پرش به محتوا

آفاق نیایش: تفسیر دعای سحر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
سید بن طاووس در کتاب اقبال پس از نقل اين دعا از قول امام باقر(ع) در شأن و منزلت دعاى سحر روايتى به اين مضمون بيان مى‌کند: «اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا، و سرعت استجابت اين دعا -براى کسى که آن را مى‌خواند- را مى‌دانستند، براى به دست آوردن آن بر روى هم‌ديگر شمشير مى‌کشيدند.»
سید بن طاووس در کتاب اقبال پس از نقل اين دعا از قول امام باقر(ع) در شأن و منزلت دعاى سحر روايتى به اين مضمون بيان مى‌کند: «اگر مردم عظمت اين دعا در نزد خدا، و سرعت استجابت اين دعا -براى کسى که آن را مى‌خواند- را مى‌دانستند، براى به دست آوردن آن بر روى هم‌ديگر شمشير مى‌کشيدند.»


روايتى ديگر از ايشان وجود دارد که امام باقر(ع) در آن مى‌فرمايد: اگر سوگند ياد کنم که اسم اعظم خدا در اين دعا است، سوگندم درست است، پس هرگاه دعا کرديد در دعا کوشش کنيد که اين دعا از علوم پنهانى است. پس آن را پنهان کنيد مگر از اهلش. منافقين و تکذيب کنندگان و انکارکنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا، دعای مباهله است؛ می‌گوید: اللهم انی اسئلک من بهائک بأبهاه... .<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص14-15</ref>
روايتى ديگر از ايشان وجود دارد که امام باقر(ع) در آن مى‌فرمايد: اگر سوگند ياد کنم که اسم اعظم خدا در اين دعا است، سوگندم درست است، پس هرگاه دعا کرديد در دعا کوشش کنيد که اين دعا از علوم پنهانى است. پس آن را پنهان کنيد مگر از اهلش. منافقين و تکذيب کنندگان و انکارکنندگان از اهل اين دعا نيستند و اين دعا، دعای مباهله است؛ می‌گوید: اللهم انی اسئلک من بهائک بأبهاه... .<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص14-15]</ref>


===شرح محتوا===
===شرح محتوا===
آموزۀ مهمى که در ضمنِ‌ آداب سحر از پيشوايان دينى ما رسيده «دعاى سحر» است که زبانِ‌ سالک را در هنگام مواجهه با معشوق مى‌گشايد و شيوۀ توصيف و نحوۀ خطاب کردنِ‌ او و راه‌هاى «سؤال» و «خواستن» را يکى پس از ديگرى مى‌آموزد و در پايان مى‌آموزد که وظيفه او فقط‍‌ خدا خدا گفتن است؛ تا به وصال و تقرب حضرت حق، مولا و معشوق خود دست يابد. يعنى فقط‍‌ او را مى‌خواهد نه چيز ديگر در کنار او، اين نگاه عارف و عاشق است از دعاى سحر که قرآن به آن سوگند ياد کرده است. و قدرت آن از تک‌تک فرازهايش هويداست.<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>
آموزۀ مهمى که در ضمنِ‌ آداب سحر از پيشوايان دينى ما رسيده «دعاى سحر» است که زبانِ‌ سالک را در هنگام مواجهه با معشوق مى‌گشايد و شيوۀ توصيف و نحوۀ خطاب کردنِ‌ او و راه‌هاى «سؤال» و «خواستن» را يکى پس از ديگرى مى‌آموزد و در پايان مى‌آموزد که وظيفه او فقط‍‌ خدا خدا گفتن است؛ تا به وصال و تقرب حضرت حق، مولا و معشوق خود دست يابد. يعنى فقط‍‌ او را مى‌خواهد نه چيز ديگر در کنار او، اين نگاه عارف و عاشق است از دعاى سحر که قرآن به آن سوگند ياد کرده است. و قدرت آن از تک‌تک فرازهايش هويداست.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: همان، ص14]</ref>


دعاى سحر همچنان که از اسمش پيداست؛ شرح عرفانى دعاى معروف مباهله است که از ائمه(ع) بوده ازاین‌رو شيعيان نيز به آن اهتمام ويژه دارند. [[حسینی، محمدرضا|سید محمدرضا حسینی]] در پیشگفتاری که بر کتاب نوشته بیان می‌کند: اين دعا هميشه مورد توصيۀ عالمان و عارفانِ‌ گوهرشناس بوده و از همين روست که بزرگان اين طايفه -از گذشته تابه‌حال- شرح‌هايى بر آن نوشته‌اند که [[مظاهری، حسین|آیت‌الله حاج شيخ حسين مظاهرى]] نيز -که انس و الفتى ديرينه با دعا و آموزه‌هاى عرفانىِ‌ مکتب اهل‌بيت(ع) دارند، و به‌طور دائم به تفسير ادعيه و مناجات‌هاى معصومان(ع) پرداخته‌اند- [نیز این شرح را نوشته‌اند]. ايشان دعاى سحر را راز و نياز عارف با حضرت حق مى‌داند و معتقد است عارف در دعاى سحرگاهى به صفات جماليه و جلاليه حق نظر دارد و گاهى به صفات افعال او يعنى فيض مقدس توجه دارد و لذا وقتى خدا خدا مى‌کند لذت مى‌برد. ايشان سعى دارد تا با تفسير ادبى، عرفانى، ولايى و اخلاقى فرازهاى دعاى سحر حلاوت و لذت آن را به کلام (کام) تشنگان بچسباند. از آنجايى که خود از شيرينى و لذت آن بهره‌مند بوده است و فارق از نگاه‌هاى بيرونى، از درون سخن مى‌گويد عاشق را بهره‌مند مى‌سازد در همين راستا اهتمام به شرح دعاى مبارک سحر کردند. که چون در قالب گفتارى ارائه شده بود، از اين‌رو صورتِ‌ نوشتارى‌اش ضرورى بود، بنابراين، با نظر ايشان پس از ويرايش و تصحيح عبارتى و نزديک ساختن آن به زبان نوشتار، استخراج و تنظيم فنى منابع، کنترل آيات و روايات و حروف‌چينى و صفحه‌بندى تازه، به شکلى که اينک پيش روى شما است، تقديم مى‌شود.<ref>ر.ک: همان، ص16-17</ref>
دعاى سحر همچنان که از اسمش پيداست؛ شرح عرفانى دعاى معروف مباهله است که از ائمه(ع) بوده ازاین‌رو شيعيان نيز به آن اهتمام ويژه دارند. [[حسینی، محمدرضا|سید محمدرضا حسینی]] در پیشگفتاری که بر کتاب نوشته بیان می‌کند: اين دعا هميشه مورد توصيۀ عالمان و عارفانِ‌ گوهرشناس بوده و از همين روست که بزرگان اين طايفه -از گذشته تابه‌حال- شرح‌هايى بر آن نوشته‌اند که [[مظاهری، حسین|آیت‌الله حاج شيخ حسين مظاهرى]] نيز -که انس و الفتى ديرينه با دعا و آموزه‌هاى عرفانىِ‌ مکتب اهل‌بيت(ع) دارند، و به‌طور دائم به تفسير ادعيه و مناجات‌هاى معصومان(ع) پرداخته‌اند- [نیز این شرح را نوشته‌اند]. ايشان دعاى سحر را راز و نياز عارف با حضرت حق مى‌داند و معتقد است عارف در دعاى سحرگاهى به صفات جماليه و جلاليه حق نظر دارد و گاهى به صفات افعال او يعنى فيض مقدس توجه دارد و لذا وقتى خدا خدا مى‌کند لذت مى‌برد. ايشان سعى دارد تا با تفسير ادبى، عرفانى، ولايى و اخلاقى فرازهاى دعاى سحر حلاوت و لذت آن را به کلام (کام) تشنگان بچسباند. از آنجايى که خود از شيرينى و لذت آن بهره‌مند بوده است و فارق از نگاه‌هاى بيرونى، از درون سخن مى‌گويد عاشق را بهره‌مند مى‌سازد در همين راستا اهتمام به شرح دعاى مبارک سحر کردند. که چون در قالب گفتارى ارائه شده بود، از اين‌رو صورتِ‌ نوشتارى‌اش ضرورى بود، بنابراين، با نظر ايشان پس از ويرايش و تصحيح عبارتى و نزديک ساختن آن به زبان نوشتار، استخراج و تنظيم فنى منابع، کنترل آيات و روايات و حروف‌چينى و صفحه‌بندى تازه، به شکلى که اينک پيش روى شما است، تقديم مى‌شود.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=16&viewType=html ر.ک: همان، ص16-17]</ref>


