۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده فصل اول کتابش را به موضوع وحدت وجود اختصاص داده و به اختصار وحدت وجود را اینگونه تعریف کرده است: «خداوند تعالی و عالم شیء واحدی هستند»؛ پس وجود مخلوق و خالق یکی است. او سپس به تبیین معنای حلول و اتحاد پرداخته و در این رابطه به کلام علمایی چون ابن تیمیه اشاره کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref> سپس عبارات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در رد حلول و اتحاد را متذکر میشود و مذهب صوفیه را «وحدت وجود» میداند و استفاده از نامهایی چون حلول و اتحاد را از باب تجوز در عبارت میداند.<ref>ر.ک: همان، ص37-36</ref> و در انتها باز به کلام ابن تیمیه استناد کرده و این اعتقادات را به اجماع همه مسلمانان کفر و کسانی را هم که در کفر معتقدین به این امور شک کنند را کافر دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | نویسنده فصل اول کتابش را به موضوع وحدت وجود اختصاص داده و به اختصار وحدت وجود را اینگونه تعریف کرده است: «خداوند تعالی و عالم شیء واحدی هستند»؛ پس وجود مخلوق و خالق یکی است. او سپس به تبیین معنای حلول و اتحاد پرداخته و در این رابطه به کلام علمایی چون ابن تیمیه اشاره کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref> سپس عبارات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در رد حلول و اتحاد را متذکر میشود و مذهب صوفیه را «وحدت وجود» میداند و استفاده از نامهایی چون حلول و اتحاد را از باب تجوز در عبارت میداند.<ref>ر.ک: همان، ص37-36</ref> و در انتها باز به کلام ابن تیمیه استناد کرده و این اعتقادات را به اجماع همه مسلمانان کفر و کسانی را هم که در کفر معتقدین به این امور شک کنند را کافر دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | ||
صاحبنظران درباره مؤسس نظریه وحدت وجود نزد مسلمانان اختلافنظر دارند. ابراهیم مدکور، محقق مصری با اینکه معتقد است نظریه وحدت وجود به دست [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] کمال یافته، لیکن بر این باور است که ابن عربی این اصطلاح را به کار نبرده و ابن تیمیه، فقیه حنبلی اول کسی است که این واژه را به کار برده است.<ref>ر.ک: بهار نژاد، زکریا، ص44</ref> به لحاظ تاریخی بهطورقطع و یقین نمیتوان فرد و شخص معینی را بنیانگذار و مؤسس نظریه وحدت وجود دانست. اهمیت ابن عربی در این نیست که او مؤسس نظریه وحدت وجود است، بلکه در این است که او بزرگترین شارح و مفسر این نظریه است.<ref>ر.ک: همان، ص45</ref> | صاحبنظران درباره مؤسس نظریه وحدت وجود نزد مسلمانان اختلافنظر دارند. ابراهیم مدکور، محقق مصری با اینکه معتقد است نظریه وحدت وجود به دست [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] کمال یافته، لیکن بر این باور است که ابن عربی این اصطلاح را به کار نبرده و ابن تیمیه، فقیه حنبلی اول کسی است که این واژه را به کار برده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25641/44 ر.ک: بهار نژاد، زکریا، ص44]</ref> به لحاظ تاریخی بهطورقطع و یقین نمیتوان فرد و شخص معینی را بنیانگذار و مؤسس نظریه وحدت وجود دانست. اهمیت ابن عربی در این نیست که او مؤسس نظریه وحدت وجود است، بلکه در این است که او بزرگترین شارح و مفسر این نظریه است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25641/45 ر.ک: همان، ص45]</ref> | ||
در توضیح این نظریه باید گفت: جهانشناسی عرفانی مبتنی بر اصل تجلی و ظهور حق (فیض منبسط) در عالم است. مطابق این جهانشناسی عالم فاقد سلسله مراتب است و در عالم تنها یک وجود و موجود حقیقی و واقعی وجود دارد. در این جهانشناسی خدا سر سلسله عالم نیست تا مراتب بعدی نیز هرچند به نحو ضعیفتری سهمی از هستی داشته باشند، از این دیدگاه وجود منحصر در یک شخص یعنی خداست و این همان نظریه «وحدت وجود شخصی» است که اساس و پایه نظریه وحدت وجود است.<ref>ر.ک: همان، ص62</ref> | در توضیح این نظریه باید گفت: جهانشناسی عرفانی مبتنی بر اصل تجلی و ظهور حق (فیض منبسط) در عالم است. مطابق این جهانشناسی عالم فاقد سلسله مراتب است و در عالم تنها یک وجود و موجود حقیقی و واقعی وجود دارد. در این جهانشناسی خدا سر سلسله عالم نیست تا مراتب بعدی نیز هرچند به نحو ضعیفتری سهمی از هستی داشته باشند، از این دیدگاه وجود منحصر در یک شخص یعنی خداست و این همان نظریه «وحدت وجود شخصی» است که اساس و پایه نظریه وحدت وجود است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25641/62 ر.ک: همان، ص62]</ref> | ||
نویسنده در دهمین فصل از باب اول، باز [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را متهم به کذب میکند. او ابتدا با استناد به روایات، کذب را از صفات منافقین دانسته است. سپس [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را از جمله کسانی میداند که گروهی از علمای موثق اهل سنت او را به کذب متهم کردهاند و بهعنوان نمونه به کلام عز بن عبدالسلام (متوفی 660ق) و ابن تیمیه (متوفی 728ق) اشاره میکند. او رؤیای ابن عربی مبنی بر اینکه کتاب فصوص را پیامبر(ص) به او عطا کرده، را نیز دلیل بر دروغگویی او میداند. <ref>ر.ک: متن کتاب، ص229-227</ref>. | نویسنده در دهمین فصل از باب اول، باز [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را متهم به کذب میکند. او ابتدا با استناد به روایات، کذب را از صفات منافقین دانسته است. سپس [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را از جمله کسانی میداند که گروهی از علمای موثق اهل سنت او را به کذب متهم کردهاند و بهعنوان نمونه به کلام عز بن عبدالسلام (متوفی 660ق) و ابن تیمیه (متوفی 728ق) اشاره میکند. او رؤیای ابن عربی مبنی بر اینکه کتاب فصوص را پیامبر(ص) به او عطا کرده، را نیز دلیل بر دروغگویی او میداند. <ref>ر.ک: متن کتاب، ص229-227</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# بهار نژاد، زکریا، «ابن عربی و نظریه وحدت وجود»، آینه معرفت، بهار 1386، شماره 10، صفحه 43 تا | #[[:noormags:486368| بهار نژاد، زکریا، «ابن عربی و نظریه وحدت وجود»، آینه معرفت، بهار 1386، شماره 10، صفحه 43 تا 66]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۸۰: | خط ۷۹: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:فروردین(1401)]] |
ویرایش