۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:فیلسوفان، آ–ی' به 'رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی') |
جز (جایگزینی متن - 'قـ' به 'ق') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجزائها و أجزاء أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخشها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. این رساله یکی از رسائلی است که احاطه شگفتانگیز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به فلسفه یونان را نشان میدهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که بهراحتی توانسته کلیت اندیشه افلاطون را بیآنکه نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع متعددی، از جمله نامههای وی سامان دهد. نکته بسیار جالب در این رساله تبیین طرحوارگی اندیشه افلاطون در قالبی بسیار منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیدگاه افلاطون شروع میشود و پس از سیر در سعادت و روش تحصیل آن و برنامهریزی برای آن ادامه مییابد؛ تا اینکه چنانکه مشی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است به آرایی در باب مدینه فاضله میانجامد. سیری که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در ابتدا با مباحث مابعدالطبیعی و انسانشناسهگانه آغاز میشود و در انتها به فلسفه سیاسی میرسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به نظریه افلاطون در باب مدینه فاضله ختم میشود، اما بدون شک فلسفه افلاطون بهمراتب از تلخیص فلسفیتر، پختهتر و پرمایهتر است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68</ref>. | رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجزائها و أجزاء أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخشها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. این رساله یکی از رسائلی است که احاطه شگفتانگیز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به فلسفه یونان را نشان میدهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که بهراحتی توانسته کلیت اندیشه افلاطون را بیآنکه نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع متعددی، از جمله نامههای وی سامان دهد. نکته بسیار جالب در این رساله تبیین طرحوارگی اندیشه افلاطون در قالبی بسیار منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیدگاه افلاطون شروع میشود و پس از سیر در سعادت و روش تحصیل آن و برنامهریزی برای آن ادامه مییابد؛ تا اینکه چنانکه مشی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است به آرایی در باب مدینه فاضله میانجامد. سیری که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در ابتدا با مباحث مابعدالطبیعی و انسانشناسهگانه آغاز میشود و در انتها به فلسفه سیاسی میرسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به نظریه افلاطون در باب مدینه فاضله ختم میشود، اما بدون شک فلسفه افلاطون بهمراتب از تلخیص فلسفیتر، پختهتر و پرمایهتر است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68</ref>. | ||
رساله سوم، کتابی است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] را با مقاصد آثار [[ارسطو]] آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشد را در نگارش تلخیص مابعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی بود که معاصران وی در فهم فلسفه داشتند و بهدرستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی چون کلام و تصوف تمایز نمیگذاشتند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمهشده به زبان عربی که یا ناقص بودهاند یا ناکافی، هدف خود را زمینهسازی برای آشنایی خواننده با مقصود علم کلی و کتاب ارسطو (متافیزیک) معرفی میکند<ref>ر.ک: همان</ref>. به نظر میرسد مقصود اصلی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار مینموده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref>. وی با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی آغاز میکند و ضمن ارائه مثالهایی از علوم جزئی که تنها در مورد برخی موجودات یا حیثیاتی از موجودات بحث میکنند، وجه اشتراک آنها را در این میداند که هیچیک از این علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بحث خود | رساله سوم، کتابی است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] را با مقاصد آثار [[ارسطو]] آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشد را در نگارش تلخیص مابعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی بود که معاصران وی در فهم فلسفه داشتند و بهدرستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی چون کلام و تصوف تمایز نمیگذاشتند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمهشده به زبان عربی که یا ناقص بودهاند یا ناکافی، هدف خود را زمینهسازی برای آشنایی خواننده با مقصود علم کلی و کتاب ارسطو (متافیزیک) معرفی میکند<ref>ر.ک: همان</ref>. به نظر میرسد مقصود اصلی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار مینموده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref>. وی با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی آغاز میکند و ضمن ارائه مثالهایی از علوم جزئی که تنها در مورد برخی موجودات یا حیثیاتی از موجودات بحث میکنند، وجه اشتراک آنها را در این میداند که هیچیک از این علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بحث خود قرار ندادهاند. به اعتقاد وی این تنها در فلسفه کلی است که تحقق میپذیرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ادامه رساله بحث از «عدم» و «کثرت» را در علم کلی استطرادی و تبعی میداند. وی در این رساله همچنین به معرفی اجمالی عناوین مطرح در هریک از فصول مقالات مابعدالطبیعه میپردازد. مترجم در ترجمه این اثر نیز کوشیده که مستندات فارابی را از آثار [[ارسطو]] استخراج نماید<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68-67</ref>. | ||
رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمعبندی اندیشههای دو حکیم) میباشد. در این رساله میزان اطلاع [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ترجمههای عربی برخی کتب فلسفی یونانی - بهویژه آثار افلاطون و [[ارسطو]] - روشن میشود. در این اثـر انتصاب اثولوجیا - که تلخیصی از انشادهای فلوطین است - مفروض گرفته شده و افلاطون با ارسطوی نوافلاطونی مورد مقایسه قرار میگیرد. موضوعاتی که در زمان [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته میشد و وی کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه نماید، عبارت است از حدوث و قدم عالم؛ اثـبات مبدع اول و وجود سببها از او؛ مسئله نفس و عقل؛ کیفر اعمال و بسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی. | رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمعبندی اندیشههای دو حکیم) میباشد. در این رساله میزان اطلاع [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ترجمههای عربی برخی کتب فلسفی یونانی - بهویژه آثار افلاطون و [[ارسطو]] - روشن میشود. در این اثـر انتصاب اثولوجیا - که تلخیصی از انشادهای فلوطین است - مفروض گرفته شده و افلاطون با ارسطوی نوافلاطونی مورد مقایسه قرار میگیرد. موضوعاتی که در زمان [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته میشد و وی کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه نماید، عبارت است از حدوث و قدم عالم؛ اثـبات مبدع اول و وجود سببها از او؛ مسئله نفس و عقل؛ کیفر اعمال و بسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
رساله پنجم، شرح رساله زینون کبیر یونانی میباشد. در این رساله، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] یافتههای خود را یکی از نوافلاطونیان تلخیص، شرح و جمعبندی نموده است. فارابی وی را زنون -شاگرد [[ارسطو]] و فلوطین - مینامد، ولی با توجه به اختلاف زمانیای که میان [[ارسطو]] و فلوطین وجود دارد، اساساً شاگردی این دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دستکم برای خواننده روشن میسازد که این رساله عیناً شرحی از رساله زینون نیست و آنچه فارابی مورد بررسی قرار داده، تقریر خود از آن است. بههرحال مباحث در این رساله در شش عنوان اصلی وجود مبدأ نخست، صفات وی، نسبت اشیا با او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شرح شده است.