پرش به محتوا

التنوير في إسقاط التدبير: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''التنوير في إسقاط التدبير''' شرحی ساده و گویا در مورد برداشت صوفیانه‌ی شاذلیه از فضایلی همچون صبر، اخلاص، رجاء، محبت، خوف و غیرو است و همه اینها همچون فصیلتی واحد و جامع در محو انیت (اسقاط تدبیر) دیده می‌شوند- این مسئله به مریدی مربوط است که خواست خود را در جهت مشیت الهی قرار می‌دهد. این کتاب با سلسله‌ای از مناجات‌ها پایان می‌یابد، که در موضوع تدبیر، از زیبایی کم نظیری برخوردار است. از آنجا که این اثر اشاره‌ای به صوفی بزرگ تونسی شیخ ابومحمد مرجانی (699ق/1299م) دارد و در پی آن، ضابطه‌ی معمول برای متوفیات آمده است، باید چنین نتیجه گرفت که در دهه‌ی آخر زندگی ابن عطاءالله نگاشته شده است. این کتاب همچنین حاوی شواهد بسیاری از دو شیخ نخستین شاذلیه است.(309)
'''التنوير في إسقاط التدبير''' تألیف تاج‌الدین ابی‌الفصل احمد بن محمد بن عبدالکریم ابن عطاءالله اسکندری (متوفای 709ق)،  شرحی ساده و گویا در مورد برداشت صوفیانه‌ی شاذلیه از فضایلی همچون صبر، اخلاص، رجاء، محبت، خوف و غیرو است و همه اینها همچون فصیلتی واحد و جامع در محو انیت (اسقاط تدبیر) دیده می‌شوند- این مسئله به مریدی مربوط است که خواست خود را در جهت مشیت الهی قرار می‌دهد.  
 
در ابتدای کتاب، شواهدی از قرآن و احادیث برای اثبات این نظریه می‌آورد. مانند آیه «'''فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجا مِّمَّا قَضَيتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسلِيما''' » (سوره نساء آیه 65)
 
تدبیر در نظر ابن عطا به معنای اندیشه‌کردن در سرانجام کارهایی است که در آینده رخ خواهند داد و تدبیر پسندیده، تدبیری است که سالک را به قرب الی الله برساند، همانند تدبیر توبه، رزق و عبادت، ولی شرطی که برای این تدبیر می‌گذارند، این است که موافق با اراده خدا و رسول(ص) باشد. ابن عطا این نوع تدبیر را برای محکم کردن عزم و نیت در طی طریق و رسیدن به نهایت راه مؤثر می‌داند و معتقد است که انجام دستورات خداوند و اطاعت و بندگی او بدون داشتن نقشه راه و در نظر گرفتن احتمالات مقدور نیست که این امر نیز نیاز به تفکر در آینده امور دارد، پس این تدبیر پسندیده به سالک کمک بسیاری می‌کند، اما آن چه که باید از آن برحذر بود، تدبیر ناپسند است.
 
باید در نظر داشت که منظور ابن عطاء از اسقاط تدبیر در افکار، این نیست که سالک تمام زندگی و معاش خود را کنار بگذارد، بلکه انسان باید با ایمان و اطمینان در برابر ترس‌ها و ناراحتی‌ها و غم‌ها ظاهر شود و از بندگی خلق آزاد شود و تدبیری را که مخالف اراده خدا و موافق لذت‌های نفسانی است، رها کند و مشتاق زیاد شدن اسباب زندگی نباشد.
 
ابن عطاء برای اثبات وجوب اسقاط تدبیر ده دلیل را ذکر می‌کند، از جمله: 1- تدبیر امور انسان در ازل توسط خداوند انجام شده است؛ بنابر این او برای تدبیر زندگی این جهانی ما نیز برتری دارد. 2- حسن تدبیر تنها از جانب خداوند انجام می‌گیرد و نفس برای تدبیر امور خود عاجز است. 3- هنگام جاری شدن قدر بر انسان معمولا اراده‌ای از جانب انسان بر آن کارساز نیست. 4- خداوند مدبر همه سرزمین تحت فرمان‌روایی خود است، از علوی، سفلی، غیب، شهادت، عرش و ....، بنابر این انسان هم به عنوان عضوی از این مملکت، اگر تدبیر امور خود را بر عهده بگیرد، جهل انجام داده است.
 
این کتاب با سلسله‌ای از مناجات‌ها پایان می‌یابد، که در موضوع تدبیر، از زیبایی کم نظیری برخوردار است. از آنجا که این اثر اشاره‌ای به صوفی بزرگ تونسی شیخ ابومحمد مرجانی (699ق/1299م) دارد و در پی آن، ضابطه‌ی معمول برای متوفیات آمده است، باید چنین نتیجه گرفت که در دهه‌ی آخر زندگی ابن عطاءالله نگاشته شده است. این کتاب همچنین حاوی شواهد بسیاری از دو شیخ نخستین شاذلیه است.(309)




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش