۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ ایقاظ النائمین را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به إيقاظ النائمين منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
عنوان إيقاظ النائمين(بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولين گام در سير و سلوك معنوى است.[2] برخى نيز اين نامگذارى را اشارهاى ظريف به اين نكته دانستهاند كه فلاسفه همه خوابند و صدر المتألهين و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در ميان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.[3] | عنوان إيقاظ النائمين(بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولين گام در سير و سلوك معنوى است.[2] برخى نيز اين نامگذارى را اشارهاى ظريف به اين نكته دانستهاند كه فلاسفه همه خوابند و صدر المتألهين و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در ميان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.[3] | ||
به نظر مىرسد | به نظر مىرسد کتابهايى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همين نام)، «إكسير العارفين»، «إيقاظ النائمين»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و«الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى صدر المتألهين(سالهاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در اين كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گويى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهين منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.[4] | ||
صدر المتألهين، | صدر المتألهين، کتاب«الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مىرسد نگارش«إيقاظ النائمين» بعد از اين دو باشد.[5] | ||
هرچند موضوع اصلى | هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نويسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در اين ميان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مىشود. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کتاب، چندان منظّم نيست و فصلبندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمينهساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكندهنويسى مشاهده مىشود.[6] مؤلف، عنوانهاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... براى بحثهاى خود برگزيده است. | |||
با اين همه، اين رساله و ديگر آثار عرفانى صدر المتألهين از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نويسنده، عباراتى دلانگيز و هيجانآور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايشهاى لفظى، بهنحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مىبرد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مىگيرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور(بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسى(حدود 60 شعر) و إرسال مثل مىآرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بىخودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى فى الله است.[7] | با اين همه، اين رساله و ديگر آثار عرفانى صدر المتألهين از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نويسنده، عباراتى دلانگيز و هيجانآور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايشهاى لفظى، بهنحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مىبرد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مىگيرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور(بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسى(حدود 60 شعر) و إرسال مثل مىآرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بىخودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى فى الله است.[7] | ||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
هرچند گزارش تفصيلى محتواى | هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيدهاى از مهمترين مطالب آن، چنين است: | ||
1. مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامضترين دانش، علم توحيد است، إشاره مىكند كه پيش از اين، اين مسئله را به شكل استدلالى در | 1. مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامضترين دانش، علم توحيد است، إشاره مىكند كه پيش از اين، اين مسئله را به شكل استدلالى در کتابها و رسالههاى متعدد تحقيق كردهام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش اين روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمىدانند و مخاطبان مطالب اين کتاب، پويندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.[8] | ||
2. اين مطالب شريف در | 2. اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، بهصورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشارهاى به آن مىشود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمىگنجد و بدون چشيدن دانسته نمىشود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشويق است و ما نيز به آنان إقتدا مىكنيم.[9] | ||
3. مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوهگاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در ميان همه انسانها، حضرت على(ع) بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مىبيند و نشان مىدهد.[10] | 3. مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوهگاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در ميان همه انسانها، حضرت على(ع) بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مىبيند و نشان مىدهد.[10] | ||
4. صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن | 4. صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمىشود. صدر المتألهين شيرازى، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» ناميده مىشود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مىكند، بهسوى خدا روى مىآورد و متوجه سلوك إلى الله مىشود. اين سلوك، چند مرحله دارد: | ||
اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛ | اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛ | ||
| خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و براى خدا و ملكوتش مثالهايى جسمانى مىزنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مىشمارند و پايينتر از اين طبقه، گروهى كوتهبين هستند كه چيزى جز ماديات نمىتوانند تصور كنند.[14] | طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و براى خدا و ملكوتش مثالهايى جسمانى مىزنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مىشمارند و پايينتر از اين طبقه، گروهى كوتهبين هستند كه چيزى جز ماديات نمىتوانند تصور كنند.[14] | ||
== نسخههاى تصحيح شده | == نسخههاى تصحيح شده کتاب == | ||
| خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11740 مطالعه کتاب ایقاظ النائمین در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور] | [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11740 مطالعه کتاب ایقاظ النائمین در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش