پرش به محتوا

حقائق التفسیر (دار الکتب العلمية): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
او در مقدمه حقائق التفسیر نوشته است که چون صاحبان دانش‌های ظاهری در رشته‌های مرتبط با قرآن به نگارش پرداخته‌اند و جز آنچه در کلام [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السلام]] و ابن عطاء در توضیح پاره‌ای از آیات متفرقه آمده، کسی برای فهم خطابات قرآنی به زبان اهل حقیقت اقدامی نکرده، بر آن شده آنچه را در این باب در کلام [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السلام]] و ابن عطاء یافته است گردآوری کند و سخنان مشایخ اهل حقیقت را در این باب به آن منضم نماید و آن را به ترتیب سوره‌های قرآن تنظیم کند.<ref>ر.ک: مقدمه، ص19-20</ref>
او در مقدمه حقائق التفسیر نوشته است که چون صاحبان دانش‌های ظاهری در رشته‌های مرتبط با قرآن به نگارش پرداخته‌اند و جز آنچه در کلام [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السلام]] و ابن عطاء در توضیح پاره‌ای از آیات متفرقه آمده، کسی برای فهم خطابات قرآنی به زبان اهل حقیقت اقدامی نکرده، بر آن شده آنچه را در این باب در کلام [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السلام]] و ابن عطاء یافته است گردآوری کند و سخنان مشایخ اهل حقیقت را در این باب به آن منضم نماید و آن را به ترتیب سوره‌های قرآن تنظیم کند.<ref>ر.ک: مقدمه، ص19-20</ref>


مهمترین کسانی که اقوالشان را سلمی در این تفسیر آورده است عبارتند از: [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]]، ابن عطا آدمی، [[حلاج، حسین بن منصور|حسین بن منصور حلاج]]، ابوالحسین نوری.  
مهمترین کسانی که اقوالشان را سلمی در این تفسیر آورده است عبارتند از: [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]]، ابن عطا آدمی، [[حلاج، حسین بن منصور|حسین بن منصور حلاج]]، [[ابوالحسین نوری]].  


تفسیر ابوالحسن نوری، از میان این مجموعه، کوتاه‌ترین است که تنها 29 آیه از آیات قرآنی در آن مورد تفسیر قرار گرفته است.<ref>ر.ک: قاسم پور، محسن؛ ص55</ref>
تفسیر ابوالحسین نوری، از میان این مجموعه، کوتاه‌ترین است که تنها 29 آیه از آیات قرآنی در آن مورد تفسیر قرار گرفته است.<ref>ر.ک: قاسم پور، محسن؛ ص55</ref>


در این کتاب هیچ سخنی در تفسیر ظاهر قرآن دیده نمی‌شود و تفسیر باطنی محض است، ولی از مقدمه‌ی مؤلف آن به دست می‌آید که مکتب تفسیری وی باطنی محض نبوده و ظاهر قرآن را نیز معتبر و قابل استناد و احتجاج می‌دانسته است. وی در آن مقدمه گفته است:
در این کتاب هیچ سخنی در تفسیر ظاهر قرآن دیده نمی‌شود و تفسیر باطنی محض است، ولی از مقدمه‌ی مؤلف آن به دست می‌آید که مکتب تفسیری وی باطنی محض نبوده و ظاهر قرآن را نیز معتبر و قابل استناد و احتجاج می‌دانسته است. وی در آن مقدمه گفته است:
خط ۴۱: خط ۴۱:
«وقتى ديدم افراد معروف به علوم ظاهر در بيان انواع مطالب قرآن از قبيل قرائت‌ها، تفسيرها، مشكلات، احكام، اعراب، لغت، مجمل، مفسر، ناسخ و منسوخ پيش افتاده‌اند و در گردآورى فهم خطاب قرآن به زبان حقيقت جز [آن چه] در آيات پراكنده‌اى به ابو العباس بن عطا نسبت داده‌اند و در آياتى بدون ترتيب از جعفر بن محمد عليه السّلام نقل كرده‌اند، هيچ‌كس كارى نكرده است و در اين باره مطالبى را از آنان شنيده بودم كه نيكو مى‌دانستم، علاقه پيدا كردم كه آن [مطالب] را به مقالۀ آنان ضميمه كنم و سخنان مشايخ اهل حقيقت را به آن بيفزايم و به قدر طاقتم آن را به ترتيب سوره‌ها مرتب كنم...»<ref>ر.ک: مقدمه، ص10</ref>
«وقتى ديدم افراد معروف به علوم ظاهر در بيان انواع مطالب قرآن از قبيل قرائت‌ها، تفسيرها، مشكلات، احكام، اعراب، لغت، مجمل، مفسر، ناسخ و منسوخ پيش افتاده‌اند و در گردآورى فهم خطاب قرآن به زبان حقيقت جز [آن چه] در آيات پراكنده‌اى به ابو العباس بن عطا نسبت داده‌اند و در آياتى بدون ترتيب از جعفر بن محمد عليه السّلام نقل كرده‌اند، هيچ‌كس كارى نكرده است و در اين باره مطالبى را از آنان شنيده بودم كه نيكو مى‌دانستم، علاقه پيدا كردم كه آن [مطالب] را به مقالۀ آنان ضميمه كنم و سخنان مشايخ اهل حقيقت را به آن بيفزايم و به قدر طاقتم آن را به ترتيب سوره‌ها مرتب كنم...»<ref>ر.ک: مقدمه، ص10</ref>


نمونه‌اى از مطالب اين تفسير: - در مورد آيۀ كريمه «وَ لَوْ أَنّٰا كَتَبْنٰا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيٰارِكُمْ مٰا فَعَلُوهُ إِلاّٰ قَلِيلٌ» (نساء،آیه 60)، آورده است:
نمونه‌اى از مطالب اين تفسير: - در مورد آيۀ كريمه «'''وَ لَوْ أَنّٰا كَتَبْنٰا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيٰارِكُمْ مٰا فَعَلُوهُ إِلاّٰ قَلِيلٌ'''» (نساء،آیه 60)، آورده است:


محمد بن فضل گفته است: [اگر بر آنان مى‌نوشتيم كه] نفس خود را با مخالفت خواسته‌اش بكشيد «يا از خانه‌هايتان بيرون كنيد»؛ يعنى دوستى دنيا را از دلهايتان خارج كنيد، آن را جز اندكى كه در عدد كم و در معانى زياد هستند، انجام نمى‌دادند و آنان اهل توفيق و ولايت‌هاى راستين‌اند».<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص154</ref>
محمد بن فضل گفته است: [اگر بر آنان مى‌نوشتيم كه] نفس خود را با مخالفت خواسته‌اش بكشيد «يا از خانه‌هايتان بيرون كنيد»؛ يعنى دوستى دنيا را از دلهايتان خارج كنيد، آن را جز اندكى كه در عدد كم و در معانى زياد هستند، انجام نمى‌دادند و آنان اهل توفيق و ولايت‌هاى راستين‌اند».<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص154</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش