۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دین پژوهی' به 'دینپژوهی') |
||
| (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| معراج (ابهامزدایی)}} | |||
''' معراج پدیدهای شگفت''' نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است که به بیان علمیِ پدیدهی معراج میپردازد. معراج تأییدی قرآنی و روایی دارد و در این باره بسیاری از مفسّران ذیل آیات مربوطه حرف و حدیثهای فراوانی را نقل کردهاند. امّا این پدیدهی شگفت انگیز قهراً تعبیری علمی ـ فلسفی هم دارد، یعنی گذشته از نقل میتوان به سخنان عقل نیز اعتنا کرد و از راه علم و فلسفه نیز بر آن پدیده ناظر بود و این چیزی است که در این کتاب با آن مواجه خواهیم بود. | ''' معراج پدیدهای شگفت''' نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است که به بیان علمیِ پدیدهی معراج میپردازد. معراج تأییدی قرآنی و روایی دارد و در این باره بسیاری از مفسّران ذیل آیات مربوطه حرف و حدیثهای فراوانی را نقل کردهاند. امّا این پدیدهی شگفت انگیز قهراً تعبیری علمی ـ فلسفی هم دارد، یعنی گذشته از نقل میتوان به سخنان عقل نیز اعتنا کرد و از راه علم و فلسفه نیز بر آن پدیده ناظر بود و این چیزی است که در این کتاب با آن مواجه خواهیم بود. | ||
| خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
{{ب|''چونکه کرد الحاح بنمود اندکی''|2=''هیبتی که کُه شود زو مندکی''}} | {{ب|''چونکه کرد الحاح بنمود اندکی''|2=''هیبتی که کُه شود زو مندکی''}} | ||
{{ب|''شهپری بگرفته شرق و غرب را''|2=''از مهابت گشت بیهش مصطفا''}} | {{ب|''شهپری بگرفته شرق و غرب را''|2=''از مهابت گشت بیهش مصطفا''}} | ||
و این ماجرا ادامه | و این ماجرا ادامه مییابد تا آن هنگام که جبرئیل در راه معراج از رفتن باز می ماند و پیامبر وی را دعوت به ادامهی راه میکند که: | ||
{{ب|'' احمد ار بگشاید آن پر جلیل''|2=''تا ابد بیهوش ماند جبرئیل''}} | {{ب|'' احمد ار بگشاید آن پر جلیل''|2=''تا ابد بیهوش ماند جبرئیل''}} | ||
{{ب|''چون گذشت احمد ز صدره و مرصدش''|2=''وز مقام جبرئیل و از حدش''}} | {{ب|''چون گذشت احمد ز صدره و مرصدش''|2=''وز مقام جبرئیل و از حدش''}} | ||
| خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
{{ب|''آن که سرشتِ تنش از جان بود''|2=''سیر عروجش به تن آسان بود''<ref>متن، ص 19</ref>}} | {{ب|''آن که سرشتِ تنش از جان بود''|2=''سیر عروجش به تن آسان بود''<ref>متن، ص 19</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
در این بحث زمینه چینیهای لازم برای بیان معراج صورت میگیرد، سخن از مرزهای هر موجود است، سخن از کم و کیف موجودات است و نهایتاً سخن از خلیفهی مطلق خداوند که عهده دار امر خلافت هستی در روی زمین باشد، این است که مسئلهی ظرفیّت اصل اساسی بحث استاد در این سخنرانی است. از دیگر مقولاتی که در این سخن مورد توجّه قرار گرفته معجزاتی فراوانی است که در طول تاریخ به دست انبیاء و اولیا الهی صورت گرفته و هر کدام از نوع امر خارق العاده است و تحلیل نهایی به چندین مسئله باز | در این بحث زمینه چینیهای لازم برای بیان معراج صورت میگیرد، سخن از مرزهای هر موجود است، سخن از کم و کیف موجودات است و نهایتاً سخن از خلیفهی مطلق خداوند که عهده دار امر خلافت هستی در روی زمین باشد، این است که مسئلهی ظرفیّت اصل اساسی بحث استاد در این سخنرانی است. از دیگر مقولاتی که در این سخن مورد توجّه قرار گرفته معجزاتی فراوانی است که در طول تاریخ به دست انبیاء و اولیا الهی صورت گرفته و هر کدام از نوع امر خارق العاده است و تحلیل نهایی به چندین مسئله باز میگردد. توحید، ولایت در تکوین، معرفت و علم الهی، قدرت، ظرفیّت و تسلّط بر زمان و مکان و شیء که تماماً ذیل قدرت و ولایت در تکوین معنا میگیرد. در قسمت دیگر از جعل خلیفه و از کم و کیف و ضرورت آن سخن میگوید و همین را تمهیدی برای انجام امور خارق العاده لحاظ میکند، که در واقع کسی خلیفهی خداست که خداوند اذن کارهایی چند را به وی داده باشد و در او علم و قدرت و ولایت را برای تحقّق امور خاص مقرّر نموده باشد. | ||
مسئلهی زمان و مکان و حرکت محور اصلی بحث است، زیرا ما همه درگیر و اسیر زمان و مکان و حرکتیم و هر کاری بدون در نظر داشتن این هر سه برای ما محال است. و توصیف خلیفهی الهی در امر ولایت در تکوین چنین است که از ذیل این سه مقوله خارج میشود و به گونهای عمل میکند که حرکت و زمان و مکان بر او استیلایی مستقیم نداشته باشد. اینگونه هر امر متافیزیکی قابل توجیه خواهد بود. | مسئلهی زمان و مکان و حرکت محور اصلی بحث است، زیرا ما همه درگیر و اسیر زمان و مکان و حرکتیم و هر کاری بدون در نظر داشتن این هر سه برای ما محال است. و توصیف خلیفهی الهی در امر ولایت در تکوین چنین است که از ذیل این سه مقوله خارج میشود و به گونهای عمل میکند که حرکت و زمان و مکان بر او استیلایی مستقیم نداشته باشد. اینگونه هر امر متافیزیکی قابل توجیه خواهد بود. | ||
| خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
سخنرانی دوّم ادامهای منطقی بر سخنرانی نخست است، زیرا از ادامهی بحث زمان و مکان بحث را دنبال میکند. در اینجاست که پرسشهایی در خصوص معراج مطرح میکند و در صدد پاسخ منطقی و فلسفی به آن پرسشها بر میآید. در این سخن از واژههای قرآن استفاده میکند و آنها را تحلیل میکند تا بتواند بحث را به خوبی هدایت کند. مسئلهی سیر و سیر شبانه، طی الارض، و عروج در همینجا مطرح میشود. طرح مسئلهی مسافت، سرعت، قدرت، و عبور از زمان و مکان مقولهی دیگری است که طرح میشود. | سخنرانی دوّم ادامهای منطقی بر سخنرانی نخست است، زیرا از ادامهی بحث زمان و مکان بحث را دنبال میکند. در اینجاست که پرسشهایی در خصوص معراج مطرح میکند و در صدد پاسخ منطقی و فلسفی به آن پرسشها بر میآید. در این سخن از واژههای قرآن استفاده میکند و آنها را تحلیل میکند تا بتواند بحث را به خوبی هدایت کند. مسئلهی سیر و سیر شبانه، طی الارض، و عروج در همینجا مطرح میشود. طرح مسئلهی مسافت، سرعت، قدرت، و عبور از زمان و مکان مقولهی دیگری است که طرح میشود. | ||
از دیگر مسائلی که در این سخن وجود دارد پاسخهایی مستدل به خواب و رؤیا نبودن واقعهی معراج است، زیرا بسیاری آن واقعه را رؤیا و خواب در نظر میگیرند و امکان آن را در خواب ممکن | از دیگر مسائلی که در این سخن وجود دارد پاسخهایی مستدل به خواب و رؤیا نبودن واقعهی معراج است، زیرا بسیاری آن واقعه را رؤیا و خواب در نظر میگیرند و امکان آن را در خواب ممکن میدانند، ولی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با مطالب متنوّع و دقیق بیان میکند که این امر خواب و رؤیا نبوده، بلکه کاملاً در بیداری اتّفاق افتاده است، و واژگان سیر و اسری را دال بر بیداری حرکت نخست میگیرد، و مورد معراج را هم در پی این پدیده در هشیاری و بیداری لحاظ میکند. | ||
