پرش به محتوا

ثقات الرواة: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده، این کتاب را درباره راویان ثقه نوشته و بر اساس حروف الفبایی مرتب کرده است. او از هرکدام از راویان، ترجمه مختصری ارائه داده و در این امر بر بیان موارد ضروری آنان مانند مصادر توثیقشان و تنبیه بر مختلف و مؤتلف از نام‌ها و کنیه‌ها و القاب و عشایر و ولایت‌هایشان و بر کتاب‌های مروی از آنان (اگر کتابی داشته باشند) بسنده کرده است. وی همچنین معرفت روایت راویان و تنقیح طرقشان از غلط و سقط و سهو و موارد دیگری که با احوال روایی آنان مرتبط است را بیان کرده است. او متذکر می‌شود که 12 سال پیش نیز کتابی درباره راویان ضعیف نوشته است که این دو در واقع، دو جزء از یک کتاب با عنوان «دراسات في رجال الحديث» هستند<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5</ref>.
نویسنده، این کتاب را درباره راویان ثقه نوشته و بر اساس حروف الفبایی مرتب کرده است. او از هرکدام از راویان، ترجمه مختصری ارائه داده و در این امر بر بیان موارد ضروری آنان مانند مصادر توثیقشان و تنبیه بر مختلف و مؤتلف از نام‌ها و کنیه‌ها و القاب و عشایر و ولایت‌هایشان و بر کتاب‌های مروی از آنان (اگر کتابی داشته باشند) بسنده کرده است. وی همچنین معرفت روایت راویان و تنقیح طرقشان از غلط و سقط و سهو و موارد دیگری که با احوال روایی آنان مرتبط است را بیان کرده است. او متذکر می‌شود که 12 سال پیش نیز کتابی درباره راویان ضعیف نوشته است که این دو در واقع، دو جزء از یک کتاب با عنوان «دراسات في رجال الحديث» هستند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/36112/%D8%AB%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A9?pageNumber=5&viewType=pdf ر.ک: مقدمه کتاب، ص5]</ref>.


وی در مقدمه کتاب درباره برخی مسائل مربوط به موضوع وثاقت، درنگی کرده و چند نکته را بیان می‌دارد. اولین نکته حاوی این مطلب است که: ثقه در این کتاب کسی است که علمای جرح و تعدیل بر وثاقتش با لفظ ثقه یا با سایر تصاریف آن، تعبیر کرده باشند. ظاهر از سیره علما در بیان توثیقات، این است که تمام وصف روایت به این لفظ و کمال استحقاق راوی برای آن، این است که تنها امین در نقل و صادق در ادا نباشد؛ چه، این کمترین شرطی است که در اطلاق وثاقت مطلوب می‌باشد و این ادنی مراتب عدالت در متحملین روایت است. آنان برای این لفظ، احترازاتی را وضع کرده‌اند که ممکن است از لوازم لاینفک آن باشد که برخی از آنها از این قرار است: ثقه نباید از ضعفا و مجهولین و کسانی که جز از طریق وی شناخته‌شده نیستند، روایت کند. همچنین ثقه نباید به مراسیل اعتماد کند و نباید مطعون یا مغموز به امری باشد. به‌علاوه ثقه نباید قائل به امری مانند جبر و تشبیه و قیاس و غیر اینها باشد که مخالف ضروریات مذهب است. با وجود این صفات یا برخی از آنها در یک فرد، علما او را ثقه خوانده‌اند؛ مثلا درباره [[احمد بن محمد بن جعفر صولی]] گفته شده: «كان ثقة في حديثه، مسكونا إلی روايته، غير أنه قيل يروي عن الضعفاء». یا درباره [[ابوالحسین اسدی]] گفته شده: «ثقه صحیح است، ولی از ضعفا روایت کرده است و به جبر و تشبیه معتقد بوده». یا درباره هارون بن مسلم گفته شده: «ثقة وجه و كان له مذهب في الجبر و التشبيه» و درباره [[محمد بن احمد بن یحیی اشعری]] نیز گفته‌اند: وی ثقه بوده، ولی از ضعفا روایت کرده و بر مراسیل اعتماد می‌کرده است و مبالاتی در این که روایتش را از چه کسی بگیرد، نداشته است. علما، محمد بن احمد بن جنید را توثیق کرده و کتاب‌هایش را ستوده‌اند، اما قول به قیاس را بر وی خرده گرفته‌اند و درباره‌اش گفته‌اند: به دلیل قول به قیاس کتاب‌های او متروک شده و بر آنها اعتماد نشده است. درباره هشام بن حکم و هاشم بن سالم و یونس بن عبدالرحمن که از اعیان علما و اجلای ثقات هستند، نیز طعن‌هایی از این قبیل نقل شده است که دلالت بر این دارد که علمای پیشین ما سلامت ثقه از طعون را نوعی استکمال برای وثاقت روایی وی می‌دانستند که بدون این سلامت، گاهی مفاسد دیگر روایی بار می‌شود.
وی در مقدمه کتاب درباره برخی مسائل مربوط به موضوع وثاقت، درنگی کرده و چند نکته را بیان می‌دارد. اولین نکته حاوی این مطلب است که: ثقه در این کتاب کسی است که علمای جرح و تعدیل بر وثاقتش با لفظ ثقه یا با سایر تصاریف آن، تعبیر کرده باشند. ظاهر از سیره علما در بیان توثیقات، این است که تمام وصف روایت به این لفظ و کمال استحقاق راوی برای آن، این است که تنها امین در نقل و صادق در ادا نباشد؛ چه، این کمترین شرطی است که در اطلاق وثاقت مطلوب می‌باشد و این ادنی مراتب عدالت در متحملین روایت است. آنان برای این لفظ، احترازاتی را وضع کرده‌اند که ممکن است از لوازم لاینفک آن باشد که برخی از آنها از این قرار است: ثقه نباید از ضعفا و مجهولین و کسانی که جز از طریق وی شناخته‌شده نیستند، روایت کند. همچنین ثقه نباید به مراسیل اعتماد کند و نباید مطعون یا مغموز به امری باشد. به‌علاوه ثقه نباید قائل به امری مانند جبر و تشبیه و قیاس و غیر اینها باشد که مخالف ضروریات مذهب است. با وجود این صفات یا برخی از آنها در یک فرد، علما او را ثقه خوانده‌اند؛ مثلا درباره [[احمد بن محمد بن جعفر صولی]] گفته شده: «كان ثقة في حديثه، مسكونا إلی روايته، غير أنه قيل يروي عن الضعفاء». یا درباره [[ابوالحسین اسدی]] گفته شده: «ثقه صحیح است، ولی از ضعفا روایت کرده است و به جبر و تشبیه معتقد بوده». یا درباره هارون بن مسلم گفته شده: «ثقة وجه و كان له مذهب في الجبر و التشبيه» و درباره [[محمد بن احمد بن یحیی اشعری]] نیز گفته‌اند: وی ثقه بوده، ولی از ضعفا روایت کرده و بر مراسیل اعتماد می‌کرده است و مبالاتی در این که روایتش را از چه کسی بگیرد، نداشته است. علما، محمد بن احمد بن جنید را توثیق کرده و کتاب‌هایش را ستوده‌اند، اما قول به قیاس را بر وی خرده گرفته‌اند و درباره‌اش گفته‌اند: به دلیل قول به قیاس کتاب‌های او متروک شده و بر آنها اعتماد نشده است. درباره هشام بن حکم و هاشم بن سالم و یونس بن عبدالرحمن که از اعیان علما و اجلای ثقات هستند، نیز طعن‌هایی از این قبیل نقل شده است که دلالت بر این دارد که علمای پیشین ما سلامت ثقه از طعون را نوعی استکمال برای وثاقت روایی وی می‌دانستند که بدون این سلامت، گاهی مفاسد دیگر روایی بار می‌شود.


