پرش به محتوا

أصول الفقه (مظفر) همراه با شرح فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در هر علمى، ابتدا، از تعريف و موضوع و فايده آن بحث مى‌شود و ازاين‌رو، [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]]، تعريف علم اصول<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=7&viewType=ht ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref> و بيان موضوع<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=10&viewType=ht ر.ک: همان، ص19]</ref> و فايده<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=11&viewType=ht ر.ک: همان، ص11]</ref> آن را، «مدخل» و راه ورود در مباحث علم اصول معرفى نموده است.
در هر علمى، ابتدا، از تعريف و موضوع و فايده آن بحث مى‌شود و ازاين‌رو، [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]]، تعريف علم اصول<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=7&viewType=ht ر.ک: مقدمه،ج1، ص7]</ref> و بيان موضوع<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=10&viewType=ht ر.ک: همان، ص19]</ref> و فايده<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=11&viewType=ht ر.ک: همان، ص11]</ref> آن را، «مدخل» و راه ورود در مباحث علم اصول معرفى نموده است.


مباحث علم اصول، چهار قسم است و کتاب اصول فقه، در چهار جزء مباحث الفاظ، مباحث عقليه، مباحث حجت و اصول عمليه تدوین شده است.
مباحث علم اصول، چهار قسم است و کتاب اصول فقه، در چهار جزء مباحث الفاظ، مباحث عقليه، مباحث حجت و اصول عمليه تدوین شده است.
خط ۴۱: خط ۴۱:
دلالت الفاظ بر معنايشان از نوع دلالت وضعيه مى‌باشد؛
دلالت الفاظ بر معنايشان از نوع دلالت وضعيه مى‌باشد؛


در مورد اينكه واضع الفاظ كيست، سه احتمال وجود دارد، ولى مختار مؤلف آن، است كه اهل هر لغتى به مرور زمان بر حسب نياز، طبق استعداد خدادادى خود، الفاظ را برای معانى وضع كرده‌اند، بنابراین، واضع هر لغتى، جماعتى از انسان‌ها هستند، نه خداوند و يا شخص يا اشخاصى معين؛
در مورد اينكه واضع الفاظ كيست<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=16&viewType=ht ر.ک: همان، ص16]</ref>، سه احتمال وجود دارد، ولى مختار مؤلف آن، است كه اهل هر لغتى به مرور زمان بر حسب نياز، طبق استعداد خدادادى خود، الفاظ را برای معانى وضع كرده‌اند، بنابراین، واضع هر لغتى، جماعتى از انسان‌ها هستند، نه خداوند و يا شخص يا اشخاصى معين؛


تقسيم وضع به تعيينى و تعينى به لحاظ منشأ وضع مى‌باشد كه در تعيينى، وضع واضع و در تعينى، كثرت استعمال است؛
تقسيم وضع به تعيينى و تعينى به لحاظ منشأ وضع مى‌باشد كه در تعيينى، وضع واضع و در تعينى، كثرت استعمال است؛<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=18&viewType=ht ر.ک: همان، ص18]</ref>


وضع، به لحاظ موضوعٌ‌له به چهار قسم تقسيم مى‌شود: وضع عام و موضوعٌ‌له خاص، وضع خاص و موضوعٌ‌له خاص، وضع خاص و موضوعٌ‌له عام؛
وضع، به لحاظ موضوعٌ‌له به چهار قسم تقسيم مى‌شود: وضع عام و موضوعٌ‌له خاص، وضع خاص و موضوعٌ‌له خاص، وضع خاص و موضوعٌ‌له عام؛<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=18&viewType=ht ر.ک: همان]</ref>


استحاله قسم چهارم، از این قرار است كه واضع در مقام وضع، تنها معناى خاص و جزئى را تصور نموده و معناى عام كه به حسب فرض، موضوعٌ‌له است، نه بنفسه تصور شده و نه بوجهه؛
استحاله قسم چهارم، از این قرار است كه واضع در مقام وضع، تنها معناى خاص و جزئى را تصور نموده و معناى عام كه به حسب فرض، موضوعٌ‌له است، نه بنفسه تصور شده و نه بوجهه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=21&viewType=ht ر.ک: همان، ص21]</ref>؛