<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17</ref>. | رساله پنجم، شرح رساله زینون کبیر یونانی میباشد. در این رساله، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] یافتههای خود را یکی از نوافلاطونیان تلخیص، شرح و جمعبندی نموده است. فارابی وی را زنون -شاگرد [[ارسطو]] و فلوطین - مینامد، ولی با توجه به اختلاف زمانیای که میان [[ارسطو]] و فلوطین وجود دارد، اساساً شاگردی این دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دستکم برای خواننده روشن میسازد که این رساله عیناً شرحی از رساله زینون نیست و آنچه فارابی مورد بررسی قرار داده، تقریر خود از آن است. بههرحال مباحث در این رساله در شش عنوان اصلی وجود مبدأ نخست، صفات وی، نسبت اشیا با او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شرح شده است.<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17</ref>. | ||
رساله ششم، «الدعاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در میان فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رساله وجیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربوبية - از حیث روش از آن تبعیت نموده است. در این رساله | رساله ششم، «الدعاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در میان فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رساله وجیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربوبية - از حیث روش از آن تبعیت نموده است. در این رساله قضایای فلسفی (129 قضیه) بدون ذکر استدلالهای مربوط به آن فهرستوار در ذیل عناوین کلیتری بیان میشود. عناوینی که به اجتهاد مترجم تمام این قضایا را در ذیل خود جا میدهند، عبارت است از بداهت مفاهیم فلسفی؛ تقسیم موجود به ممکن و واجب؛ وحدت واجب الوجود و معانی آن؛ عوالم وجود و ترتیب صدور عقول از حق؛ پیدایش افلاک، اجرام آسمانی و حرکت آنها؛ اجسام، عناصر و مرکبات؛ مبادی حرکت در اجسام؛ برخی احکام اجسام عالم کون و فساد؛ نفس نباتی و حیوانی؛ نفس انسانی، قوا و احکام آن؛ نفی مثل؛ خیر و شر؛ نبوات و منامات و سعادت انسان. | ||
هرچند در عنوان رساله قضایا به [[ارسطو]] منسوب شده، اما برخی | هرچند در عنوان رساله قضایا به [[ارسطو]] منسوب شده، اما برخی قضایا از جمله قضایای 121 تا 127 که مربوط به معجزات، شرایع و اخبار انبیا از امور غیبی است پیشینهای در آثار [[ارسطو]] ندارند و برخی از قضایا نیز بیشتر جنبه نوافلاطونی دارند تا مشایی - ارسطویی<ref>ر.ک: همان، ص69-68؛ همان، ص19</ref>. | ||
در رساله هفتم که «إثبات المفارقات» (اثبات موجودات مجرد) نام دارد، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مباحثی را در باب موجودات مجرد طرح میکند که بهروشنی خط مشی بسیاری از فیلسوفان مسلمان را در باب مجردات و صفات آنها و نیز براهین اثـبات موجودات مجرد ترسیم نموده است. وی موجودات مجرد را در چهار مرتبه واجب الوجود، عقول فعال، قوا یا نفوس آسمانی و نفوس انسانی تقسیم میکند و در ادامه به اثبات اقسامی از مجردات میپردازد. وی غیر جسمانی بودن، نامیرایی و فسادناپذیری، خودآگاهی و داشتن سعادتهایی فراتر از لذات مادی را تمام موجودات مجرد میداند. البته حجم قابل توجهی از این رساله به براهین اثبات مجردات اختصاص یافته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>. به نظر میرسد محتویات این رساله در فلسفه اسلامی و شکلگیری طرز تلقی فیلسوفان از موجود مجرد و صفات آن و براهین اثبات مجردات تأثیری بسزا داشته است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص21</ref>. | در رساله هفتم که «إثبات المفارقات» (اثبات موجودات مجرد) نام دارد، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مباحثی را در باب موجودات مجرد طرح میکند که بهروشنی خط مشی بسیاری از فیلسوفان مسلمان را در باب مجردات و صفات آنها و نیز براهین اثـبات موجودات مجرد ترسیم نموده است. وی موجودات مجرد را در چهار مرتبه واجب الوجود، عقول فعال، قوا یا نفوس آسمانی و نفوس انسانی تقسیم میکند و در ادامه به اثبات اقسامی از مجردات میپردازد. وی غیر جسمانی بودن، نامیرایی و فسادناپذیری، خودآگاهی و داشتن سعادتهایی فراتر از لذات مادی را تمام موجودات مجرد میداند. البته حجم قابل توجهی از این رساله به براهین اثبات مجردات اختصاص یافته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>. به نظر میرسد محتویات این رساله در فلسفه اسلامی و شکلگیری طرز تلقی فیلسوفان از موجود مجرد و صفات آن و براهین اثبات مجردات تأثیری بسزا داشته است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص21</ref>. | ||
رساله هشتم، «في العلم الإلهي» (در دانش الهیات) نام دارد. هرچند برخی در انتساب این اثـر به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید کرده و آن را به عبدالمسیح بن ناعمه حمصی منتسب داشتهاند، اما نحوه پرداخت مطالب و محتوای آن هیچگونه استبعادی در انتساب آن به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ایجاد نمیکند. در این رساله به بحث خداشناسی و شناخت اقانیم صادره از وی و نحوه ربط وحدت به کثرت و ارجاع موجودات روحانی و جسمانی به مبدأ واحد در قالب فیض و صدور پرداخته شده است. نوشته کاملاً صبغه نوافلاطونی دارد و نهتنها مباحث فوق که برخی مباحث د یگر چون علم النفس، مراتب عقل و نفس، مثل افلاطونی، جسم و حرکت و فضیلت و سعادت با این مشی در آن، مورد فحص | رساله هشتم، «في العلم الإلهي» (در دانش الهیات) نام دارد. هرچند برخی در انتساب این اثـر به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید کرده و آن را به عبدالمسیح بن ناعمه حمصی منتسب داشتهاند، اما نحوه پرداخت مطالب و محتوای آن هیچگونه استبعادی در انتساب آن به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ایجاد نمیکند. در این رساله به بحث خداشناسی و شناخت اقانیم صادره از وی و نحوه ربط وحدت به کثرت و ارجاع موجودات روحانی و جسمانی به مبدأ واحد در قالب فیض و صدور پرداخته شده است. نوشته کاملاً صبغه نوافلاطونی دارد و نهتنها مباحث فوق که برخی مباحث د یگر چون علم النفس، مراتب عقل و نفس، مثل افلاطونی، جسم و حرکت و فضیلت و سعادت با این مشی در آن، مورد فحص قرار گرفته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>. | ||
رساله نهم، «التعليقات» (تعلیقات) نام دارد. این رساله نیز از آثاری است که ساختار منحصربهفردی در تاریخ فلسفه دارد و مورد توجه ابن سینا نیز واقع شده و بر ممشای آن اثری بدین نام ترتیب داده است. این رساله تعلیقات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر کتاب خاصی نیست، بلکه این تعلیقات بر کل مشکلات فلسفیای است که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ذهن خود و معاصران و گذشتگان مییافته است. این رساله حاوی تأملات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در مفاهیم فلسفی گوناگون است که چون بهصورت تعلیقات بوده، از ناحیه برخی از نسخهبرداران تعاليق في الحكمة و التعليقات، نامیده شده و نام رساله از ناحیه نویسنده جعل نشده است. در دوران جدید، فیلسوفی چون ویتگنشتاین نیز کمابیش اندیشههای خود را چنین بیان میکرد. صبغه نوافلاطونی و فیضمحور فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثر نیز چـون دیگر آثار وی به چشم میآید. تنها تفاوت عمده این اثر با دیگر آثار وی عدم بحث از مسائل حکمت عملی است که از دغدغههای عمده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] میباشد و همه مباحث پیرامون حل مسائل و معضلات فلسفه اولی و تا حدی فلسفه طبیعی میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | رساله نهم، «التعليقات» (تعلیقات) نام دارد. این رساله نیز از آثاری است که ساختار منحصربهفردی در تاریخ فلسفه دارد و مورد توجه ابن سینا نیز واقع شده و بر ممشای آن اثری بدین نام ترتیب داده است. این رساله تعلیقات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر کتاب خاصی نیست، بلکه این تعلیقات بر کل مشکلات فلسفیای است که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ذهن خود و معاصران و گذشتگان مییافته است. این رساله حاوی تأملات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در مفاهیم فلسفی گوناگون است که چون بهصورت تعلیقات بوده، از ناحیه برخی از نسخهبرداران تعاليق في الحكمة و التعليقات، نامیده شده و نام رساله از ناحیه نویسنده جعل نشده است. در دوران جدید، فیلسوفی چون ویتگنشتاین نیز کمابیش اندیشههای خود را چنین بیان میکرد. صبغه نوافلاطونی و فیضمحور فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثر نیز چـون دیگر آثار وی به چشم میآید. تنها تفاوت عمده این اثر با دیگر آثار وی عدم بحث از مسائل حکمت عملی است که از دغدغههای عمده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] میباشد و همه مباحث پیرامون حل مسائل و معضلات فلسفه اولی و تا حدی فلسفه طبیعی میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش