۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - 'صحيح بخارى' به 'صحيح بخارى') |
||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
4. نويسنده تأكيد كرده است كه روايت نبوى «إنما الأعمال بالنيات» را همه قبول دارند و بعد افزوده است: و اين روايت با اطلاقش شامل همه اعمال مىشود؛ خواه وسيله باشد، مانند وضوء و رفتن بهسوى نماز جمعه و... خواه هدف باشد، مانند نماز و گوش كردن به ذكر در روز جمعه و... و حتى در توحيد از آن نظر كه ذكر لسانى است و عمل خارجى، بهناچار بايد نيت باشد و دانشمندان گفتهاند كه آنچه از قبيل ابزار باشد نيازى به نيت ندارد؛ پس اگر در هنگام وضوء، نيت رفع حدث يا اقامه نماز نكند، وضويش صحيح است؛ بهخلاف آنجايى كه از قبيل مقاصد و اهداف باشد، مانند نماز كه در آن بايد نيت باشد تا صحيح و مقبول واقع شود <ref>ر.ك: همان، ج2، ص439</ref>. | 4. نويسنده تأكيد كرده است كه روايت نبوى «إنما الأعمال بالنيات» را همه قبول دارند و بعد افزوده است: و اين روايت با اطلاقش شامل همه اعمال مىشود؛ خواه وسيله باشد، مانند وضوء و رفتن بهسوى نماز جمعه و... خواه هدف باشد، مانند نماز و گوش كردن به ذكر در روز جمعه و... و حتى در توحيد از آن نظر كه ذكر لسانى است و عمل خارجى، بهناچار بايد نيت باشد و دانشمندان گفتهاند كه آنچه از قبيل ابزار باشد نيازى به نيت ندارد؛ پس اگر در هنگام وضوء، نيت رفع حدث يا اقامه نماز نكند، وضويش صحيح است؛ بهخلاف آنجايى كه از قبيل مقاصد و اهداف باشد، مانند نماز كه در آن بايد نيت باشد تا صحيح و مقبول واقع شود <ref>ر.ك: همان، ج2، ص439</ref>. | ||
5. نويسنده در تفسير روايت: «من حجّ للّه، فلم يرفث و لم يفسق، رجع كيوم ولدته أمه»؛ يعنى «كسى كه براى خدا حجّ بهجا آورد و در آنجا آميزش و فسادى نكند، از حجّ بازمىگردد همانند روزى كه از مادرش زاده شده» - كه در صحيح بخارى نقل شده - نوشته است: اين اشاره به اخلاص نيت است؛ چون آن، اساس اعمال است... <ref>ر.ك: همان، ج2، ص467-468</ref>. | 5. نويسنده در تفسير روايت: «من حجّ للّه، فلم يرفث و لم يفسق، رجع كيوم ولدته أمه»؛ يعنى «كسى كه براى خدا حجّ بهجا آورد و در آنجا آميزش و فسادى نكند، از حجّ بازمىگردد همانند روزى كه از مادرش زاده شده» - كه در [[صحيح بخارى]] نقل شده - نوشته است: اين اشاره به اخلاص نيت است؛ چون آن، اساس اعمال است... <ref>ر.ك: همان، ج2، ص467-468</ref>. | ||
6. نويسنده تأكيد كرده است كه روايت «من قاتل لتكون كلمة اللّه هي العليا فهو في سبيل اللّه»، در نزد بخارى و مسلم مورد قبول است و بعد افزوده است: اين روايت ارشادى بزرگ است براى سالكان كه بدانند كه با آن فتح و گشايشهاى الهى حاصل مىشود و به مقام قرب و وصال مىتوان رسيد و حاصل مطلب اين است كه هركس با نفس خودش كه دشمنترين دشمن است، مقاتله كند تا توحيد روحانى در طبيعتش و در قوايش سارى و جارى شود و دين قلبى او بر دين نفسى و شيطانىاش غلبه كند، پس او در راهى است كه او را به سرّ الهى مىرساند <ref>ر.ك: همان، ج2، ص522</ref>. | 6. نويسنده تأكيد كرده است كه روايت «من قاتل لتكون كلمة اللّه هي العليا فهو في سبيل اللّه»، در نزد بخارى و مسلم مورد قبول است و بعد افزوده است: اين روايت ارشادى بزرگ است براى سالكان كه بدانند كه با آن فتح و گشايشهاى الهى حاصل مىشود و به مقام قرب و وصال مىتوان رسيد و حاصل مطلب اين است كه هركس با نفس خودش كه دشمنترين دشمن است، مقاتله كند تا توحيد روحانى در طبيعتش و در قوايش سارى و جارى شود و دين قلبى او بر دين نفسى و شيطانىاش غلبه كند، پس او در راهى است كه او را به سرّ الهى مىرساند <ref>ر.ك: همان، ج2، ص522</ref>. | ||
ویرایش