۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوسعد عبدالملك خرگوشى' به 'ابوسعد عبدالملك خرگوشى') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''مناقب الأبرار و محاسن الأخيار'''، اثر حسين بن نصر بن خميس (466-552ق)، با تحقيق احمد اديب جادر، كتابى است پيرامون اعيان و بزرگان صوفيه به زبان عربى و در قرن ششم هجرى نوشته شده است. | |||
تقصيرى كه در آثار پيشينان از جمله «طبقات الصوفية» | تقصيرى كه در آثار پيشينان از جمله «طبقات الصوفية» سلمى، «حلية الأولياء» ابونعيم، «بهجة الأسرار و لوامع الأنوار» ابن جهضم و «تهذيب الأسرار» ابوسعد عبدالملك خرگوشى مبنى بر عدم استيفاى اخبار و آثار و مناقب بزرگان صوفيه، به نظر نويسنده رسيده، وى را بر نگارش اين اثر برانگيخته است <ref>ر.ك: مقدمه محقق، ص9</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
باب اول، به مقدمه نويسنده اختصاص يافته كه در آن ضمن بيان موضوع كتاب، به ذكر انگيزه تأليف پرداخته شده است <ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص3-5</ref>. | باب اول، به مقدمه نويسنده اختصاص يافته كه در آن ضمن بيان موضوع كتاب، به ذكر انگيزه تأليف پرداخته شده است <ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص3-5</ref>. | ||
باب دوم، مشتمل بر لب و اساس كتاب بوده و دربردارنده 109 ترجمه مىباشد كه نويسنده از جهت ترتيب تراجم بر اساس طبقات مترجمين، از شيوه ابوعبدالرحمن | باب دوم، مشتمل بر لب و اساس كتاب بوده و دربردارنده 109 ترجمه مىباشد كه نويسنده از جهت ترتيب تراجم بر اساس طبقات مترجمين، از شيوه ابوعبدالرحمن سلمى و قشيرى پيروى نموده است. | ||
وى در كتاب خويش، نخست اخبار طبقات | وى در كتاب خويش، نخست اخبار طبقات سلمى را آورده، سپس متعرض رساله قشيرى گرديده، بعد از آن «حلية الأولياء» و «بهجة الأسرار» را اساس كار خويش قرار داده و در نهايت، تراجم مذكور در «تهذيب الأسرار» خرگوشى را مورد استفاده قرار داده است <ref>ر.ك: مقدمه محقق، ص10</ref>. | ||
اولين فرد معرفىشده در اين باب، ابوعلى فضيل بن عياض بن مسعود بن بشر تميمى (متوفى 187ق) است كه در ابتدا، راهزن بوده، ولى شبى از شبها كه از ديوار خانهاى بالا مىرفته تا به معشوقه خود دست يابد، ناگهان مىشنود كه شخصى مشغول تلاوت اين آيه است: «'''أ لم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر الله'''» <ref>الحديد: 16</ref>؛ «آيا هنگام آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان از ياد خداوند فروتنى يابد». فضيل مىگويد: «آرى پروردگارم، هنگامش دررسيده است»، سپس راه رفته را بازمىگردد و... توبهاى جانانه مىكند و تا زمان مرگ مجاور حرم مىگردد <ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص7</ref> و آخرين شخص، ابوعبدالله محمد بن عبدالخالق دينورى است <ref>همان، ج2، ص882</ref>. | اولين فرد معرفىشده در اين باب، ابوعلى فضيل بن عياض بن مسعود بن بشر تميمى (متوفى 187ق) است كه در ابتدا، راهزن بوده، ولى شبى از شبها كه از ديوار خانهاى بالا مىرفته تا به معشوقه خود دست يابد، ناگهان مىشنود كه شخصى مشغول تلاوت اين آيه است: «'''أ لم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر الله'''» <ref>الحديد: 16</ref>؛ «آيا هنگام آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان از ياد خداوند فروتنى يابد». فضيل مىگويد: «آرى پروردگارم، هنگامش دررسيده است»، سپس راه رفته را بازمىگردد و... توبهاى جانانه مىكند و تا زمان مرگ مجاور حرم مىگردد <ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص7</ref> و آخرين شخص، ابوعبدالله محمد بن عبدالخالق دينورى است <ref>همان، ج2، ص882</ref>. | ||
از ديگر افراد معروفى كه شرح حالى از ايشان در اين باب ذكر گرديده، مىتوان ابراهيم بن ادهم بن منصور؛ ذوالنون مصرى؛ معروف بن فيروز كرخى؛ بشر بن حارث حافى؛ شقيق بن ابراهيم بلخى؛ حاتم بن عنوان اصم؛ عمرو بن سلمه حداد؛ منصور بن عمار؛ محمد بن فضل بلخى؛ طاهر مقدسى؛ ابوعمر دمشقى؛ ممشاد دينورى؛ احمد بن عطاء بن احمد رودبارى؛ محمد بن احمد بن سالم بصرى؛ احمد بن محمد بن ابوسعدان؛ محمد بن ابراهيم زجاجى؛ محمد بن داود دقى دينورى؛ اسماعيل بن نجيد بن احمد | از ديگر افراد معروفى كه شرح حالى از ايشان در اين باب ذكر گرديده، مىتوان ابراهيم بن ادهم بن منصور؛ ذوالنون مصرى؛ معروف بن فيروز كرخى؛ بشر بن حارث حافى؛ شقيق بن ابراهيم بلخى؛ حاتم بن عنوان اصم؛ عمرو بن سلمه حداد؛ منصور بن عمار؛ محمد بن فضل بلخى؛ طاهر مقدسى؛ ابوعمر دمشقى؛ ممشاد دينورى؛ احمد بن عطاء بن احمد رودبارى؛ محمد بن احمد بن سالم بصرى؛ احمد بن محمد بن ابوسعدان؛ محمد بن ابراهيم زجاجى؛ محمد بن داود دقى دينورى؛ اسماعيل بن نجيد بن احمد سلمى و على بن احمد بن سهل بوشنجى را نام برد <ref>ر.ك: همان، ص22-882</ref>. | ||
در باب سوم نويسنده نوادر اخبارى را كه درباره گروهى از صالحان شنيده و نام آنها را به صورت معين و مستقل در كتاب ذكر نكرده افزوده است وى اين حكايات را از قول 79 نفر ذكر مىكند كه برخى از آنها عبارتند از: ابوعلى بن موسى معدل، ابوسليمان مغربى، محمد بن يوسف فريابى، ابواسحاق ابراهيم خواص، ابوجعفر فرغانى، ابوبكر مصرى، محمد بن مثنى و... <ref>همان، ص887-941</ref>. | در باب سوم نويسنده نوادر اخبارى را كه درباره گروهى از صالحان شنيده و نام آنها را به صورت معين و مستقل در كتاب ذكر نكرده افزوده است وى اين حكايات را از قول 79 نفر ذكر مىكند كه برخى از آنها عبارتند از: ابوعلى بن موسى معدل، ابوسليمان مغربى، محمد بن يوسف فريابى، ابواسحاق ابراهيم خواص، ابوجعفر فرغانى، ابوبكر مصرى، محمد بن مثنى و... <ref>همان، ص887-941</ref>. | ||
ویرایش