه اجزاى كاينات» گام مى‌نهد و كمال را به عشق نيازمند مى‌خواند و به شيوايى توضيح مى‌دهد كه خداوند در زنجيره كمال هستى، عشق را نيروى پيش‌برنده آفريده است.
خط ۹۷: خط ۹۷:
عطار در مقاله هفدهم، بر بيدارى در شب و سحرگاه تأكيد مى‌كند و انسان را به راز و نياز با كردگار در آن هنگام، فرامى‌خواند. مقاله هجدهم، پندهايى را در بر دارد كه آخرين آنها در باره خموشى است و با حكايتى بسيار كوتاه از زبان پيرى از فرزانگان كشور چين در ستايش سكوت به پايان مى‌رسد. خاتمه«اسرارنامه» نيز همچون سه منظومه ديگر عطار، فرو رفتن در خويش يا«روان‌شناسى فردى» شاعر است. اين بخش، با ستايش شاعر آغاز مى‌شود، اما اين مفاخره در بخش‌هاى بعدى اندك اندك به خاك‌سارى و فروتنى بدل مى‌شود.
عطار در مقاله هفدهم، بر بيدارى در شب و سحرگاه تأكيد مى‌كند و انسان را به راز و نياز با كردگار در آن هنگام، فرامى‌خواند. مقاله هجدهم، پندهايى را در بر دارد كه آخرين آنها در باره خموشى است و با حكايتى بسيار كوتاه از زبان پيرى از فرزانگان كشور چين در ستايش سكوت به پايان مى‌رسد. خاتمه«اسرارنامه» نيز همچون سه منظومه ديگر عطار، فرو رفتن در خويش يا«روان‌شناسى فردى» شاعر است. اين بخش، با ستايش شاعر آغاز مى‌شود، اما اين مفاخره در بخش‌هاى بعدى اندك اندك به خاك‌سارى و فروتنى بدل مى‌شود.


== جغرافياى كتاب ==
== جغرافياى کتاب ==




حكايت‌هاى كتاب، بيشتر از آيات قرآن، روايت‌ها، قصه‌هاى مذهبى و گفتار مشايخ و عرفا گرفته شده است؛ چنان‌كه بيشتر آنها را در آثارى مانند«قصص الانبياء» نيشابورى، «كشف الاسرار و عدة الابرار» ميبدى، «لوايح» عين القضات همدانى، «رساله قشيريه» و«حديقة الحقيقة» سنايى مى‌توان بازيافت، اما عطار در داستان‌پردازى، بيش از هر كس، از سنايى تأثير پذيرفته است، البته او به‌رغم سنايى، هنگامى كه از مجذوبان و ديوانگان سخن مى‌گويد، از چارچوب شريعت فراتر مى‌رود.
حكايت‌هاى کتاب، بيشتر از آيات قرآن، روايت‌ها، قصه‌هاى مذهبى و گفتار مشايخ و عرفا گرفته شده است؛ چنان‌كه بيشتر آنها را در آثارى مانند«قصص الانبياء» نيشابورى، «كشف الاسرار و عدة الابرار» ميبدى، «لوايح» عين القضات همدانى، «رساله قشيريه» و«حديقة الحقيقة» سنايى مى‌توان بازيافت، اما عطار در داستان‌پردازى، بيش از هر كس، از سنايى تأثير پذيرفته است، البته او به‌رغم سنايى، هنگامى كه از مجذوبان و ديوانگان سخن مى‌گويد، از چارچوب شريعت فراتر مى‌رود.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش