پرش به محتوا

التعرف لمذهب أهل التصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
'''التعرف لمذهب أهل التصوف''' تألیف [[کلاباذی، ابوبکر محمد|ابوبکر محمد بن اسحاق بخاری کلابادی]] (متوفای 380ق). کتابی مهم در تصوف به زبان عربی.  
'''التعرف لمذهب أهل التصوف''' تألیف [[کلاباذی، ابوبکر محمد|ابوبکر محمد بن اسحاق بخاری کلابادی]] (متوفای 380ق). کتابی مهم در تصوف به زبان عربی.  


این کتاب از یک مقدمه و 75 باب تشکیل شده است که که از آن میان مفصل‌ترین باب‌ها، باب پنجاه و نهم در موضوع فنا و بقا و باب بیست و ششم در باب کرامات اولیاست.  
این کتاب از یک مقدمه و 75 باب تشکیل شده است که از آن‌میان مفصل‌ترین باب‌ها، باب پنجاه و نهم در موضوع فنا و بقا و باب بیست و ششم در باب کرامات اولیاست.  


قسمت اول این کتاب شرح مختصری است از عقاید صوفیه درباب برخی از موضوعات کلام اسلامی.
قسمت اول این کتاب شرح مختصری است از عقاید صوفیه درباب برخی از موضوعات کلام اسلامی.
خط ۳۸: خط ۳۸:
بدنبال مباحث مزبور، در قسمت بعد شاهد مباحثی درباب اقوال صوفیه در زمینه احوال و مقامات اهل سلوک می‌باشیم، که به‌شیوه معمول کتاب، بسیار به‌اختصار برگزار شده است.
بدنبال مباحث مزبور، در قسمت بعد شاهد مباحثی درباب اقوال صوفیه در زمینه احوال و مقامات اهل سلوک می‌باشیم، که به‌شیوه معمول کتاب، بسیار به‌اختصار برگزار شده است.


در این‌ کتاب تعاریف متعددی بدون ذکر نام گوینده آنها با عناوینی مثل:«قال غیره...»<ref>ر.ک: همان، ص36-40-65</ref>، «قال بعضهم....»<ref>ر.ک: همان، ص66-72</ref> «قال بعض الکبار....»<ref>ر.ک: همان، ص79-91-102</ref> به چشم می‌خورد، [[کلاباذی، ابوبکر محمد|کلابادی]] در توضیح برخی از تعاریف یادآور می‌شود که مضمون تعاریف و اصطلاحات مزبور حتی به وسیله اشاره نیز قابل انتقال نیست، چه رسد به‌آنکه بتوان کنه احوالی را که آن اصطلاح برای بیان آن وضع شده است، درک نمود. بیان او در آخر مبحث چنین است:« برای قوم عباراتی است که بوسیله آن متمایز و جدا از دیگران می‌شوند، اصطلاحاتی بین آنان است که غیر از آنها کسی آن را استعمال نمی‌کند. ما برخی ازآنچه را که حاضر می‌باشد بیان می‌کنیم و معانی آن را با سخن مختصری روشن می‌نمائیم و قصدمان فقط معنی عبارت بدون محتوا است، زیرا که محتوا و مضمون به اشاره در نمی‌آید. تاچه رسد که کشف شود، و اما عبارت از بیان کنه احوال آنان قاصر است. و این برای صاحبان آن مشهور است.»<ref>ر.ک: همان، ص80</ref> با وجود رعایت ایجازی که در سراسر این کتاب به چشم می‌خورد مؤلف یازده صفحه از کتاب را به توضیح معنای «فنا و بقاء اختصاص داده است و تعاریف متعدی را بر حسب مراتب مختلف مطرح کرده است.
در این‌ کتاب تعاریف متعددی بدون ذکر نام گوینده آنها با عناوینی مثل:«قال غیره...»<ref>ر.ک: همان، ص36-40-65</ref>، «قال بعضهم....»<ref>ر.ک: همان، ص66-72</ref> «قال بعض الکبار....»<ref>ر.ک: همان، ص79-91-102</ref> به چشم می‌خورد، [[کلاباذی، ابوبکر محمد|کلابادی]] در توضیح برخی از تعاریف یادآور می‌شود که مضمون تعاریف و اصطلاحات مزبور حتی به وسیله اشاره نیز قابل انتقال نیست، چه رسد به‌آنکه بتوان کنه احوالی را که آن اصطلاح برای بیان آن وضع شده است، درک نمود. بیان او در آخر باب معرفت نفس چنین است: «برای قوم عباراتی است که بوسیله آن متمایز و جدا از دیگران می‌شوند، اصطلاحاتی بین آنان است که غیر از آنها کسی آن را استعمال نمی‌کند. ما برخی ازآنچه را که حاضر می‌باشد بیان می‌کنیم و معانی آن را با سخن مختصری روشن می‌نمائیم و قصدمان فقط معنی عبارت بدون محتوا است، زیرا که محتوا و مضمون به اشاره در نمی‌آید. تاچه رسد که کشف شود، و اما عبارت از بیان کنه احوال آنان قاصر است. و این برای صاحبان آن مشهور است.»<ref>ر.ک: همان، ص80</ref> با وجود رعایت ایجازی که در سراسر این کتاب به چشم می‌خورد مؤلف یازده صفحه از کتاب را به توضیح معنای «فنا و بقاء اختصاص داده است و تعاریف متعدی را بر حسب مراتب مختلف مطرح کرده است.


[[کلاباذی، ابوبکر محمد|کلابادی]] علاوه بر ارائه تعاریف مختلف در این زمینه به بحث درباره‌ی برخی از مسائل نظیر: آیا فانی از اوصاف بشریت به اوصاف مزبور عودت داده می‌شود؟ و یا به‌بیان‌دیگر: فنا امری است دائم یا موقت؟ مقام است یا حال؟ می‌پردازد و در ضمن پاسخ به این مسائل به این نکته اشاره می‌کند که در نزد برخی از صوفیه احوال مختلف فناء و بقاء، جمع و تفرقه، غیبت و شهود، و بالاخره سکر و صحو احوال دو گانه مشابهی هستند که با الفاظ مختلف از آنها تعبیر شده است.<ref>ر.ک:  لاشیء، حسین، ص 157-156</ref>
[[کلاباذی، ابوبکر محمد|کلابادی]] علاوه بر ارائه تعاریف مختلف در این زمینه به بحث درباره‌ی برخی از مسائل نظیر: آیا فانی از اوصاف بشریت به اوصاف مزبور عودت داده می‌شود؟ و یا به‌بیان‌دیگر: فنا امری است دائم یا موقت؟ مقام است یا حال؟ می‌پردازد و در ضمن پاسخ به این مسائل به این نکته اشاره می‌کند که در نزد برخی از صوفیه احوال مختلف فناء و بقاء، جمع و تفرقه، غیبت و شهود، و بالاخره سکر و صحو احوال دو گانه مشابهی هستند که با الفاظ مختلف از آنها تعبیر شده است.<ref>ر.ک:  لاشیء، حسین، ص 157-156</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش