۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
شاهنامهی فردوسی یادگار فضای فکری آزادی است که روزگار اوج دانش و فضل در ایران بود. شاهنامه در سرفصل یک تحول فکری و فرهنگی در ایران، و پایان یک عصر و آغاز عصر دیگری پدید آمده است، در خراسان عصر سامانی که فارغ از تسلط فقیهان دستگاه خلافت بود. در سالهایی که در بغداد حسین منصور حلاج را به دار میکشیدند و پیکرش را میسوزانیدند در پرتو بیداری و خردورزی و آزاد اندیشی، حکیمانی چون بیرونی و فارابی و رازی و ابن سینا ظهور میکردند. اما در آخرین سالهای حیات فردوسی با قدرت یافتن محمود فضای خراسان هم رنگ بغداد را گرفت. از آن به بعد بود که سیاست آمیخته به تعصب و جهالت سلجوقی - عباسی تعقل و فکر را در این سرزمین ریشه کن کرد.<ref>ر.ک: همان، ص75</ref> | شاهنامهی فردوسی یادگار فضای فکری آزادی است که روزگار اوج دانش و فضل در ایران بود. شاهنامه در سرفصل یک تحول فکری و فرهنگی در ایران، و پایان یک عصر و آغاز عصر دیگری پدید آمده است، در خراسان عصر سامانی که فارغ از تسلط فقیهان دستگاه خلافت بود. در سالهایی که در بغداد حسین منصور حلاج را به دار میکشیدند و پیکرش را میسوزانیدند در پرتو بیداری و خردورزی و آزاد اندیشی، حکیمانی چون بیرونی و فارابی و رازی و ابن سینا ظهور میکردند. اما در آخرین سالهای حیات فردوسی با قدرت یافتن محمود فضای خراسان هم رنگ بغداد را گرفت. از آن به بعد بود که سیاست آمیخته به تعصب و جهالت سلجوقی - عباسی تعقل و فکر را در این سرزمین ریشه کن کرد.<ref>ر.ک: همان، ص75</ref> | ||
آگاهیهای ما دربارهی شاعر تا زمان آغاز شاهنامه در حدود 367ق اندک است، غیر از این که او پسری داشته که در 359ق به دنیا آمده بوده است و بنابر این فردوسی بایددر سال 358ق یا زودتر ازدواج کرده باشد. درباره همسر او هیچ اطلاعی به دست ما نرسیده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/21794/179 ر.ک: خالقی مطلق، جلال، ص 179]</ref> | آگاهیهای ما دربارهی شاعر تا زمان آغاز شاهنامه در حدود 367ق اندک است، غیر از این که او پسری داشته که در 359ق به دنیا آمده بوده است و بنابر این فردوسی بایددر سال 358ق یا زودتر ازدواج کرده باشد. درباره همسر او هیچ اطلاعی به دست ما نرسیده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/21794/179 ر.ک: خالقی مطلق، جلال، ص 179]</ref><ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص38</ref> | ||
شاهنامه حاصل تمام عمر حکیم بزرگ طوس از جوانی تا پیری است. | شاهنامه حاصل تمام عمر حکیم بزرگ طوس از جوانی تا پیری است. | ||
فردوسی در پایان کار شاهنامه در اواخر عمر احساس نیازمندی مالی داشته، و نیز به سبب آوازهی تبلیغات محمد که به طوس رسیده است و فردوسی آواز این دهل را از دور شنیده، بدین فکر افتاده است که این اثر خود را به نام محمود غزنوی کند، تا هم از این راه آسایشی در زندگی آخر عمر بیابد، و هم از رهگذر نام محمود و نفوذ وی، نشر کتابش با توفیق بیشتر همراه باشد، و از گزند حوادث در امان بماند. وقتی که فردوسی شاهنامه را نزد محمود فرستاد، یا به احتمالی خود به غزنین برد، محمود رفتاری آنچنان که شایستهی رنج عظیم فردوسی باشد با او نکرد، بلکه با سردی و بی اعتنایی خویش نژادی و اخلاقی محمود، عوامل خارجی نیز چنین میخواستند، و فردوسی خود از حاسدانی | فردوسی در پایان کار شاهنامه در اواخر عمر احساس نیازمندی مالی داشته، و نیز به سبب آوازهی تبلیغات محمد که به طوس رسیده است و فردوسی آواز این دهل را از دور شنیده، بدین فکر افتاده است که این اثر خود را به نام محمود غزنوی کند، تا هم از این راه آسایشی در زندگی آخر عمر بیابد، و هم از رهگذر نام محمود و نفوذ وی، نشر کتابش با توفیق بیشتر همراه باشد، و از گزند حوادث در امان بماند. وقتی که فردوسی شاهنامه را نزد محمود فرستاد، یا به احتمالی خود به غزنین برد، محمود رفتاری آنچنان که شایستهی رنج عظیم فردوسی باشد با او نکرد، بلکه با سردی و بی اعتنایی خویش نژادی و اخلاقی محمود، عوامل خارجی نیز چنین میخواستند، و فردوسی خود از حاسدانی که در نزد شاه کار او را تباه کردند به صراحت سخن گفته است. بی گمان، شیعی بودن فردوسی و گرایش او به اعتزال نیز از عوامل این محرومیت بوده است.<ref>ر.ک: فردوسی، ابوالقاسم، ص5</ref><ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص140</ref> | ||
== وفات == | == وفات == |
ویرایش