۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
=== منابع قاضی عبدالجبار در تفسیرش === | === منابع قاضی عبدالجبار در تفسیرش === | ||
قاضی عبدالجبار در تفسیرش علاوه بر تفاسیر پیشینیانی مانند ابن عباس و حسن بصری و مجاهد، به منابع متقدمین معتزله مانند [[تفسير أبيبكر الأصم]] (متوفای 225ق)، و نیز [[تفسیر أبيالقاسم الکعبي البلخي]](متوفای 319ق) ارجاع داده است، البته نقل قولهای قاضی به معنای موافقت کامل ایشان با همه نظرات آنها نیست، گاه نظرات او با آنها موافق و گاه مخالف است. | قاضی عبدالجبار در تفسیرش علاوه بر تفاسیر پیشینیانی مانند ابن عباس و حسن بصری و مجاهد، به منابع متقدمین معتزله مانند [[تفسير أبيبكر الأصم]] (متوفای 225ق)، و نیز [[تفسیر أبيالقاسم الکعبي البلخي]](متوفای 319ق) ارجاع داده است، البته نقل قولهای قاضی به معنای موافقت کامل ایشان با همه نظرات آنها نیست، گاه نظرات او با آنها موافق و گاه مخالف است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref> | ||
=== انتقادات قاضی در تفسیرش === | === انتقادات قاضی در تفسیرش === | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
همچنین قاضی عبدالجبار معتقدان به مرجئه و مشبهه و مجسمه و نصارا را نکوهش نموده است و در رد نصارا کتابی نگاشته است. | همچنین قاضی عبدالجبار معتقدان به مرجئه و مشبهه و مجسمه و نصارا را نکوهش نموده است و در رد نصارا کتابی نگاشته است. | ||
قاضی قرائت ابوهریره را نیز به چالش کشیده و آنها را از اخبار آحاد دانسته که نمیتوان بر اساس آن حکم کرد. | قاضی قرائت ابوهریره را نیز به چالش کشیده و آنها را از اخبار آحاد دانسته که نمیتوان بر اساس آن حکم کرد.<ref>ر.ک: همان، صص12-14</ref> | ||
=== قاضی و قرائات === | === قاضی و قرائات === | ||
قاضی تنها قرائات مشهوره را اجازه میدهد و در بین این قرائات، قرائت حمزه و کسائی را مقدم میشمرد. | قاضی تنها قرائات مشهوره را اجازه میدهد و در بین این قرائات، قرائت حمزه و کسائی را مقدم میشمرد.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref> | ||
=== قاضی و نظم === | === قاضی و نظم === | ||
برای فهم درست آیات قرآنی، توجه به نظم و نقش سیاق و ایجاد تناسب و ارتباط میان پارهها و بخشهای مختلف آیات قرآنی راهگشا است، به ویژه در آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر جبر دارد، تنها با نگریستن به سیاق، میتوان معنای جبر را از این گونه آیات زدود. | برای فهم درست آیات قرآنی، توجه به نظم و نقش سیاق و ایجاد تناسب و ارتباط میان پارهها و بخشهای مختلف آیات قرآنی راهگشا است، به ویژه در آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر جبر دارد، تنها با نگریستن به سیاق، میتوان معنای جبر را از این گونه آیات زدود.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref> | ||
=== قاضی و اسباب نزول === | === قاضی و اسباب نزول === | ||
یکی از مباحث مهم در فهم نصوص قرآنی اسباب نزول است. قاضی عبدالجبار معتزلی با استفاده از ادله عقلی، بدون اشاره به روایات نبوی ظهر و بطن، سعی میکند وجود باطنی را که ظاهر بر آن دلالت نمیکند منکر شود. بر این اساس بسیاری از اسباب نزولی که روایات علمای تابعین و قدمای سلف بیان کرده بودند، کنار گذاشته شد. | یکی از مباحث مهم در فهم نصوص قرآنی اسباب نزول است. قاضی عبدالجبار معتزلی با استفاده از ادله عقلی، بدون اشاره به روایات نبوی ظهر و بطن، سعی میکند وجود باطنی را که ظاهر بر آن دلالت نمیکند منکر شود. بر این اساس بسیاری از اسباب نزولی که روایات علمای تابعین و قدمای سلف بیان کرده بودند، کنار گذاشته شد.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> | ||
=== قاضی و حدیث نبوی === | === قاضی و حدیث نبوی === | ||
قاضی عبدالجبار گفتار مفسرانی که علت احتباس وحی از نبی (ص) به مدت 15 یا 40 روز، نگفتن انشاءالله از سوی پیامبر میدانستند، را مردود دانسته و با تحلیل عقلی آن را باطل میداند، ایشان معتقد است که واقعا بعید است که پیامبر اسلام (ص) قولی بدهند و در آن انشاءالله بر زبان جاری نسازند. | قاضی عبدالجبار گفتار مفسرانی که علت احتباس وحی از نبی(ص) به مدت 15 یا 40 روز، نگفتن انشاءالله از سوی پیامبر میدانستند، را مردود دانسته و با تحلیل عقلی آن را باطل میداند، ایشان معتقد است که واقعا بعید است که پیامبر اسلام(ص) قولی بدهند و در آن انشاءالله بر زبان جاری نسازند. | ||
همچنین در روایتی که در باب نمازهای واجب یومیه است و پس از اینکه پنجاه نماز بر پیامبر(ص) واجب شد. پیامبر دائما در رفت و آمد بین خداوند و حضرت موسی(ع) بودند تا این که به دلیل دلسوزی حضرت موسی(ع)، پنجاه نماز به پنج نماز تغییر یافت. قاضی این روایت را نیز کنار گذاشته و گفت: چنین گفتاری مستلزم نسخ حکم قبل از حضور عمل میشود، و چنین حکمی مستلزم بداء است و بداء بر خداوند محال است، بر این اساس این روایت به دلیل این که چیزی را با خود به همراه دارد که مجوزی بر قبول آن نداریم، مردود است. | همچنین در روایتی که در باب نمازهای واجب یومیه است و پس از اینکه پنجاه نماز بر پیامبر(ص) واجب شد. پیامبر دائما در رفت و آمد بین خداوند و حضرت موسی(ع) بودند تا این که به دلیل دلسوزی حضرت موسی(ع)، پنجاه نماز به پنج نماز تغییر یافت. قاضی این روایت را نیز کنار گذاشته و گفت: چنین گفتاری مستلزم نسخ حکم قبل از حضور عمل میشود، و چنین حکمی مستلزم بداء است و بداء بر خداوند محال است، بر این اساس این روایت به دلیل این که چیزی را با خود به همراه دارد که مجوزی بر قبول آن نداریم، مردود است.<ref>ر.ک: همان، ص18</ref> | ||
==فرائد القرآن و ادلته== | ==فرائد القرآن و ادلته== |
ویرایش