در بخشی از مقدمه [[مظاهری، حسین|آیت‌الله مظاهری]] نیز درباره دعای سحر و این کتاب می‌خوانیم: از جمله دعاها، دعاى سحر مى‌باشد که عارف سحرگاهان با خداى خود خلوت مى‌کند و به راز و نياز مى‌پردازد و در همه دعا خدا خدا مى‌کند همان‌گونه که استاد بزرگوارم حضرت امام(ره) مى‌فرمودند دعاى سحر، مسئول منه ندارد يعنى فقط‍‌ راز و نياز با خداست. معنا ندارد عبدالله وقتى به در خانه خدا مى‌رود، چيزى از خدا بخواهد. او فقط‍‌ بايد خدا خدا بگويد لذا در دعاى سحر عبد عارف به اسماء و صفات خداوند توجه دارد و در راز و نياز خود حضرت حق‌تعالی را به اسماء و صفاتش قسم مى‌دهد و گاهى پا فراتر مى‌گذارد و به مولاى خود خلوت مى‌کند و به ذات خداوند که مستجمع جميع صفات، اسماء و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عينيت نظر دارد تا از تکرار جملات دلنشين اين دعا لذت مى‌برد که قابل توصيف نيست و اين از ويژگى‌هاى دعاى سحر است که عارف تشنه آن است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص19-20</ref>
در بخشی از مقدمه [[مظاهری، حسین|آیت‌الله مظاهری]] نیز درباره دعای سحر و این کتاب می‌خوانیم: از جمله دعاها، دعاى سحر مى‌باشد که عارف سحرگاهان با خداى خود خلوت مى‌کند و به راز و نياز مى‌پردازد و در همه دعا خدا خدا مى‌کند همان‌گونه که استاد بزرگوارم حضرت امام(ره) مى‌فرمودند دعاى سحر، مسئول منه ندارد يعنى فقط‍‌ راز و نياز با خداست. معنا ندارد عبدالله وقتى به در خانه خدا مى‌رود، چيزى از خدا بخواهد. او فقط‍‌ بايد خدا خدا بگويد لذا در دعاى سحر عبد عارف به اسماء و صفات خداوند توجه دارد و در راز و نياز خود حضرت حق‌تعالی را به اسماء و صفاتش قسم مى‌دهد و گاهى پا فراتر مى‌گذارد و به مولاى خود خلوت مى‌کند و به ذات خداوند که مستجمع جميع صفات، اسماء و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عينيت نظر دارد تا از تکرار جملات دلنشين اين دعا لذت مى‌برد که قابل توصيف نيست و اين از ويژگى‌هاى دعاى سحر است که عارف تشنه آن است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=19&viewType=html ر.ک: مقدمه کتاب، ص19-20]</ref>


24 موردی که در 24 فصل این کتاب شرح و تفسیر شده به ترتیب عبارت است از: بهاء، جمال، جلال، عظمت، نور، رحمت، کلمه، کمال، اسم، عزت، مشیت، قدرت، علم، قول، مسئله، شرف، سلطنت، ملک، علو، منت، آیه، شأن، جبروت، و اجابت.<ref>ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص5-11</ref>
24 موردی که در 24 فصل این کتاب شرح و تفسیر شده به ترتیب عبارت است از: بهاء، جمال، جلال، عظمت، نور، رحمت، کلمه، کمال، اسم، عزت، مشیت، قدرت، علم، قول، مسئله، شرف، سلطنت، ملک، علو، منت، آیه، شأن، جبروت، و اجابت.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=5&viewType=html ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص5-11]</ref>


