۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن اثير' به 'ابن اثير') |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
با توجه به اين اشارهها، مىتوان موضوع كتابت اخبار تاريخى را - كه ميان پژوهشگران مايه بحثهاى بسيار است - در نخستين ادوار تاريخنگارى مسلمانان پى گرفت. از طبقه اخباريان، بزرگترين مأخذ مورد اشاره نويسنده، ابومخنف است. تنها مأخذ ديگرى كه در نقل آثار ابومخنف با بلاذرى قابل مقايسه به نظر مىرسد، تاريخ طبرى است. استناد نويسنده به ابومخنف و گاه برخى مآخذ ديگر، بهطور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است كه احتمالاً در اين گونه موارد، طعن اصحاب حديث بر كسانى از اخباريان، بهويژه ابومخنف را در نظر داشته است. | با توجه به اين اشارهها، مىتوان موضوع كتابت اخبار تاريخى را - كه ميان پژوهشگران مايه بحثهاى بسيار است - در نخستين ادوار تاريخنگارى مسلمانان پى گرفت. از طبقه اخباريان، بزرگترين مأخذ مورد اشاره نويسنده، ابومخنف است. تنها مأخذ ديگرى كه در نقل آثار ابومخنف با بلاذرى قابل مقايسه به نظر مىرسد، تاريخ طبرى است. استناد نويسنده به ابومخنف و گاه برخى مآخذ ديگر، بهطور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است كه احتمالاً در اين گونه موارد، طعن اصحاب حديث بر كسانى از اخباريان، بهويژه ابومخنف را در نظر داشته است. | ||
بهجز ابومخنف، آثار و روايتهاى ابن اسحاق، بهويژه در بخش سيره نبوى، عوانة بن حكم (د 158ق)، هشام بن محمد كلبى (د 204ق)، محمد بن عمر واقدى (د 207ق)، هيثم بن عدى طائى (د 209ق) و ابوعبيده معمربن مُثنّى (د 210ق) مورد استناد و استفاده گسترده بلاذرى بوده است. جز اينها بلاذرى به پارهاى روايتهاى منفرد از اشخاص گوناگون هم عنايت داشته است، اما همه جا سلسله روايت خود را بهطور دقيق ذكر نكرده است (مثلاً 15/5: حُدّثت عن مالك بن انس...). همچنين، وى تنها به نقل روايت از مأخذ اكتفا نمىورزد و گاه ميان چند روايت، يكى را ارجح مىداند (مثلاً نك: 101/1) يا چند روايت را با هم مىآميزد و خلاصه آن را عرضه مىدارد و اين از شايعترين انواع ارائه اخبار در «انساب الاشراف» است (167/5، 251، 313)؛ بنابراين، مىتوان اثر بلاذرى را از نخستين آثار در زمينه تاريخنگارى تركيبى در ميان مسلمانان به شمار آورد؛ روشى كه بعدها نزد مورخانى چون ابن اثير به اوج خود رسيد. | بهجز ابومخنف، آثار و روايتهاى ابن اسحاق، بهويژه در بخش سيره نبوى، عوانة بن حكم (د 158ق)، هشام بن محمد كلبى (د 204ق)، محمد بن عمر واقدى (د 207ق)، هيثم بن عدى طائى (د 209ق) و ابوعبيده معمربن مُثنّى (د 210ق) مورد استناد و استفاده گسترده بلاذرى بوده است. جز اينها بلاذرى به پارهاى روايتهاى منفرد از اشخاص گوناگون هم عنايت داشته است، اما همه جا سلسله روايت خود را بهطور دقيق ذكر نكرده است (مثلاً 15/5: حُدّثت عن مالك بن انس...). همچنين، وى تنها به نقل روايت از مأخذ اكتفا نمىورزد و گاه ميان چند روايت، يكى را ارجح مىداند (مثلاً نك: 101/1) يا چند روايت را با هم مىآميزد و خلاصه آن را عرضه مىدارد و اين از شايعترين انواع ارائه اخبار در «انساب الاشراف» است (167/5، 251، 313)؛ بنابراين، مىتوان اثر بلاذرى را از نخستين آثار در زمينه تاريخنگارى تركيبى در ميان مسلمانان به شمار آورد؛ روشى كه بعدها نزد مورخانى چون [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] به اوج خود رسيد. | ||
به نظر مىرسد، بلاذرى در روايت از طبقه نخست اخباريان، بهگونهاى به مسئله جرح و تعديل راويان و خود اخبار توجه داشته است؛ مثلاً روايت از سيف بن عمر تميمى - كه به اسطورهپردازى در روايتهاى خود شهره بوده است - در سراسر كتاب بلاذرى ديده نمىشود؛ درحالىكه طبرى در تاريخ خود، در نقل پارهاى حوادث تاريخى، يكسره بر روايات سيف تكيه داشته است. | به نظر مىرسد، بلاذرى در روايت از طبقه نخست اخباريان، بهگونهاى به مسئله جرح و تعديل راويان و خود اخبار توجه داشته است؛ مثلاً روايت از سيف بن عمر تميمى - كه به اسطورهپردازى در روايتهاى خود شهره بوده است - در سراسر كتاب بلاذرى ديده نمىشود؛ درحالىكه طبرى در تاريخ خود، در نقل پارهاى حوادث تاريخى، يكسره بر روايات سيف تكيه داشته است. |
ویرایش