نویسنده در بخشی از این سخن میگوید: سیر واژگانی که در خود آیات به کار گرفته شده است عملاً نشان میدهد که خواب نبوده، بلکه یک سیری بوده در بیداری و کاملاً در هشیاری، منتها در نیمههای شب. در دل شب بوده که این ماجرا اتّفاق افتاده است. پدیده از جهت سیر شبانه یکی واژهی «اسراء» است که قرآن میفرماید: «سبحان الّذی اسرا». «اَسراء» یا «اِسراء»، حرکت و سیر شبانه است. سیری است که در دل شب صورت میگیرد و برای اینکه محدودهی زمانی مشخّص باشد واژه «لیلاً» را به کار گرفتند که عملاً نشان میدهد همهی این پدیده در یک شب صورت گرفته است. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در ذیل همین آیه در تفسیر ارزشمند [[المیزان]] مینویسد: کلمهی «اسراء» و همچنین کلمهی «سری» که ثلاثی مجرّد آن است به معنای سیر در شب است. وقتی گفته میشود: «سری و اسری» معنایش این است که فلانی در شب راه پیمود، و وقتی گفته میشود: «سری و اسری به» معنایش این است که او را شبانه سیر داد. و کلمهی «لیلاً» مفعولٌ فیه و بودنش در کلام این معنا را افاده میکند که این سیر همهاش در شب انجام گرفته، هم رفتنش و هم برگشتنش<ref>متن، صص 52-51</ref>. | نویسنده در بخشی از این سخن میگوید: سیر واژگانی که در خود آیات به کار گرفته شده است عملاً نشان میدهد که خواب نبوده، بلکه یک سیری بوده در بیداری و کاملاً در هشیاری، منتها در نیمههای شب. در دل شب بوده که این ماجرا اتّفاق افتاده است. پدیده از جهت سیر شبانه یکی واژهی «اسراء» است که قرآن میفرماید: «سبحان الّذی اسرا». «اَسراء» یا «اِسراء»، حرکت و سیر شبانه است. سیری است که در دل شب صورت میگیرد و برای اینکه محدودهی زمانی مشخّص باشد واژه «لیلاً» را به کار گرفتند که عملاً نشان میدهد همهی این پدیده در یک شب صورت گرفته است. مرحوم [[علامه طباطبایی]] در ذیل همین آیه در تفسیر ارزشمند [[المیزان]] مینویسد: کلمهی «اسراء» و همچنین کلمهی «سری» که ثلاثی مجرّد آن است به معنای سیر در شب است. وقتی گفته میشود: «سری و اسری» معنایش این است که فلانی در شب راه پیمود، و وقتی گفته میشود: «سری و اسری به» معنایش این است که او را شبانه سیر داد. و کلمهی «لیلاً» مفعولٌ فیه و بودنش در کلام این معنا را افاده میکند که این سیر همهاش در شب انجام گرفته، هم رفتنش و هم برگشتنش<ref>متن، صص 52-51</ref>. | ||
| خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
در بخش دیگر باز هم توضیح میدهد: «ما زاغ البصر»، چشم تو کج ندید، انحراف ندید، درست دیده است. حتّی عبارت «و ما طغی» نیز این مسئله را بیشتر تأیید و تأکید میکند که فکر نکن خیالاتی شدی، چشمت دقیقِ دقیق دید. به کارگیری واژهی «بصر» در بیداری است نکتهی بعد که میخواهد بیان بکند که پیامبر در بیداری بود که این واقعه رخ داده است واژهی «رؤیت» را به کار میگیرد، دیدن آیات، دیدن نشانههای خاص پروردگار، و لذا میفرماید: «و لقد رأی من آیات ربّه الکبری» میفرماید: به تحقیق پیامبر آیات بزرگ پروردگار را شاهد بود و بدیهی است که شهود در خواب صورت نمیگیرد. واژهی «رؤیت» که اینجا به کار رفته «و لقد رأی» یک واژهی کاملاً دقیق در مفهوم و معنای بیداری است و برای کسانی که اهل تحقیق و تتبّع هستند به خوبی معلوم است که این سیر کاملاً سیر جسمانی بوده همراه با بیداری و هشیاری تام و تمام، یعنی در طول سفر پیامبر با این پیکره این مسیر را طی کرده است و لذا اینها دلالت دارد که در بیداری و در زمان کاملاً هشیاری این اتّفاق افتاده و خواب و خیال و رؤیا نبوده است<ref>متن، ص 58</ref>. | در بخش دیگر باز هم توضیح میدهد: «ما زاغ البصر»، چشم تو کج ندید، انحراف ندید، درست دیده است. حتّی عبارت «و ما طغی» نیز این مسئله را بیشتر تأیید و تأکید میکند که فکر نکن خیالاتی شدی، چشمت دقیقِ دقیق دید. به کارگیری واژهی «بصر» در بیداری است نکتهی بعد که میخواهد بیان بکند که پیامبر در بیداری بود که این واقعه رخ داده است واژهی «رؤیت» را به کار میگیرد، دیدن آیات، دیدن نشانههای خاص پروردگار، و لذا میفرماید: «و لقد رأی من آیات ربّه الکبری» میفرماید: به تحقیق پیامبر آیات بزرگ پروردگار را شاهد بود و بدیهی است که شهود در خواب صورت نمیگیرد. واژهی «رؤیت» که اینجا به کار رفته «و لقد رأی» یک واژهی کاملاً دقیق در مفهوم و معنای بیداری است و برای کسانی که اهل تحقیق و تتبّع هستند به خوبی معلوم است که این سیر کاملاً سیر جسمانی بوده همراه با بیداری و هشیاری تام و تمام، یعنی در طول سفر پیامبر با این پیکره این مسیر را طی کرده است و لذا اینها دلالت دارد که در بیداری و در زمان کاملاً هشیاری این اتّفاق افتاده و خواب و خیال و رؤیا نبوده است<ref>متن، ص 58</ref>. | ||
در سخن سوّم هم بحث سیر مطلوب خود را دارد و در آخر به آیات کبری اشاره میشود و این که [[امام علی (ع)]] میفرماید خداوند آیتی برتر از من قرار نداد و برای این اشاراتی در رابطه با معراج را روایت میکند. حضور معنوی امام علی در معراج و سخن گفتن خداوند در آن موضع و موقع با صدا و لحن [[امام علی (ع)]] از مواردی است که مطرح میشود و چندین سند هم برای این مسئله مطرح میکند که از جمله: [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|کشف الغمه]]، الصراط المستقیم، [[کشف الیقین]]، [[إرشاد القلوب|ارشاد القلوب]]، [[المناقب (خوارزمی)|المناقب خوارزمی]]، [[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية|عوالی اللآلی]] و [[بحار الانوار]]. | در سخن سوّم هم بحث سیر مطلوب خود را دارد و در آخر به آیات کبری اشاره میشود و این که [[امام علی(ع)]] میفرماید خداوند آیتی برتر از من قرار نداد و برای این اشاراتی در رابطه با معراج را روایت میکند. حضور معنوی امام علی در معراج و سخن گفتن خداوند در آن موضع و موقع با صدا و لحن [[امام علی(ع)]] از مواردی است که مطرح میشود و چندین سند هم برای این مسئله مطرح میکند که از جمله: [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|کشف الغمه]]، الصراط المستقیم، [[کشف الیقین]]، [[إرشاد القلوب|ارشاد القلوب]]، [[المناقب (خوارزمی)|المناقب خوارزمی]]، [[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية|عوالی اللآلی]] و [[بحار الانوار]]. | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
کتاب معراج پدیدهای شگفت اثر دیگری از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مجموعه | کتاب معراج پدیدهای شگفت اثر دیگری از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مجموعه قرآنشناسی و دینپژوهی به انتشار رسیده است و برخی از نکات این اثر چنین به نظر میرسد: | ||
# نو بودن شیوهی بحث. | # نو بودن شیوهی بحث. | ||
# نگرش فلسفی ـ عرفانی به اصل ماجرا. | # نگرش فلسفی ـ عرفانی به اصل ماجرا. | ||
# | # معراجنامههایی که بحث را بهتر نشان میدهد. | ||
# توجّه نیک به واژگان قرآنی. | # توجّه نیک به واژگان قرآنی. | ||
# مختصر و مفید بودن بحث. | # مختصر و مفید بودن بحث. | ||
| خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
[[سید برهانالدین، مرشد مولانا]] | [[سید برهانالدین، مرشد مولانا]] | ||
[[در سایه سار مهر ( | [[در سایه سار مهر (جشننامهی دکتر کاظم محمّدی)]] | ||
[[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] | [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] | ||