در تنبیه دوم نویسنده می‌گوید: اوصاف پیش‌گفته درباره ثقات، شبیه چیزی است که متکلمان آن را اوصاف سلبیه می‌نامند. اگر این تطبیق، صحیح باشد، اوصاف ثبوتیه مقابل این صفات در این خلاصه می‌شود که آنان راوی را در اکثر غالبی موارد، صرفا با لفظ «ثقة» توصیف کرده‌اند.گاه نیز در برخی اشخاص مانند هشام بن سالم و صفوان ین یحیی و... این لفظ را تکرار کرده و درباره آنها گفته‌اند: «ثقة ثقة»؛ گاه نیز صفات دیگری را به این توصیفات افزوده‌اند؛ مثلا درباره احمد بن علی بن نوح گفته‌اند: كان فقيها بصيرا في الحديث متقنا لما يرويه و...»؛ بالجمله: صفات ثبوتیه در این موارد خلاصه می‌شود که: شخص ثقه بصیر به روایات و اخبار باشد و ملکه نقد در وی به حدی یافت شود که به‌وسیله آن روایات صحیح را از روایات دروغین، تشخیص دهد و اینکه از روی علم و فهم و اتقان روایت کند تا بتواند مرجع در این امر باشد و بتوان بر وی اعتماد و اطمینان کرد؛ وی باید رجال حدیث را بشناسد و طبقاتشان و درجاتشان در ضعف و قوت را بداند و اگر دارای تصنیف است، مصنفاتش در اخبار مستوفی باشد و نقي الحديث و حسن الطريق و معتمد عليها... باشد. به نظر می‌رسد که این اوصاف، زاید بر معانی توثیق و چیزی افزون بر آن نباشد و هرکه با کتاب مشایخ ممارست داشته باشد، متوجه می‌شود که این اوصاف، مقاصد اصلی در معانی وثاقت هستند<ref>ر.ک: همان، ص5-7</ref>.
در تنبیه دوم نویسنده می‌گوید: اوصاف پیش‌گفته درباره ثقات، شبیه چیزی است که متکلمان آن را اوصاف سلبیه می‌نامند. اگر این تطبیق، صحیح باشد، اوصاف ثبوتیه مقابل این صفات در این خلاصه می‌شود که آنان راوی را در اکثر غالبی موارد، صرفا با لفظ «ثقة» توصیف کرده‌اند.گاه نیز در برخی اشخاص مانند هشام بن سالم و صفوان ین یحیی و... این لفظ را تکرار کرده و درباره آنها گفته‌اند: «ثقة ثقة»؛ گاه نیز صفات دیگری را به این توصیفات افزوده‌اند؛ مثلا درباره احمد بن علی بن نوح گفته‌اند: كان فقيها بصيرا في الحديث متقنا لما يرويه و...»؛ بالجمله: صفات ثبوتیه در این موارد خلاصه می‌شود که: شخص ثقه بصیر به روایات و اخبار باشد و ملکه نقد در وی به حدی یافت شود که به‌وسیله آن روایات صحیح را از روایات دروغین، تشخیص دهد و اینکه از روی علم و فهم و اتقان روایت کند تا بتواند مرجع در این امر باشد و بتوان بر وی اعتماد و اطمینان کرد؛ وی باید رجال حدیث را بشناسد و طبقاتشان و درجاتشان در ضعف و قوت را بداند و اگر دارای تصنیف است، مصنفاتش در اخبار مستوفی باشد و نقي الحديث و حسن الطريق و معتمد عليها... باشد. به نظر می‌رسد که این اوصاف، زاید بر معانی توثیق و چیزی افزون بر آن نباشد و هرکه با کتاب مشایخ ممارست داشته باشد، متوجه می‌شود که این اوصاف، مقاصد اصلی در معانی وثاقت هستند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/36112/%D8%AB%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A9?pageNumber=5&viewType=pdf ر.ک: همان، ص5-7]</ref>.


ادامه این مواردی که نویسنده در مقدمه به آن تذکر داده در صفحات 8 تا 12 کتاب، ذکر شده که به علت عدم گنجایش این مقاله، خواننده گرامی را به مطالعه صفحات یادشده در کتاب، دعوت می‌کنیم.
ادامه این مواردی که نویسنده در مقدمه به آن تذکر داده در صفحات 8 تا 12 کتاب، ذکر شده که به علت عدم گنجایش این مقاله، خواننده گرامی را به مطالعه صفحات یادشده در کتاب، دعوت می‌کنیم.
خط ۴۴: خط ۴۴:
تاریخ نشر کتاب در صفحه 2، سال 1427ق/2007م ذکر شده، ولی در صفحه 4 و شناسنامه کتاب، 15 رمضان 1426ق/19 آوریل 2005م؛ ممکن است تاریخ اول، برای چاپ کتاب و تاریخ دوم برای فراغت از نگارش آن باشد و مؤید این مطلب، تاریخی است (15 رمضان 1426ق) که نویسنده در ص‌15 در پایان مقدمه کتاب ذکر کرده است.
تاریخ نشر کتاب در صفحه 2، سال 1427ق/2007م ذکر شده، ولی در صفحه 4 و شناسنامه کتاب، 15 رمضان 1426ق/19 آوریل 2005م؛ ممکن است تاریخ اول، برای چاپ کتاب و تاریخ دوم برای فراغت از نگارش آن باشد و مؤید این مطلب، تاریخی است (15 رمضان 1426ق) که نویسنده در ص‌15 در پایان مقدمه کتاب ذکر کرده است.


کتاب دیگری با نام «[[ثقات الرواة: کتاب علمی، رجالی، حدیثی، تاریخی|ثقاة الروات]]» از [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سیدابوالحسن اصفهانی]] نیز هست که البته نام کاملش «[[ثقات الرواة: کتاب علمی، رجالی، حدیثی، تاریخی|ثقاة الروات؛ كتاب علمي، رجالي، حديثي، تاريخي]]» است و در بخش اول نامش با این کتاب مشابهت اسمی دارد. کتاب 3 جلدی سید [[اصفهانی، سید ابوالحسن|ابوالحسن اصفهانی]] نیز به زبان عربی نوشته شده و در سال 1424ق به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: موسوی اصفهانی، سید ابوالحسن، ص2</ref>.
کتاب دیگری با نام «[[ثقات الرواة: کتاب علمی، رجالی، حدیثی، تاریخی|ثقاة الروات]]» از [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سیدابوالحسن اصفهانی]] نیز هست که البته نام کاملش «[[ثقات الرواة: کتاب علمی، رجالی، حدیثی، تاریخی|ثقاة الروات؛ كتاب علمي، رجالي، حديثي، تاريخي]]» است و در بخش اول نامش با این کتاب مشابهت اسمی دارد. کتاب 3 جلدی سید [[اصفهانی، سید ابوالحسن|ابوالحسن اصفهانی]] نیز به زبان عربی نوشته شده و در سال 1424ق به چاپ رسیده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/36118/%D8%AB%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A9?pageNumber=2&viewType=html ر.ک: موسوی اصفهانی، سید ابوالحسن، ص2]</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۵۸: خط ۵۸:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات جدید]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:حدیث]]
[[رده:علم الحدیث]]
[[رده:مباحث خاص علم الحدیث]]
[[رده:فروردین(1401)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش