۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ اشراق' به 'شيخ اشراق') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس') |
||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
به طورى كه 330 صفحه از كتاب تنها به بحث قدرت اختصاص يافته است و 350 صفحۀ آن به بحث علم پرداخته است. اين دو بحث به تنهايى حدود 60 درصد از حجم كتاب را دربر گرفته و از بقيۀ صفات ثبوتيه و صفات سلبيه تنها در 250 صفحه بحث شده است. شايد اين ناهمگونى معلول مصائبى است كه مولف به آنها گرفتار شده است و در خاتمه به آنها اشاره مىكند «و قد وقع اتمامه فى اول يوم من شهر الربيع الاول من شهور سنة 1193 من الهجرة المباركة النبوية و قد كان ذلك عند تراكم الهموم و الاحزان و تفاقم الغموم و الاشجان و فرط الملال و ضيق البال من هجوم المصائب و المحن و تواتر النوائب و الفتن...»[1] | به طورى كه 330 صفحه از كتاب تنها به بحث قدرت اختصاص يافته است و 350 صفحۀ آن به بحث علم پرداخته است. اين دو بحث به تنهايى حدود 60 درصد از حجم كتاب را دربر گرفته و از بقيۀ صفات ثبوتيه و صفات سلبيه تنها در 250 صفحه بحث شده است. شايد اين ناهمگونى معلول مصائبى است كه مولف به آنها گرفتار شده است و در خاتمه به آنها اشاره مىكند «و قد وقع اتمامه فى اول يوم من شهر الربيع الاول من شهور سنة 1193 من الهجرة المباركة النبوية و قد كان ذلك عند تراكم الهموم و الاحزان و تفاقم الغموم و الاشجان و فرط الملال و ضيق البال من هجوم المصائب و المحن و تواتر النوائب و الفتن...»[1] | ||
2-برهانى بودن شيوۀ نراقى: مولف در اكثر مباحث و موضوعات براى اثبات مطالب به برهان استناد نموده است. او بيش از همۀ روشهاى فلسفى به روش مشاء تمايل دارد و از شيخ الرئيس و پيروان او مطالب بيشترى نقل مىكند و از آنها با القابى فاخر ياد مىنمايد. | 2-برهانى بودن شيوۀ نراقى: مولف در اكثر مباحث و موضوعات براى اثبات مطالب به برهان استناد نموده است. او بيش از همۀ روشهاى فلسفى به روش مشاء تمايل دارد و از [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] و پيروان او مطالب بيشترى نقل مىكند و از آنها با القابى فاخر ياد مىنمايد. | ||
3-عدم توجه به حكمت متعاليه: گرچه نراقى بعد از صدر المتألهين مىزيست و از آراء و عقائد او هم اطلاع داشت؛ ولى كمتر از ديگر حكما به اين حكيم توجه داشته است. | 3-عدم توجه به حكمت متعاليه: گرچه نراقى بعد از صدر المتألهين مىزيست و از آراء و عقائد او هم اطلاع داشت؛ ولى كمتر از ديگر حكما به اين حكيم توجه داشته است. |
ویرایش