پرش به محتوا

رحلات بوركهارت في بلاد النوبة و السودان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مقريزى' به 'مقريزى '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'مقريزى' به 'مقريزى ')
خط ۷۵: خط ۷۵:
بوركهارت سفرش در سال 1813م از اسوان آغاز و پس از آن به المحس (تينارى) مى‌رود و به اسوان مراجعت مى‌كند. از اسوان به بربر و سپس به شهر شندى و از آنجا به التاكه و سواكن و از طريق درياى سرخ به حجاز مى‌رود.
بوركهارت سفرش در سال 1813م از اسوان آغاز و پس از آن به المحس (تينارى) مى‌رود و به اسوان مراجعت مى‌كند. از اسوان به بربر و سپس به شهر شندى و از آنجا به التاكه و سواكن و از طريق درياى سرخ به حجاز مى‌رود.


جهانگردان «اسوان» را به جهت آثار آن و آثار جزيره فنتين مجاور با آن، بديع‌ترين بلاد مصر دانسته‌اند؛ اما بوركهارت اسوان را مستحق اين مقدار مدح ندانسته است. از جمله اماكن مورد توجه او در اسوان، مقبره يكى از بزرگان ترك با نام شيخ ونس بوده كه قبور در اطرافش به مساحت تقريبى سه مايل پراكنده بوده است. تعدادى زيادى از اولياى صاحب كرامت در اين مكان مدفون بوده است و اتقياء از نواحى مختلف مصر براى زيارت قبور آنها به آنجا مى‌آمده‌اند. سنگ‌هاى عمود بر اين قبور منقوش به خط كوفى بوده است؛ اما خطوط آن قابل خواندن نبوده است. او به نقل از مقريزى مورخ مصرى شيوع طاعون در سال 806م كه 21000 نفر را به هلاكت رساند، حكايت مى‌كند.
جهانگردان «اسوان» را به جهت آثار آن و آثار جزيره فنتين مجاور با آن، بديع‌ترين بلاد مصر دانسته‌اند؛ اما بوركهارت اسوان را مستحق اين مقدار مدح ندانسته است. از جمله اماكن مورد توجه او در اسوان، مقبره يكى از بزرگان ترك با نام شيخ ونس بوده كه قبور در اطرافش به مساحت تقريبى سه مايل پراكنده بوده است. تعدادى زيادى از اولياى صاحب كرامت در اين مكان مدفون بوده است و اتقياء از نواحى مختلف مصر براى زيارت قبور آنها به آنجا مى‌آمده‌اند. سنگ‌هاى عمود بر اين قبور منقوش به خط كوفى بوده است؛ اما خطوط آن قابل خواندن نبوده است. او به نقل از [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]]  مورخ مصرى شيوع طاعون در سال 806م كه 21000 نفر را به هلاكت رساند، حكايت مى‌كند.


از جمله مناطقى كه بوركهارت از آن گزارش كرده سرزمين قبيله‌نشين «برر» است كه در اصل به اين سرزمين عربزبان ميرفاب اطلاق مى‌شده است و خود را از نوادگان جعليّين مى‌دانستند. بوركهارت (1814م) جنوبى‌ترين بخش سرزمين ميرفابى را قلمرو كوچك و مجزايى وصف كرده كه به رأسالوادى مشهور بوده و حكومت آن را يكى از اعضاى خاندان تمساح در دست داشته است. سرزمين بربر مركز بارزگانى مهمى بود؛ جادهاى كه از مصر عليا آغاز، و پس از گذاشتن از صحراى نوبه، در اين سرزمين به نيل منتهى مى‌شد؛ كاروان‌هايى نيز كه از سنّار و شندى به مصر مى‌رفتند از همين جا مى‌گذشتند. در زمانى كه بوركهارت از اين سرزمين ديدن كرده دهكدهاى با نام «اَنخيزه» پايتخت بربر بوده و شهر بربر كه در زمان حاكميت ترك و مصر به عنوان شهر معروف بوده است، در زمان بوركهارت بيرونق بوده است.
از جمله مناطقى كه بوركهارت از آن گزارش كرده سرزمين قبيله‌نشين «برر» است كه در اصل به اين سرزمين عربزبان ميرفاب اطلاق مى‌شده است و خود را از نوادگان جعليّين مى‌دانستند. بوركهارت (1814م) جنوبى‌ترين بخش سرزمين ميرفابى را قلمرو كوچك و مجزايى وصف كرده كه به رأسالوادى مشهور بوده و حكومت آن را يكى از اعضاى خاندان تمساح در دست داشته است. سرزمين بربر مركز بارزگانى مهمى بود؛ جادهاى كه از مصر عليا آغاز، و پس از گذاشتن از صحراى نوبه، در اين سرزمين به نيل منتهى مى‌شد؛ كاروان‌هايى نيز كه از سنّار و شندى به مصر مى‌رفتند از همين جا مى‌گذشتند. در زمانى كه بوركهارت از اين سرزمين ديدن كرده دهكدهاى با نام «اَنخيزه» پايتخت بربر بوده و شهر بربر كه در زمان حاكميت ترك و مصر به عنوان شهر معروف بوده است، در زمان بوركهارت بيرونق بوده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش