۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وى در سال 549ق، در قريهى سهرورد زنجان ديده به جهان گشود. در مراغه نزد مجد الدين جيلى به تحصيل پرداخت و اصول فقه را آموخت. در همين شهر و در محضر همين استاد، با فخر رازى همدرس بود. | وى در سال 549ق، در قريهى سهرورد زنجان ديده به جهان گشود. در مراغه نزد مجد الدين جيلى به تحصيل پرداخت و اصول فقه را آموخت. در همين شهر و در محضر همين استاد، با فخر رازى همدرس بود. | ||
وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى شيخ الرئيس ([[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت. | وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ([[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت. | ||
وى در بيان مسائل، بىباك بود و صراحت لهجه او گاهى به فاش شدن اسرار سير و سلوك و رموز عرفان منجر مىشد. سرانجام، فقهاى قشرى عامه كه تنها به ظواهر شريعت توجه داشتند، عليه او شوريدند و سخنانش را خلاف اصول دين پنداشتند؛ تا جايى كه «ملك ظاهر» را به قتل او تشويق كردند. ملك كه در باطن به شيخ ارادت مىورزيد، به خواسته فقها وقعى ننهاد و از قتل او ابا كرد. فقها هم بيكار ننشستند و شكوائيهها نزد «صلاح الدين ايوبى» فرستادند و انجام اين كار را از او خواستند. | وى در بيان مسائل، بىباك بود و صراحت لهجه او گاهى به فاش شدن اسرار سير و سلوك و رموز عرفان منجر مىشد. سرانجام، فقهاى قشرى عامه كه تنها به ظواهر شريعت توجه داشتند، عليه او شوريدند و سخنانش را خلاف اصول دين پنداشتند؛ تا جايى كه «ملك ظاهر» را به قتل او تشويق كردند. ملك كه در باطن به شيخ ارادت مىورزيد، به خواسته فقها وقعى ننهاد و از قتل او ابا كرد. فقها هم بيكار ننشستند و شكوائيهها نزد «صلاح الدين ايوبى» فرستادند و انجام اين كار را از او خواستند. |
ویرایش