معانىِ اسمیه، مستقل و به تنهایى قابل تصورند، بر خلاف معانى حرفيه؛
معانىِ اسمیه، مستقل و به تنهایى قابل تصورند، بر خلاف معانى حرفيه؛
خط ۵۳: خط ۵۳:
در حروف، وضع عام و موضوعٌ‌له خاص است؛
در حروف، وضع عام و موضوعٌ‌له خاص است؛


بحث استعمال حقيقى و مجازى از مباحث علم بيان است و غرض از طرح این مبحث، روشن نمودن نكته‌اى است كه در علم بيان ابهام داشته و آن نكته، این است كه على‌رغم اعتقاد عده‌اى از علماى علم بيان، استعمال لفظ در غير موضوع‌له، در گرو ترخيص و نیکو شمردن ذوق سليم است، نه آنكه منوط به ترخيص و اجازه واضع باشد؛
بحث استعمال حقيقى و مجازى از مباحث علم بيان است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=33&viewType=ht ر.ک: همان، ص33]</ref> و غرض از طرح این مبحث، روشن نمودن نكته‌اى است كه در علم بيان ابهام داشته و آن نكته، این است كه على‌رغم اعتقاد عده‌اى از علماى علم بيان، استعمال لفظ در غير موضوع‌له، در گرو ترخيص و نیکو شمردن ذوق سليم است، نه آنكه منوط به ترخيص و اجازه واضع باشد؛


دلالت، تابع اراه است و اولین كسى كه متوجه این نكته شده است، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] است؛
دلالت، تابع اراه است <ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=34&viewType=ht ر.ک: همان، ص34]</ref>و اولین كسى كه متوجه این نكته شده است، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] است؛


گاهى واضع، خود لفظ را بنفسه تصور مى‌كند و آن را برای معنايى وضع مى‌نمايد كه در اين‌صورت، وضع شخصى است و گاهى وجه و عنوان لفظ را تصور مى‌كند كه در اين‌صورت، وضع نوعى نامیده مى‌شود؛
گاهى واضع، خود لفظ را بنفسه تصور مى‌كند و آن را برای معنايى وضع مى‌نمايد كه در اين‌صورت، وضع شخصى است و گاهى وجه و عنوان لفظ را تصور مى‌كند كه در اين‌صورت، وضع نوعى نامیده مى‌شود؛
خط ۷۱: خط ۷۱:
نزاع اعمى و صحيحى در بعضى از موارد نسبت به الفاظ معاملات، ثمره خواهد داشت و لكن ثمره قابل توجهى نبوده و نادر است.
نزاع اعمى و صحيحى در بعضى از موارد نسبت به الفاظ معاملات، ثمره خواهد داشت و لكن ثمره قابل توجهى نبوده و نادر است.


مقصد اول، درباره مباحث الفاظ است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=83&viewType=ht ر.ک: همان، ص83]</ref>. منظور از مباحث الفاظ، تشخيص ظهور آنها از ناحيه عامه است؛ چه از شارع مقدس صادر شود و چه از غير شارع و شامل مباحث زير است:
مقصد اول، درباره مباحث الفاظ است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=83&viewType=ht ر.ک: متن کتاب، ج1، ص83]</ref>. منظور از مباحث الفاظ، تشخيص ظهور آنها از ناحيه عامه است؛ چه از شارع مقدس صادر شود و چه از غير شارع و شامل مباحث زير است:


مشتق: مؤلف، ابتدا معناى مشتق، جريان نزاع در اسم زمان، اختلاف مشتقات از حيث مبدأ و استعمال مشتق به لحاظ حال تلبس را تحقيق كرده، سپس مختار خود را بيان مى‌كند كه مشتق در خصوص ذات متلبس به مبدأ في الحال، حقيقت است و دليل آن تبادر و صحت سلب است و...
مشتق: مؤلف، ابتدا معناى مشتق، جريان نزاع در اسم زمان، اختلاف مشتقات از حيث مبدأ و استعمال مشتق به لحاظ حال تلبس را تحقيق كرده، سپس مختار خود را بيان مى‌كند كه مشتق در خصوص ذات متلبس به مبدأ في الحال، حقيقت است و دليل آن تبادر و صحت سلب است و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=87&viewType=h ر.ک: همان، ص87]</ref>


اوامر: ماده امر، فقط بين دو معنا مشترك است: طلب و شىء، البته نه طلب مطلق، بلكه طلب عالى از دانى. قول حق آن است كه لفظ امر، در صورتى كه مجرد و خالى از قرينه استحباب باشد، دال بر وجوب و ظاهر در آن است و منشأ این ظهور، حكم عقل به وجوب اطاعت آمر است و...
اوامر: ماده امر، فقط بين دو معنا مشترك است: طلب و شىء، البته نه طلب مطلق، بلكه طلب عالى از دانى. قول حق آن است كه لفظ امر، در صورتى كه مجرد و خالى از قرينه استحباب باشد، دال بر وجوب و ظاهر در آن است و منشأ این ظهور، حكم عقل به وجوب اطاعت آمر است و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=101&viewType=h ر.ک: همان، ص101]</ref>


نواهى: معناى ماده نهى عبارت است از طلب ترك فعل توسط عالى از دانى و دلالتش بر الزام عقلى است نه وضعى. صيغه نهى، دلالت بر زجر از فعل و منع از آن مى‌كند، صيغه نهى، به حكم عقل، ظهور در تحريم دارد و...
نواهى: معناى ماده نهى عبارت است از طلب ترك فعل توسط عالى از دانى و دلالتش بر الزام عقلى است نه وضعى. صيغه نهى، دلالت بر زجر از فعل و منع از آن مى‌كند، صيغه نهى، به حكم عقل، ظهور در تحريم دارد و...ر<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=167&viewType=h ر.ک: همان، ص167]</ref>


مفاهيم: مؤلف، نخست، معناى كلمه مفهوم، نزاع در حجيت مفهوم، و اقسام آن را بررسى كرده، سپس مفاهيم شرط، وصف، غايت، حصر، عدد و مفهوم لقب را تحقيق مى‌كند و در خاتمه، درباره واژگان دلالت اقتضاء، تنبيه و اشاره توضيح ارائه مى‌دهد و...
مفاهيم: مؤلف، نخست، معناى كلمه مفهوم، نزاع در حجيت مفهوم، و اقسام آن را بررسى كرده، سپس مفاهيم شرط، وصف، غايت، حصر، عدد و مفهوم لقب را تحقيق مى‌كند و در خاتمه، درباره واژگان دلالت اقتضاء، تنبيه و اشاره توضيح ارائه مى‌دهد و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=175&viewType=h ر.ک: همان، ص175]</ref>


عام و خاص: بعد از تعريف عام و خاص، اقسام عام بيان مى‌شود. عام، به لحاظ تعلق حكم به آن، به سه دسته تقسيم مى‌شود: عموم استغراقى، مجموعى، و بدلى. الفاظ عموم، يا مفردند و يا هيئات لفظى هستند، مثل وقوع نكره در سياق نفى يا نهى. تخصيص، عام بر دو گونه است: يا مخصص، متصل است و يا مخصص، منفصل. استعمال عام در مخصص به‌طور مطلق حقيقت است. تمسك به عام در شبهه مصداقيه، چه در متصل و چه در منفصل جايز نيست. عمل به عام قبل از فحص از مخصص، جايز نيست. در بحث دوران بين تخصيص و نسخ چند صورت داريم كه مؤلف، احكام هر كدام از آنها را بيان مى‌كند و...
عام و خاص: بعد از تعريف عام و خاص، اقسام عام بيان مى‌شود. عام، به لحاظ تعلق حكم به آن، به سه دسته تقسيم مى‌شود: عموم استغراقى، مجموعى، و بدلى. الفاظ عموم، يا مفردند و يا هيئات لفظى هستند، مثل وقوع نكره در سياق نفى يا نهى. تخصيص، عام بر دو گونه است: يا مخصص، متصل است و يا مخصص، منفصل. استعمال عام در مخصص به‌طور مطلق حقيقت است. تمسك به عام در شبهه مصداقيه، چه در متصل و چه در منفصل جايز نيست. عمل به عام قبل از فحص از مخصص، جايز نيست. در بحث دوران بين تخصيص و نسخ چند صورت داريم كه مؤلف، احكام هر كدام از آنها را بيان مى‌كند و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=243&viewType=h ر.ک: همان، ص243]</ref>


مطلق و مقيد: علماى اصول، اصطلاح خاصى در دو لفظ مطلق و مقيد ندارند، بلكه این دو واژه با همان معناى لغوى‌شان استعمال مى‌شوند. تقابل بين اطلاق و تقييد از قبيل تقابل ملكه و عدم ملكه است. اطلاق، مخصوص مفردات نيست، بلكه در جملات نيز هست. اطلاق، در اعلام و جملات ناشى از وضع نيست، بلكه از مقدمات حكمت است. محل بحث اطلاق در اسماء اجناس است و قول حق، آن است كه سلطان العلماء بدان گرايش دارد. معناى تنافى بين مطلق و مقيد، آن است كه تكليف در مطلق با تكليف در مقيد به فرض حفظ ظهور هر دو، با هم قابل جمع نيست؛ يعنى این دو در ظهورشان یک‌ديگر را تكذيب مى‌كنند و...
مطلق و مقيد: علماى اصول، اصطلاح خاصى در دو لفظ مطلق و مقيد ندارند، بلكه این دو واژه با همان معناى لغوى‌شان استعمال مى‌شوند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=313&viewType=h ر.ک: همان، ص313]</ref>. تقابل بين اطلاق و تقييد از قبيل تقابل ملكه و عدم ملكه است. اطلاق، مخصوص مفردات نيست، بلكه در جملات نيز هست. اطلاق، در اعلام و جملات ناشى از وضع نيست، بلكه از مقدمات حكمت است. محل بحث اطلاق در اسماء اجناس است و قول حق، آن است كه سلطان العلماء بدان گرايش دارد. معناى تنافى بين مطلق و مقيد، آن است كه تكليف در مطلق با تكليف در مقيد به فرض حفظ ظهور هر دو، با هم قابل جمع نيست؛ يعنى این دو در ظهورشان یک‌ديگر را تكذيب مى‌كنند و...


مقصد دوم، در ملازمات عقليه است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=373&viewType=ht ر.ک: همان، ص373]</ref>. به نظر شارح، ماحصل فرمايش [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]] تحت عنوان «تمهيد»، از این قرار است كه از نظر اصولیون امامى، عقل یکى از ادله استنباط احكام شرعى به حساب مى‌آيد، اما آنچه در این مقصد در رابطه با دليل عقلى و حكم عقل مورد بحث و بررسى قرار مى‌گيرد، صغريات و مصاديق و قلمروهاى دليل عقل مى‌باشد. كوتاه سخن اينكه در این مقصد، از ثبوت ملازمه بين حكم عقل و شرع سخن به میان مى‌آيد كه آيا عقل علاوه بر ادراك حسن و قبح شىء، ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع را ادراك مى‌كند يا نه؟.
مقصد دوم، در ملازمات عقليه است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/12657/%D8%A3%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%D9%87-(-%D9%85%D8%B8%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-)-(-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-)?pageNumber=373&viewType=ht ر.ک: همان، ص373]</ref>. به نظر شارح، ماحصل فرمايش [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]] تحت عنوان «تمهيد»، از این قرار است كه از نظر اصولیون امامى، عقل یکى از ادله استنباط احكام شرعى به حساب مى‌آيد، اما آنچه در این مقصد در رابطه با دليل عقلى و حكم عقل مورد بحث و بررسى قرار مى‌گيرد، صغريات و مصاديق و قلمروهاى دليل عقل مى‌باشد. كوتاه سخن اينكه در این مقصد، از ثبوت ملازمه بين حكم عقل و شرع سخن به میان مى‌آيد كه آيا عقل علاوه بر ادراك حسن و قبح شىء، ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع را ادراك مى‌كند يا نه؟.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]]
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
<references />
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش