پرش به محتوا

اصطلاحات الصوفية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ إصطلاحات الصوفیة را به إصطلاحات الصوفية منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
عبدالرحمن حسن محمود، اين اثر را تصحيح كرده و مقدمه و تعليقاتى بر آن افزوده است.
عبدالرحمن حسن محمود، اين اثر را تصحيح كرده و مقدمه و تعليقاتى بر آن افزوده است.


نويسنده در بيان انگيزه‌اش از نگارش كتاب، نوشته است: اشاره كردى به من كه الفاظ متداول در بين صوفيان محقق را شرح كنم. چون ديدم كه بسيارى از علماء الرسوم (دانشمندان رسمى؛ يعنى كسانى كه با علوم باطنى و عرفانى آشنا نيستند.) در هنگام مطالعه تصنيفات اهل طريقت ما، با الفاظ و اصطلاحات متداول آشنا نيستند و از من مى‌پرسند، پس درخواستت را اجابت كردم؛ ولى همه الفاظ را استقصا نكردم و مهم‌ترين‌ها را برگزيدم (ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6).
نويسنده در بيان انگيزه‌اش از نگارش كتاب، نوشته است: اشاره كردى به من كه الفاظ متداول در بين صوفيان محقق را شرح كنم. چون ديدم كه بسيارى از علماء الرسوم (دانشمندان رسمى؛ يعنى كسانى كه با علوم باطنى و عرفانى آشنا نيستند.) در هنگام مطالعه تصنيفات اهل طريقت ما، با الفاظ و اصطلاحات متداول آشنا نيستند و از من مى‌پرسند، پس درخواستت را اجابت كردم؛ ولى همه الفاظ را استقصا نكردم و مهم‌ترين‌ها را برگزيدم <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6</ref>.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۶: خط ۵۶:
روش نويسنده در اين اثر، توصيفى است.
روش نويسنده در اين اثر، توصيفى است.


مصحح در مقدمه‌اش كه عنوانى برايش قرار نداده و مكان و تاريخ نگارش آن را نيز مشخص نكرده، تأكيد كرده است: در «كشف الظنون» چنين آمده است: شيخ محى‌الدين، محمد بن على، مشهور به ابن عربى متوفاى سال 638ق، تصنيف مختصرى دارد در اصطلاحات كه آن را در صفر سال 615ق، در ملطية نوشته است. مصحح افزوده است: اين نسخه كه در برابر شماست همان است كه صاحب «كشف الظنون» به آن اشاره كرده است و من آن را از «مكتبة الأزهر الشريف» نقل كردم در ضمن مجموعه‌اى در يك جلد با قلمى معمولى (ر.ك: مقدمه مصحح، ص3).
مصحح در مقدمه‌اش كه عنوانى برايش قرار نداده و مكان و تاريخ نگارش آن را نيز مشخص نكرده، تأكيد كرده است: در «كشف الظنون» چنين آمده است: شيخ محى‌الدين، محمد بن على، مشهور به ابن عربى متوفاى سال 638ق، تصنيف مختصرى دارد در اصطلاحات كه آن را در صفر سال 615ق، در ملطية نوشته است. مصحح افزوده است: اين نسخه كه در برابر شماست همان است كه صاحب «كشف الظنون» به آن اشاره كرده است و من آن را از «مكتبة الأزهر الشريف» نقل كردم در ضمن مجموعه‌اى در يك جلد با قلمى معمولى <ref>ر.ك: مقدمه مصحح، ص3</ref>.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۶۳: خط ۶۳:
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است:
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است:


1. شريعت: عبارت است از امر به التزام عبوديت. شطح: عبارت است از كلمه‌اى كه در آن بوى منيت و ادعا وجود دارد و اين موضوع گاه از محققان صادر مى‌شود (ر.ك: متن كتاب، ص9).
1. شريعت: عبارت است از امر به التزام عبوديت. شطح: عبارت است از كلمه‌اى كه در آن بوى منيت و ادعا وجود دارد و اين موضوع گاه از محققان صادر مى‌شود <ref>ر.ك: متن كتاب، ص9</ref>.


2. ادب: گاه منظور از اين كلمه، مراعات ادب شريعت است، گاهى ادب خدمت و گاه ادب حقّ؛ اما ادب شريعت، پايبندى به هر چيزى است كه ترسيم كرده است. ادب خدمت، فانى شدن از رؤيت آن خدمت است بااينكه در انجام آن نهايت تلاش را مبذول دارد و ادب حقّ، آن است كه بشناسى آنچه را براى تو است؛ وگرنه از اهل بساط دور مى‌شوى (ر.ك: همان، ص8).
2. ادب: گاه منظور از اين كلمه، مراعات ادب شريعت است، گاهى ادب خدمت و گاه ادب حقّ؛ اما ادب شريعت، پايبندى به هر چيزى است كه ترسيم كرده است. ادب خدمت، فانى شدن از رؤيت آن خدمت است بااينكه در انجام آن نهايت تلاش را مبذول دارد و ادب حقّ، آن است كه بشناسى آنچه را براى تو است؛ وگرنه از اهل بساط دور مى‌شوى <ref>ر.ك: همان، ص8</ref>.


3. الملامتية: هم الذين لم يظهر على ظواهرهم مما في بطونهم أثر، ألبتة (ر.ك: همان، ص11)؛ يعنى «ملامتيه: آنان كسانى هستند كه از آنچه در باطن آنها است، البته هيچ اثرى بر ظاهرشان آشكار نشده است».
3. الملامتية: هم الذين لم يظهر على ظواهرهم مما في بطونهم أثر، ألبتة <ref>ر.ك: همان، ص11</ref>؛ يعنى «ملامتيه: آنان كسانى هستند كه از آنچه در باطن آنها است، البته هيچ اثرى بر ظاهرشان آشكار نشده است».


4. المحادثة: خطاب الحق للعارفين من عالم الأسرار و الغيوب (ر.ك: همان، ص18)؛ يعنى «محادثه و گفتگو عبارت است از خطاب كردن حقّ (خدا) عارفان را از عالم اسرار و غيب».
4. المحادثة: خطاب الحق للعارفين من عالم الأسرار و الغيوب <ref>ر.ك: همان، ص18</ref>؛ يعنى «محادثه و گفتگو عبارت است از خطاب كردن حقّ (خدا) عارفان را از عالم اسرار و غيب».


5. مكر: حاصل شدن پياپى نعمت‌ها است با انجام مخالفت و گناه و باقى گذاردن اين حال با وجود سوء ادب و آشكار كردن نشانه‌ها و كرامات بدون هيچ امر و دستورى و بدون حدّ و اندازه (ر.ك: همان، ص19). منظور نويسنده همان سنت استدراج است كه در قرآن كريم مطرح شده است.
5. مكر: حاصل شدن پياپى نعمت‌ها است با انجام مخالفت و گناه و باقى گذاردن اين حال با وجود سوء ادب و آشكار كردن نشانه‌ها و كرامات بدون هيچ امر و دستورى و بدون حدّ و اندازه <ref>ر.ك: همان، ص19</ref>. منظور نويسنده همان سنت استدراج است كه در قرآن كريم مطرح شده است.


6. حجاب: هر چيزى است كه مطلوب تو را از چشمت دور سازد (ر.ك: همان، ص23). دانستنى است از آنجا كه عارف، هدف و مقصود نهايى را عبارت از خداى متعال مى‌داند پس منظور اين است: هرچه خداى كريم را از چشم تو دور كند، حجاب است.
6. حجاب: هر چيزى است كه مطلوب تو را از چشمت دور سازد <ref>ر.ك: همان، ص23</ref>. دانستنى است از آنجا كه عارف، هدف و مقصود نهايى را عبارت از خداى متعال مى‌داند پس منظور اين است: هرچه خداى كريم را از چشم تو دور كند، حجاب است.


7. مطالب ملحقات، بسيار مختصر است و توضيحات مؤلف كافى نيست و به اشاره‌اى بسنده شده است. نويسنده از جمله چنين نوشته است: العبادات: للمعاوضات؛ يعنى عبادت‌ها براى عوض‌هاست (ر.ك: همان، ص30). مصحح در اينجا افزوده است: چون عابد منتظر اجر است (ر.ك: همان، ص30، پاورقى 2). المحبة: للقربات؛ يعنى محبت براى تقرب به خدا است (ر.ك: همان، ص30). مصحح در اينجا افزوده است: چون او (مُحبّ)، خدا را مى‌طلبد و بس (ر.ك: همان، ص30، پاورقى 3). طريقت ما اين است: محبت، نه عمل و فناء، نه بقاء (ر.ك: همان، ص31). مصحح در اينجا چنين تعليقه‌اى افزوده است: معناى اين مطلب اين نيست كه او دعوت به عمل نكردن مى‌كند، بلكه فقط مى‌گويد: اصل در نزد ما محبت است و كسى كه محبت دارد پيرو كسى است كه دوستش دارد و كارگر بدون محبت، مثل اجير سوء است (ر.ك: همان، ص31، پاورقى 1).
7. مطالب ملحقات، بسيار مختصر است و توضيحات مؤلف كافى نيست و به اشاره‌اى بسنده شده است. نويسنده از جمله چنين نوشته است: العبادات: للمعاوضات؛ يعنى عبادت‌ها براى عوض‌هاست <ref>ر.ك: همان، ص30</ref>. مصحح در اينجا افزوده است: چون عابد منتظر اجر است <ref>ر.ك: همان، ص30، پاورقى 2</ref>. المحبة: للقربات؛ يعنى محبت براى تقرب به خدا است <ref>ر.ك: همان، ص30</ref>. مصحح در اينجا افزوده است: چون او (مُحبّ)، خدا را مى‌طلبد و بس <ref>ر.ك: همان، ص30، پاورقى 3</ref>. طريقت ما اين است: محبت، نه عمل و فناء، نه بقاء (ر.ك: همان، ص31). مصحح در اينجا چنين تعليقه‌اى افزوده است: معناى اين مطلب اين نيست كه او دعوت به عمل نكردن مى‌كند، بلكه فقط مى‌گويد: اصل در نزد ما محبت است و كسى كه محبت دارد پيرو كسى است كه دوستش دارد و كارگر بدون محبت، مثل اجير سوء است <ref>ر.ك: همان، ص31، پاورقى 1</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۸۲: خط ۸۲:
متأسفانه براى اثر حاضر، هيچ فهرستى حتى فهرست منابع و مطالب نيز فراهم نشده است.
متأسفانه براى اثر حاضر، هيچ فهرستى حتى فهرست منابع و مطالب نيز فراهم نشده است.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
خط ۹۱: خط ۹۲:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۵۳٬۳۲۷

ویرایش