===نمونه متن===
===نمونه متن===
خط ۵۷: خط ۵۷:
اما گاهى عارف از عالم اسماء و صفات پا فراتر مى‌گذارد و ديگر با حق خلوت مى‌کند. ديگر به آن ذاتى که مستجمع جميع صفات و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عينيت نظر دارد. ديگر آنجا نه تفضيل مى‌بيند نه تفاضل. افضل و غير افضل نمى‌بيند. چيزى نمى‌بيند جز بهاء حق و لذا مى‌گويد: «اَللهُم‌ انى‌ اسْئَلُک‌ بِبَهائِک‌ کله و کل‌ بهائک‌ بهى‌.» يعنى: خدايا! تو را به همه زيبايى‌هايت قسم مى‌دهم که همه زيبايى‌هايت زيباست. خدايا! باز هم به ذات مقدست که مستجمع جميع زيبايى‌ها و کمالات است تو را قسم مى‌دهم.
اما گاهى عارف از عالم اسماء و صفات پا فراتر مى‌گذارد و ديگر با حق خلوت مى‌کند. ديگر به آن ذاتى که مستجمع جميع صفات و کمالات است به نحو وحدت و به نحو عينيت نظر دارد. ديگر آنجا نه تفضيل مى‌بيند نه تفاضل. افضل و غير افضل نمى‌بيند. چيزى نمى‌بيند جز بهاء حق و لذا مى‌گويد: «اَللهُم‌ انى‌ اسْئَلُک‌ بِبَهائِک‌ کله و کل‌ بهائک‌ بهى‌.» يعنى: خدايا! تو را به همه زيبايى‌هايت قسم مى‌دهم که همه زيبايى‌هايت زيباست. خدايا! باز هم به ذات مقدست که مستجمع جميع زيبايى‌ها و کمالات است تو را قسم مى‌دهم.


گاهى هم عارف، نظر به صفات افعال يعنى به فيض مقدس دارد. و اين بار هم گاهى نظر به تکثرها و تعين‌هاى فيض مقدس و صفات افعال دارد؛ يعنى نظر به رحمت واسعۀ پروردگار در اين عالم دارد، لذا از اين نظر مى‌گويد: «اَللهُم‌ انى‌ اسْئَلُک‌ مِنْ‌ بِهائک‌ باَبْهاهُ‌.» يعنى: خدايا! به در خانه‌ات آمده و به زيبايى‌ات توجه دارم و تو را به زيباترين زيبايى‌هاى اين عالمِ‌ وجود قسم مى‌دهم. خدايا! به حقيقت محمديه - که زيباتر از همۀ موجودات است - تو را قسم مى‌دهم. اما یک‌باره توجه پيدا مى‌کند که فيض مقدس بسيط‍‌ است و يا پى مى‌برد که: «اَلذى احْسَنَ‌ کل‌ شَىءٍ خَلَقَه»؛ هر چه خدا خلق کرده زيباست. هم‌چنين «وَ ما امْرُنا الا واحِدَةٌ‌ کلَمْحٍ‌ بِالْبَصَرِ»؛ و فرمانِ‌ ما [فيض مقدس ما] جز یک‌بار نيست [بسيط‍‌ است] آن‌هم چون چشم به هم زدنى. ديگر در اين نظر مى‌گويد: «کل‌ بهائِک‌ بَهى‌.» «اَللهُم‌ انى‌ اسْئَلُک‌ بِبَهائِک‌ کله.» خدايا! تو را به فيض مقدست که همۀ آن نيکوست و داراى ظرافت و حُسن است قسم مى‌دهم... .<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28-30</ref>
گاهى هم عارف، نظر به صفات افعال يعنى به فيض مقدس دارد. و اين بار هم گاهى نظر به تکثرها و تعين‌هاى فيض مقدس و صفات افعال دارد؛ يعنى نظر به رحمت واسعۀ پروردگار در اين عالم دارد، لذا از اين نظر مى‌گويد: «اَللهُم‌ انى‌ اسْئَلُک‌ مِنْ‌ بِهائک‌ باَبْهاهُ‌.» يعنى: خدايا! به در خانه‌ات آمده و به زيبايى‌ات توجه دارم و تو را به زيباترين زيبايى‌هاى اين عالمِ‌ وجود قسم مى‌دهم. خدايا! به حقيقت محمديه - که زيباتر از همۀ موجودات است - تو را قسم مى‌دهم. اما یک‌باره توجه پيدا مى‌کند که فيض مقدس بسيط‍‌ است و يا پى مى‌برد که: «اَلذى احْسَنَ‌ کل‌ شَىءٍ خَلَقَه»؛ هر چه خدا خلق کرده زيباست. هم‌چنين «وَ ما امْرُنا الا واحِدَةٌ‌ کلَمْحٍ‌ بِالْبَصَرِ»؛ و فرمانِ‌ ما [فيض مقدس ما] جز یک‌بار نيست [بسيط‍‌ است] آن‌هم چون چشم به هم زدنى. ديگر در اين نظر مى‌گويد: «کل‌ بهائِک‌ بَهى‌.» «اَللهُم‌ انى‌ اسْئَلُک‌ بِبَهائِک‌ کله.» خدايا! تو را به فيض مقدست که همۀ آن نيکوست و داراى ظرافت و حُسن است قسم مى‌دهم... .<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=28&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص28-30]</ref>


==چاپ دیگر کتاب==
==چاپ دیگر کتاب==
از این کتاب چاپی دیگر به نام «شرح و تفسیر دعای سحر» در سال 1362 در دو جلد و 1363 در سه جلد، در تهران، توسط انتشارات لااله‌الاالله و ترجمه محمد تحریرچی، گزارش شده است<ref>اصغر نیاویند، شهرام؛ عبادی آق قلعه، فاطمه، ص139</ref>
از این کتاب چاپی دیگر به نام «شرح و تفسیر دعای سحر» در سال 1362 در دو جلد و 1363 در سه جلد، در تهران، توسط انتشارات لااله‌الاالله و ترجمه محمد تحریرچی، گزارش شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1958/139 اصغر نیاویند، شهرام؛ عبادی آق قلعه، فاطمه، ص139]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در ابتدای اثر آمده است و سایر فهارس فنی شامل فهرست‌های اعلام، آیات، احادیث، انبیا و ائمه(ع)، اشخاص و کتابنامه در انتهای اثر.
فهرست مطالب در ابتدای اثر آمده است و سایر فهارس فنی شامل فهرست‌های اعلام، آیات، احادیث، انبیا و ائمه(ع)، اشخاص و کتابنامه در انتهای اثر.


انديشمندان و حکيمان نام‌دارى بر دعای سحر شرح نگاشته‌اند که از جمله مى‌توان اين بزرگان را نام برد: شرح دعاى سحر، سید ابوالحسن رفيعى قزوينى؛ شرح دعاى سحر، ملاحبيب‌الله کاشانى؛ شرح دعاى سحر، [[مازندرانی، محمدصالح بن احمد|ملامحمدصالح حائری مازندرانى]]؛ شرح دعاى سحر، شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]]؛ شرح دعاى سحر، [[ميرزا محمد تنکابنى]]؛ شرح دعاى سحر، ملاهدايت‌الله آشتيانى؛ شرح دعاى سحر، محمدکريم خان کرمانى. از جملۀ شرح‌هاى نگاشته شده دربارۀ دعاى سحر که بسيار مفيد و پرارزش مى‌باشد، شرح دعاى سحر امام خمينى(ره) است که - با تکيه بر آيات قرآن، و روايات اهل‌بيت(ع) در شرح دعاى «مباهله» معروف به دعاى سحر در سال 1347 هجرى و 1307 شمسى به زبان عربى نگاشته شده و سپس اين کتاب نفيس به فارسى ترجمه شده.<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص16</ref>
انديشمندان و حکيمان نام‌دارى بر دعای سحر شرح نگاشته‌اند که از جمله مى‌توان اين بزرگان را نام برد: شرح دعاى سحر، سید ابوالحسن رفيعى قزوينى؛ شرح دعاى سحر، ملاحبيب‌الله کاشانى؛ شرح دعاى سحر، [[مازندرانی، محمدصالح بن احمد|ملامحمدصالح حائری مازندرانى]]؛ شرح دعاى سحر، شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]]؛ شرح دعاى سحر، [[ميرزا محمد تنکابنى]]؛ شرح دعاى سحر، ملاهدايت‌الله آشتيانى؛ شرح دعاى سحر، محمدکريم خان کرمانى. از جملۀ شرح‌هاى نگاشته شده دربارۀ دعاى سحر که بسيار مفيد و پرارزش مى‌باشد، شرح دعاى سحر امام خمينى(ره) است که - با تکيه بر آيات قرآن، و روايات اهل‌بيت(ع) در شرح دعاى «مباهله» معروف به دعاى سحر در سال 1347 هجرى و 1307 شمسى به زبان عربى نگاشته شده و سپس اين کتاب نفيس به فارسى ترجمه شده.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/19121?pageNumber=16&viewType=html ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص16]</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۸۰: خط ۸۰:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات جدید]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:آداب و رسوم]]
[[رده:مباحث خاص آداب و رسوم]]
[[رده:ادعیه، اذکار، اوراد، اعمال]]
[[رده:فروردین(1401)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش