پرش به محتوا

خاتم اولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR23389J1.jpg | عنوان =خاتم الاولیاء از دیدگاه ابن عربی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
}}
}}


'''خاتم الاولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی'''، نوشته محمد ملکی (معاصر) تحقیقی است در زمینه مفهوم عرفانیِ خاتم اولیا و چیستی آن، بر اساس دیدگاه ابن عربی (پدر عرفان نظری) و علامه آشتیانی (چهره برجسته این حوزه).
'''خاتم الاولیاء از دیدگاه ابن عربی و علامه آشتیانی'''، نوشته [[ملکی، محمد|محمد ملکی]] (معاصر) تحقیقی است در زمینه مفهوم عرفانیِ خاتم اولیا و چیستی آن، بر اساس دیدگاه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] (پدر عرفان نظری) و علامه آشتیانی (چهره برجسته این حوزه).


==ساختار==
==ساختار==
کتاب مشتمل بر پیشگفتار و چهار بخش است.
کتاب مشتمل بر پیشگفتار و چهار بخش است.


شیوه نویسنده بررسی دیدگاه ابن عربی در آثار وی و سپس مقایسه آن با دیدگاه شیعی علامه آشتیانی است که با استناد به منابعی چون فتوحات مکیه ابن عربی و ختم ولایت در اندیشه ابن عربی صورت گرفته است.
شیوه نویسنده بررسی دیدگاه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در آثار وی و سپس مقایسه آن با دیدگاه شیعی علامه آشتیانی است که با استناد به منابعی چون [[فتوحات مکیه]] [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و ختم ولایت در اندیشه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] صورت گرفته است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خاتمیت و مقام ولایت، در عرفان نظری جایگاه ویژه‌ای دارند و در حقیقت مراتب پایانی سیر عارفانی است که در آثار خود با اصطلاحاتی چون «فنای ذاتی»، «مقام محو اسم»، «مقام توحید ذات» از آن تعبیر کرده‌اند. گفتنی است افزون بر عارفان و فیلسوفان، فقیهان و متکلمان نیز از این موضوع غفلت نکرده‌اند.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص13</ref>‏؛ و در این میان، استاد سید‌ جلال‌الدین آشتیانی(1304‌- 1384‌ش) و محیی‌الدین ابن عربی (560 638ق) از جمله حکیمان و عارفانی هستند که در آثار خود به تفصیل به این موضوع پرداخته‌اند. نگارنده بر آن است تا در حد توان‌ خود، پس از مقدمه‌ای کوتاه، دیدگاه آنان را به اختصار بیان کرده و سپس به مقایسه این دو دیدگاه بپردازد.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص14</ref>‏.
خاتمیت و مقام ولایت، در عرفان نظری جایگاه ویژه‌ای دارند و در حقیقت مراتب پایانی سیر عارفانی است که در آثار خود با اصطلاحاتی چون «فنای ذاتی»، «مقام محو اسم»، «مقام توحید ذات» از آن تعبیر کرده‌اند. گفتنی است افزون بر عارفان و فیلسوفان، فقیهان و متکلمان نیز از این موضوع غفلت نکرده‌اند.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص13</ref>‏؛ و در این میان، استاد سید‌ جلال‌الدین آشتیانی(1304‌- 1384‌ش) و [[ابن عربی، محمد بن علی|محیی‌الدین ابن عربی]] (560 638ق) از جمله حکیمان و عارفانی هستند که در آثار خود به تفصیل به این موضوع پرداخته‌اند. نگارنده بر آن است تا در حد توان‌ خود، پس از مقدمه‌ای کوتاه، دیدگاه آنان را به اختصار بیان کرده و سپس به مقایسه این دو دیدگاه بپردازد.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص14</ref>‏.


==خاتم اولیا از دیدگاه ابن عربی==
==خاتم اولیا از دیدگاه ابن عربی==
ابن عربی‌ دایره‌ ولایت را گسترده‌تر از نبوت و رسالت دانسته و با اعتقاد به ختم نبوت و رسالت بحث‌های‌ پردامنه‌‌ای‌ درباره ختم ولایت دارد. او ولایت را‌ همان‌ مقوله‌ نبوت‌ و رسالت‌ دانسته‌ و آن را مقامی می‌داند که با کسب علم حاصل نمی‌شود، بلکه علم هدیه و موهبتی الهی است و به کسی اختصاص دارد که رحمت خداوند شامل او‌ شود. <ref>ر.ک: ملکی، محمد، ص317</ref>‏.
[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی‌]] دایره‌ ولایت را گسترده‌تر از نبوت و رسالت دانسته و با اعتقاد به ختم نبوت و رسالت بحث‌های‌ پردامنه‌‌ای‌ درباره ختم ولایت دارد. او ولایت را‌ همان‌ مقوله‌ نبوت‌ و رسالت‌ دانسته‌ و آن را مقامی می‌داند که با کسب علم حاصل نمی‌شود، بلکه علم هدیه و موهبتی الهی است و به کسی اختصاص دارد که رحمت خداوند شامل او‌ شود. <ref>ر.ک: ملکی، محمد، ص317</ref>‏.


وی در مقام ارائه نظر و به‌اصطلاح از دید عرفان نظری، همانند بیشتر عارفان بر این باور است که ولایت انبیا و اولیا در دو وجهه خاصه و عامه نماد و نمود پیدا‌ می‌کند. ولایت‌ عامه که همه مؤمنان به جهت ایمانشان به حضرت حق، می‌توانند به آن آراسته شوند و اما ولایت خاصه از آن عارفان و ره‌یافتگان به حق است‌ که‌ عبارت‌ است از فنای عبد در حق و قیام عبد به حق، به این معنا که عبد در این ‌‌مقام‌ از خود رها گشته و بقای خود را در بقای ذات حضرت حق می‌‌بیند‌. در‌ این صورت است که مقام ولایت به مقام نبوت و رسالت احاطه پیدا می‌کند و برتری‌ آن ثابت می‌شود، و برتری «ولی» از آن‌جا پیداست که خداوند‌ در آیه شریفه '''الله‌ ولی‌ اللذین آمنوا''' خود را ولی نامیده است.<ref>ر.ک: همان، ص317-318</ref>‏.
وی در مقام ارائه نظر و به‌اصطلاح از دید عرفان نظری، همانند بیشتر عارفان بر این باور است که ولایت انبیا و اولیا در دو وجهه خاصه و عامه نماد و نمود پیدا‌ می‌کند. ولایت‌ عامه که همه مؤمنان به جهت ایمانشان به حضرت حق، می‌توانند به آن آراسته شوند و اما ولایت خاصه از آن عارفان و ره‌یافتگان به حق است‌ که‌ عبارت‌ است از فنای عبد در حق و قیام عبد به حق، به این معنا که عبد در این ‌‌مقام‌ از خود رها گشته و بقای خود را در بقای ذات حضرت حق می‌‌بیند‌. در‌ این صورت است که مقام ولایت به مقام نبوت و رسالت احاطه پیدا می‌کند و برتری‌ آن ثابت می‌شود، و برتری «ولی» از آن‌جا پیداست که خداوند‌ در آیه شریفه '''الله‌ ولی‌ اللذین آمنوا''' خود را ولی نامیده است.<ref>ر.ک: همان، ص317-318</ref>‏.


البته، این موضوع باعث شده تا مخالفان ابن عربی، این بخش از کلمات وی را به‌درستی فهم نکنند و چنین بپندارند که‌ او مطلق ولایت را در هرکسی که تحقق یابد به نبوت و رسالت برتری داده است. این اشکال پندار ناپخته‌ای بیش نیست، اما اشکالی که هست و ابن عربی هم‌ به‌درستی نتوانسته آن را تقریر و تبیین کند که تعیین مصداق «خاتم أولیاء» و «ولی» در «مقام ولایت» است، و همین مسئله شارحان فتوحات مکیه و فصوص الحکم را به دام توجیه و تأویل انداخته‌ و پیروان‌ مکتب او را به مجازگویی واداشته است. <ref>ر.ک: همان</ref>‏.
البته، این موضوع باعث شده تا مخالفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، این بخش از کلمات وی را به‌درستی فهم نکنند و چنین بپندارند که‌ او مطلق ولایت را در هرکسی که تحقق یابد به نبوت و رسالت برتری داده است. این اشکال پندار ناپخته‌ای بیش نیست، اما اشکالی که هست و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم‌ به‌درستی نتوانسته آن را تقریر و تبیین کند که تعیین مصداق «خاتم أولیاء» و «ولی» در «مقام ولایت» است، و همین مسئله شارحان فتوحات مکیه و فصوص الحکم را به دام توجیه و تأویل انداخته‌ و پیروان‌ مکتب او را به مجازگویی واداشته است. <ref>ر.ک: همان</ref>‏.


محیی‌الدین ابن عربی در‌ چندین‌ جای‌ الفتوحات المکیه، خود را به نوعی خاتم أولیاء معرفی می‌کند‌ و آن‌گونه در این باب سخن می‌گوید که شگفت‌انگیز است. <ref>ر.ک: همان، 318</ref>‏.
[[ابن عربی، محمد بن علی|محیی‌الدین ابن عربی]] در‌ چندین‌ جای‌ الفتوحات المکیه، خود را به نوعی خاتم أولیاء معرفی می‌کند‌ و آن‌گونه در این باب سخن می‌گوید که شگفت‌انگیز است. <ref>ر.ک: همان، 318</ref>‏.


ابن عربی در جای‌جای فتوحات مکیه، خود را به عالم بالا متصل می‌کند‌ و با‌ این‌گونه ادعاها از همان ابتدا خوانندگان را از انتقاد خلع سلاح‌ می‌‌کند؛ برای مثال در جلد اول الفتوحات المکیه می‌نویسد: به خدا سوگند که من حتی‌ یک‌ حرف‌ از آن را جز از راه املای الهی و القای ربانی یا دم‌ روحانی‌ در دل و ذهن کیانی ننوشته‌ام.
[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در جای‌جای فتوحات مکیه، خود را به عالم بالا متصل می‌کند‌ و با‌ این‌گونه ادعاها از همان ابتدا خوانندگان را از انتقاد خلع سلاح‌ می‌‌کند؛ برای مثال در جلد اول الفتوحات المکیه می‌نویسد: به خدا سوگند که من حتی‌ یک‌ حرف‌ از آن را جز از راه املای الهی و القای ربانی یا دم‌ روحانی‌ در دل و ذهن کیانی ننوشته‌ام.


او با این عبارت تمام مطالب خود را الهام‌ الهی‌ و القاء از طرف حضرت حق دانسته و در چندین جای دیگر فتوحات مکیه‌ نیز‌ به خواب‌هایی که در مکه و دمشق‌ دیده‌ و در‌ آنها فیوضات الهی بر وی نازل شده‌، سخن‌ می‌گوید. <ref>ر.ک: همان، ص319</ref>‏.
او با این عبارت تمام مطالب خود را الهام‌ الهی‌ و القاء از طرف حضرت حق دانسته و در چندین جای دیگر فتوحات مکیه‌ نیز‌ به خواب‌هایی که در مکه و دمشق‌ دیده‌ و در‌ آنها فیوضات الهی بر وی نازل شده‌، سخن‌ می‌گوید. <ref>ر.ک: همان، ص319</ref>‏.
خط ۵۸: خط ۵۸:
در فتوحات‌ مکیه‌، گرچه به خاتم اولیاء بودن حضرت صاحب‌الامر(عج) و حضرت عیسی(ع) تصریح شده‌ است‌، اما به‌ خاتم أولیاء بودن حضرت علی(ع) تصریح نشده است و فقط در چند مورد حضرت علی(ع) سر‌ الانبیاء‌ دانسته‌ شده است. <ref>ر.ک: همان، ص324</ref>‏.
در فتوحات‌ مکیه‌، گرچه به خاتم اولیاء بودن حضرت صاحب‌الامر(عج) و حضرت عیسی(ع) تصریح شده‌ است‌، اما به‌ خاتم أولیاء بودن حضرت علی(ع) تصریح نشده است و فقط در چند مورد حضرت علی(ع) سر‌ الانبیاء‌ دانسته‌ شده است. <ref>ر.ک: همان، ص324</ref>‏.


در‌ مقام‌ مقایسه بین‌ علامه آشتیانی و ابن عربی، باید گفت که، مقایسه بین دو اندیشه سنی و شیعی است که آبشخور هر‌ دو اسلام است، ولی با نحوه و نوع نگاهی متفاوت. چه خوب‌ است‌ که‌ شارحان، چه شیعه و چه سنی، دست از تأویلات و تفسیرهای بی‌جا و بی‌مورد، بشویند و مباحث را بی‌هیچ‌ تعصبی آن‌گونه که هست، بحث و بررسی کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.
در‌ مقام‌ مقایسه بین‌ علامه آشتیانی و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، باید گفت که، مقایسه بین دو اندیشه سنی و شیعی است که آبشخور هر‌ دو اسلام است، ولی با نحوه و نوع نگاهی متفاوت. چه خوب‌ است‌ که‌ شارحان، چه شیعه و چه سنی، دست از تأویلات و تفسیرهای بی‌جا و بی‌مورد، بشویند و مباحث را بی‌هیچ‌ تعصبی آن‌گونه که هست، بحث و بررسی کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص170-169</ref>‏.


درباره زندگی و آثار ابن عربی رساله‌ها و کتاب‌های بسیاری نگاشته‌اند، که این اثر گنجایش ذکر سوانح زندگی این عارف نامی را ندارد، ولی آنچه مسلم است می‌توان او را به حق، بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین بنیادگذار نظام عرفان نظری یا فلسفه عرفانی یا حکمت الهی عرفانی در تاریخ به‌شمار آورد<ref>ر.ک: همان، ص183</ref>‏.
درباره زندگی و آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] رساله‌ها و کتاب‌های بسیاری نگاشته‌اند، که این اثر گنجایش ذکر سوانح زندگی این عارف نامی را ندارد، ولی آنچه مسلم است می‌توان او را به حق، بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین بنیادگذار نظام عرفان نظری یا فلسفه عرفانی یا حکمت الهی عرفانی در تاریخ به‌شمار آورد<ref>ر.ک: همان، ص183</ref>‏.


==خاتم اولیا از دیدگاه علامه آشتیانی==
==خاتم اولیا از دیدگاه علامه آشتیانی==
مسئله ولایت و خاتمیت از جمله مسائلی است که نگاه جدی و عالمانه علامه آشتیانی را به خود جلب کرده است ازاین‌رو در چندیم اثر خود از جمله شرح مقدمه قیصری، شرح فصوص الحکم، شرح رسائل قیصری، مقدمه مشارق الدراری، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، و در مقاله ختم ولایت در اندیشه ابن عربی و به‌طور پراکنده در دیگر آثار خود، این مسئله را مورد دقت علمی، فلسفی و عرفانی قرار داده و بعضاً اشکالات دیگران را نیز تذکر داده است<ref>ر.ک: همان، ص133-134</ref>.
مسئله ولایت و خاتمیت از جمله مسائلی است که نگاه جدی و عالمانه علامه آشتیانی را به خود جلب کرده است ازاین‌رو در چندیم اثر خود از جمله شرح مقدمه قیصری، شرح فصوص الحکم، شرح رسائل قیصری، مقدمه مشارق الدراری، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، و در مقاله ختم ولایت در اندیشه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و به‌طور پراکنده در دیگر آثار خود، این مسئله را مورد دقت علمی، فلسفی و عرفانی قرار داده و بعضاً اشکالات دیگران را نیز تذکر داده است<ref>ر.ک: همان، ص133-134</ref>.


در بخش انتهایی کتاب یازده اثر از آثاری که در رابطه با ابن عربی نوشته شده کتاب‌شناسی توصیفی شده است؛ از آن جمله است: سید جلال‌الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>‏، حکیم ترمذی، کتاب ختم الاولیاء<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>‏ و سید حیدر بن علی العلوی الآملی، جامع الاسرار و منبع الابرار <ref>ر.ک: همان، ص210</ref>‏،
در بخش انتهایی کتاب یازده اثر از آثاری که در رابطه با [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نوشته شده کتاب‌شناسی توصیفی شده است؛ از آن جمله است: سید جلال‌الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>‏، حکیم ترمذی، کتاب ختم الاولیاء<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>‏ و سید حیدر بن علی العلوی الآملی، جامع الاسرار و منبع الابرار <ref>ر.ک: همان، ص210</ref>‏،


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۷۳: خط ۷۳:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش